بریدههایی از کتاب در باب حرف مفت
نویسنده:هری فرانکفورت
مترجم:محسن کرمی
ویراستار:مالک حسینی
انتشارات:نشر کرگدن
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۰از ۲۸ رأی
۳٫۰
(۲۸)
در واقع، حرفِمفت جملهای است (عموماً اخباری و گهگاه وصفالحالی) که گویندهاش اصلاً دغدغهیِ حقیقت، و صدق یا کذباش، را ندارد، بل، فقط در صدد است که دیگری را متقاعد کند.
این که گویندهیِ حرفِمفت اصلاً دغدغهیِ حقیقت، و صدق یا کذبِ سخناش، را ندارد راهِ او را هم از راهِ راستگویان جدا میکند و هم از راهِ دروغگویان.
1258580
نمونههای بارزی از حرفمفت ناشی از این اعتقاد رایج اند که مسئولیّت شهروند در یک نظامِ مردمسالار است که دربارهٔ هر چیزی، یا دستکم هر چیزی که به ادارهٔ امور کشورش ربط دارد، عقیدهای داشته باشد.
Payam
حرفِمفتزن دغدغهیِ صدق و کذبِ سخنِ خود را ندارد. نه، مانندِ راستگویان، با صدق و حقیقت عقدِ اخوّت بسته است و نه، مانندِ دروغگویان، با کذب و خطا. فقط عاشقِ متقاعدکردنِ دیگران و همراهکردنِ آنان با خوداش است.
Payam
هنگامی که گفتهای را باد هوا توصیف میکنیم، مرادمان این است که آن چه از دهان گوینده بیرون میآید فقط باد هوا است؛ دمِ صرف است. سخن گوینده تهی است، بی هیچ مایه یا محتوایی.
Parvane
یادداشت دبیرمجموعه
فکورترین انسانها اعتقاد داشتهاند که انسان بودن انسان به فکر است و انسان هرچه زندگی را بیشتر به فکر کردن بگذراند بهرهٔ بیشتری از انسان بودن دارد و هرچه کمتر و کمتر به این فعالیت شریف مشغول باشد به دیگر
کاربر ۲۱۰۷۱۱۵
راقمِ این سطور امیدوار است که، در مقامِ مذمّتِ حرفِمفت، خود حرفِمفت نزده باشد.
Juror #8
در یک کلام، قصد حرفمفتزن خودنمایی و جلوهفروشی است؛ میخواهد خود را در نظر مخاطبان بزرگتر و مهمّتر از آن چه هست جلوه دهد.
Parvane
پس، حرفِمفتزن فقط به یک حقیقت اعتناء دارد و در راهِ کتماناش سخت کوشا است، و آن این که: "منِ حرفِمفتزن حقیقت را به هیچ میگیرم". و کتمانِ این حقیقت یگانه فریبگاریی است که حرفِمفتزن به آن دست مییازد؛ و، البتّه، بزرگترین فریبگاری هم هست.
نسرین نیکبخت
تمایزی هست میان شخصی که دروغ میگوید و شخصی که دروغگو است. اوّلی آدمی است که با اکراه دروغ میگوید، حال آن که دومی عاشق این است که دروغ بگوید و وقتش را به تفریحِ دروغگویی بگذراند ... . دروغگو از دروغگویی لذّت میبرد و از نفس کذب به وجد میآید.
Juror #8
دشمنانِ حقیقت و عدالت، برایِ پیشبردِ مقاصدِشان، به پشتیبانیِ فریبگاری و خشونت سخت مستظَهر اند: فریبگاری برایِ کسانی که، به علّتِ فقدان یا قصورِ معرفت، فهم، و حکمتِشان، استعدادِ فریبخوردن دارند، و خشونت برایِ کسانی که فریب نمیخورند. وظیفهیِ اخلاقیِ هر دوستدارِ حقیقت و عدالت ایستادگی در برابرِ هر گونه فریبگاری و خشونت است. با شناختن، شناساندن، و رسواساختنِ حرفهایِ مفت گامی اساسی در راهِ مقابله با فریبگاری برداریم و لااقلّ یکی از دو سلاحِ دشمنانِ حقیقت و عدالت و، در واقع، انسانستیزان را بیاثر سازیم.
