خجالت چیز عجیبی است، چون مثل ماسههای روان، هر لحظه میتواند به آدم هجوم بیاورد، و باز هم مثل شنهای روان، معمولاً قربانیهایش را وادار میکند که نگاهشان را پایین بیندازند.
Mhs28
خجالت چیز عجیبی است، چون مثل ماسههای روان، هر لحظه میتواند به آدم هجوم بیاورد، و باز هم مثل شنهای روان، معمولاً قربانیهایش را وادار میکند که نگاهشان را پایین بیندازند.
book worm
در مواقعی دیگر، آهنگساز از شهر الهام میگیرد و با تقلید از صدای رفت و آمد ماشینها و هیاهوی پیادهروها کنسرتو مینویسد. ولی در مورد این سونات خاص، کاملاً معلوم بود نِرو از صدای گربهای الهام گرفته بود که کتک میخورد، چون صدای خیلی بلند و گوشخراشی داشت و موقع اجرای آن خیلی راحت میشد حرف زد.
book worm
کلاوس، که به ندرت اشتباه میکرد، گفت: «اگر اشتباه نکرده باشم، ''مِمِنتو موری'' یعنی ''به یاد داشته باش که خواهی مُرد.''»
وایولت با صدایی آرام تکرار کرد: «به یاد داشته باش که خواهی مُرد.» و هر سه بچه، طوری که انگار خیلی سردشان شده باشد، به یکدیگر نزدیک شدند. البته هر کسی دیر یا زود خواهد مرد. بازیگران سیرک میمیرند، نوازندههای قرهنی میمیرند، من و شما میمیریم، و شاید کسی که در آپارتمان شما زندگی میکند، همینالان، پیش از رد شدن از خیابان به چپ و راست خود نگاه نکند، و اتوبوسی او را زیر بگیرد و تا چند لحظه دیگر بمیرد. همه میمیرند، ولی تعداد کسانی که میخواهند این موضوع را به یاد داشته باشند خیلی کم است.
starlight