
دانلود و خرید آرزوهای دستساز
روایت داستانی از شکل گیری شرکتی دانش بنیان در حوزه فناوری های الکترونیکی و کامپیوتری.
نویسنده: میلاد حبیبی
۴٫۱ از ۲۷۳ نظر
۴٫۱ از ۲۷۳ نظر
برای خرید و دانلود آرزوهای دستساز نوشته میلاد حبیبی و خواندن و شنیدن هزاران کتاب الکترونیکی و صوتی دیگر، اپلیکیشن طاقچه را رایگان نصب کنید.
فایمن روزی برای سخنرانی به دانشگاه آرژانتین دعوت میشود. در حین سخنرانی، از دانشجوها میپرسد: «شما چرا همان کاری را میکنید که ما در آمریکا انجام میدهیم؟ وضعیت کشور ما طوری است که باید روی لبهٔ علم حرکت کنیم، اما شما که کشورتان مشکلات متعددی دارد، بروید و مشکلات خودتان را حل کنید، نه اینکه به علومی بپردازید که شاید صد سال آینده هم بهدردتان نخورد.»
I_sun_nurse
هیچوقت احساس تحریم از آنطرف نکردیم. مشکل اصلی ما، تحریمهای داخلی بود که دمار از روزگارمان درمیآورد. با تحریمهای داخلی چه باید میکردیم؟ رانت و زدوبند و فساد و پارتیبازی و تنبلی و بیخیالی و بیاعتمادی را چطور باید دور میزدیم. از گمرک و ادارهٔ مالیات بگیر تا کارفرما و آن کسی که مناقصه برگزار میکرد؛ اینها بیشتر از آمریکا و اروپا ما را تحریم میکردند. بارها پیش آمده بود باوجود تمام تحریمهای خارجی، جنسی را درعرض حداکثر دو هفته از اروپا میآوردیم پشت گمرکمان؛ اما بدون هیچ دلیل مشخصی، سهچهار ماه در گمرک گیر میکرد و ترخیص نمیشد.
م.حکیمی
بچههای دانشگاه یکییکی ویزایشان را مُهر میکردند و میرفتند بهسمت سرزمین فرصتها! نه خبری از دیروز مملکتشان داشتند، نه شناختی از امروز آن، نه حتی اضطرابی برای فردایش
شکیبا
ارزشمندبودن هرچیز با میزان دور از دسترس بودنش رابطهٔ مستقیم دارد.
s.latifi
«تا کِی باید شال تقصیرها را به گردن اینوآن بیندازیم؟ تا کی باید چشممان به دست اینوآن باشد؟ کسی که راهحل داشته باشد، فریاد نمیکشد، جنجال راه نمیاندازد؛ عمل میکند، عمل! هرکس بهاندازهٔ خودش مسئولیت دارد. مسئولیت، سهام نیست که بشود به غیر واگذار کرد.»
Razieh
یکبار زنگ زدیم به یک شرکت اروپایی و گفتیم ما ایرانی هستیم، میخواهیم از شما خرید کنیم. گفت: «خب چرا زنگ زدی میگویی من ایرانیام و میخواهم از شما خرید کنم؟ خب برو بخر! برو خیلی راحت از نمایندگی چین من بخر و استفاده کن.» یا مثلاً یکبار دوربینهایش را فرستاد، ما بعد از دو ماه پولش را دادیم. بدون اینکه سودی بردارد یا درصدی روی قیمتهایش بکشد، برای دو ماه وام قرضالحسنهٔ ۶۰۰ هزاردلاری به ما داد. ولی در ایران چنین چیزی پیدا نمیشد. هیچوقت احساس تحریم از آنطرف نکردیم. مشکل اصلی ما، تحریمهای داخلی بود که دمار از روزگارمان درمیآورد. با تحریمهای داخلی چه باید میکردیم؟
ولنسی پارسی
نه محمود نه من هیچوقت اهل تقلّب و کلکزدن نبودیم. بارها پیش آمده بود که بچهها سر کلاس کاغذ تقلّبها را ردوبدل میکردند، اما ما برای اینکه بیعدالتی نشود، هرگز دست به این کار نزدیم. سر جلسهٔ امتحان اگر سؤالی را بلد نبودم، حتی اگر شرایط تقلّب فراهم میشد باز هم جواب را خالی میگذاشتم. آدم هرکس را هم بتواند فریب بدهد، دیگر خودش را نمیتواند.
شکیبا
همیشه داشتن ایدهٔ خوب لازم است ولی کافی نیست. چیزی که باعث شده بود ایدهٔ آنها به محصول برسد و باعث آرامش و نجات جان مردم بشود، وجود چنین گروه قوی و منسجمی بود.
م.حکیمی
دوران جنگ، پشتجبههها فقط نمینشستند دعا بخوانند و بگویند الهی صدّام بمیرد؛ بلند میشدند و تیر میزدند. آن بلندشدن و تیرزدن، امروز این کار و تلاش و امیدواری است. ولی اینکه آن تیر بخورد به پیشانی دشمن، دست خداست. تکلیف ما این است بلند شویم، حرکت کنیم و تا میتوانیم با دقت تیر بزنیم؛ با تمام وجود بایستیم و از هیچچیز نترسیم. وقتی این کار را با نیت درست و خالصانه انجام بدهیم، آنوقت است که به لطف و هدایت خدا همهٔ کارها به نتیجه میرسد.
معین کرمانی
چه تعداد از پیشرفتها و دستاوردهای ملی و جهانی کشورمان را بهخاطر داریم؟ چند تن از دانشمندان و نخبگان کشورمان را میشناسیم؟ آیا تابهحال روایتی از شجاعت و پاکدستی و خدمات مدیران و مسئولان دلسوز و پیشران کشورمان خواندهایم؟ آیا تاکنون تاریخچهٔ صنایع و کارخانجاتمان را مرور کردهایم؟ آیا میتوانیم تعدادی از کارآفرینان و صنعتگران کشورمان را نام ببریم؟ آیا صاحبان شرکتهای دانشبنیان را میشناسیم و سرگذشتشان را شنیدهایم؟
پاسخ به این سؤالات تاحدودی نسبت ما با پیشرفتها را روشن میکند. نداشتن شناخت و آگاهی ما از آثار، عناصر و وقایعی که برای کشورمان منشأ و مولّد قدرتاند، حکایت از وضعی نامطلوب و وخیم دارد؛ وضعی که بیانگر بیتوجهی ما به شرایط گذشته و جایگاه فعلی کشورمان است.
ر.مرادی