Juror #8
تعریفِ مفهومیِ حرفِمفت عبارت است از: جملهای که گویندهاش اصلاً دغدغهیِ حقیقت، و صدق و کذباش، را ندارد، بل، فقط در صدد است که دیگری را متقاعد کند.
Juror #8
قلمرو تبلیغات و روابط عمومی، و قلمرو سیاست، که امروزه به نحو وثیقی با یکدیگر مرتبط اند، پر از نمونههایی آنچنان تمامعیار از حرفمفت اند که میتوانند در زمرهٔ مثالهای اعلای غیرقابلمناقشه و کلاسیک این مفهوم باشند.
Juror #8
ما انسانها معمولاً حرفمفت را بیش از دروغ تحمّل میکنیم، شاید به این سبب که معمولاً آن را کمتر توهین شخصی تلقی میکنیم. احتمالاً میکوشیم تا خودمان را از معرض حرفمفت دور کنیم، امّا به احتمال بیشتر با شانهبالاانداختنی حاکی از بیقراری و کلافگی این کار را میکنیم، نه با احساس خشونت یا خشمی که غالباً دروغ در ما برمیانگیزد.
Juror #8
تعریفِ مفهومیِ حرفِمفت عبارت است از: جملهای که گویندهاش اصلاً دغدغهیِ حقیقت، و صدق و کذباش، را ندارد، بل، فقط در صدد است که دیگری را متقاعد کند.
Juror #8
او دغدغهٔ ارزشصدق سخن خود را ندارد. این است دلیل این که چرا نمیتوان او را مشغول دروغگفتن دانست؛ زیرا پیشفرض این نیست که حقیقت را میداند، و بنابراین نمیتواند در حال اعلان سنجیدهٔ قضیّهای باشد که از پیش کاذبش فرض میکند: گزارهاش نه مبتنی شده است بر عقیدهای که صادق است و نه، چونان دروغ، مبتنی شده است بر عقیدهای که صادق نیست. دقیقاً همین عدم ارتباط با دغدغهٔ حقیقت است - این بیتفاوتی نسبت به چگونگی واقعیّت امور - که من آن را ذات حرفمفت میدانم.
Payam
دروغگویی و لافزنی، هر دو، حالتهایی از نادرستنمایی یا فریبکاری اند. خب، بنیادیترین مفهوم در سرشت متمایز دروغ مفهومِ کذب است: دروغگو ذاتاً کسی است که کذبی را به نحوی سنجیده اعلان میکند. لافزنی هم نوعاً وقف بیان چیزی کاذب میشود. ولی، به خلاف دروغگویی محض، در لافزنی بیشتر نه کاذببودن که ساختگیبودن مطرح است. این است که نزدیکیاش به حرفمفت را توجیه میکند.
Payam
احتمالش کم است که حرفمفتزن ما را دربارهٔ امور واقع یا دربارهٔ تصوّرش از امور واقع فریب بدهد، یا حتّی قصدی برای این کار داشته باشد. آن چه او لزوماً تلاش میکند تا ما را دربارهاش فریب بدهد قصدش است. یگانه خصیصهای که وجه تمایز ضروری او است این است که به نحو خاصّی آن چه را در سر دارد نادرستنمایی میکند.
Payam
حرفمفتزن امّا این مقتضیات را بهکلّی نادیده میگیرد. مثل دروغگو نیست که مرجعیّت حقیقت را ردّ کند و خود را مقابل آن قرار دهد. اصلاً هیچ توجّهی به آن نمیکند. و به واسطهٔ این امر، حرفمفتزن در مقایسه با دروغگو دشمن بزرگتری برای حقیقت است.
Payam
حرفِمفتزن دغدغهیِ صدق و کذبِ سخنِ خود را ندارد. نه، مانندِ راستگویان، با صدق و حقیقت عقدِ اخوّت بسته است و نه، مانندِ دروغگویان، با کذب و خطا. فقط عاشقِ متقاعدکردنِ دیگران و همراهکردنِ آنان با خوداش است. از این رو، سخناش لزوماً کاذب نیست؛ و، به طریقِ أَوْلی، لزوماً صادق هم نیست. میتواند صادق از کار درآید و میتواند، به طریقِ أَوْلی، کاذب از کار درآید؛ امّا، به هر تقدیر، به یک کار میآید؛ و آن متقاعد و همراه ساختنِ دیگران است. ولی، برایِ آن که به این یک کار هم بیایید حرفِمفتزن باید یکی از واقعیّاتِ راجع به خوداش را کتمان کند و پنهان دارد، و آن واقعیّت این است که صدق و کذبِ سخناش، اصلاً و ابداً، در کانونِ توجّهاش نیست.
نسرین نیکبخت
هنگامی که گفتهای را باد هوا توصیف میکنیم، مرادمان این است که آن چه از دهان گوینده بیرون میآید فقط باد هوا است؛ دمِ صرف است. سخن گوینده تهی است، بی هیچ مایه یا محتوایی. بنابراین، استفادهٔ او از زبان کمکی به تحقّق غایتی که علیالادّعا این استفاده در خدمت آن است نمیکند. بیش از این که گوینده صرفاً نفَسش را بیرون داده هیچ اطّلاعات دیگری منتقل نمیشود.
Juror #8
حرفِمفتزن دغدغهیِ صدق و کذبِ سخنِ خود را ندارد. نه، مانندِ راستگویان، با صدق و حقیقت عقدِ اخوّت بسته است و نه، مانندِ دروغگویان، با کذب و خطا. فقط عاشقِ متقاعدکردنِ دیگران و همراهکردنِ آنان با خوداش است. از این رو، سخناش لزوماً کاذب نیست؛ و، به طریقِ أَوْلی، لزوماً صادق هم نیست.
Juror #8
امکان ندارد کسی دروغی بگوید بدون این که معتقد باشد که حقیقت امر را میداند. تولید حرفمفت مستلزمِ چنین اعتقادی نیست.
Behrouz
عدمِ پاسداشتِ حقیقت، که از ذاتیّاتِ حرفِمفتزنی است، عملاً، معادل است با میل به فریبخوردن. و فریبخوردن، اگرچه گاه خوشی، لذّت، رضایت، یا خشنودیِ موقّت میآورد، بالمآل و در نهایت، به مصحلت، یعنی منفعتِ منحیثالمجموع، نمیانجامد.
Juror #8
ما انسانها معمولاً حرفمفت را بیش از دروغ تحمّل میکنیم، شاید به این سبب که معمولاً آن را کمتر توهین شخصی تلقی میکنیم. احتمالاً میکوشیم تا خودمان را از معرض حرفمفت دور کنیم، امّا به احتمال بیشتر با شانهبالاانداختنی حاکی از بیقراری و کلافگی این کار را میکنیم، نه با احساس خشونت یا خشمی که غالباً دروغ در ما برمیانگیزد.
Juror #8
شخص میتواند دروغ بگوید حتّی اگر گزارهای که بیان میکند صادق باشد، مادام که خودش معتقد باشد که آن گزاره کاذب است و با بیان آن گزاره قصد فریبدادن داشته باشد.
Juror #8
شیّادی "چیزی نزدیک به دروغگویی" است که، در عین حال که برخی از خصایص ممیّز دروغها را دارد، خصایص دیگری هست که فاقد آنها است. امّا این نمیتواند کلّ ماجرا باشد. بالاخره، هر استفادهای از زبان بلااستثناء پارهای، امّا نه همهٔ، ویژگیهای خاصّ دروغها را دارد - اگر نه بقیّه را، دستکم این ویژگی را که یکی از کاربردهای زبان است.
Juror #8
هر گاه که شخصی چیزی را سنجیده نادرستنمایی میکند، باید ضرورتاً مشغول نادرستنمایی وضعوحال ذهنی خودش باشد.
Juror #8
شخص میتواند دروغ بگوید حتّی اگر گزارهای که بیان میکند صادق باشد، مادام که خودش معتقد باشد که آن گزاره کاذب است و با بیان آن گزاره قصد فریبدادن داشته باشد.
Juror #8
قصد اصلی شیّادی میشود گفت که گذاشتن تأثیری کاذب بر ذهن مخاطب است در باب آن چه در ذهن گوینده میگذرد. تا آن جا که شیّادی باشد، ایجاد این تأثیر غایت عمدهٔ آن و مقصودش است.
Juror #8
خطیبی را در نظر بگیرید که به مناسبت چهارمِ جولای با لاف و گزاف از "کشور بزرگ و مقدّسمان، که بنیانگذاران آن تحت راهنمایی الاهی سببساز شروعی تازه برای بشریّت شدند" سخن میگوید. این قطعاً شیّادی است.
Juror #8
حجم
۶۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
حجم
۶۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان