بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب طنز مدیریتی | طاقچه
تصویر جلد کتاب طنز مدیریتی

بریده‌هایی از کتاب طنز مدیریتی

نویسنده:حاجی سفیدی
انتشارات:انتشارات سروش
امتیاز:
۲.۸از ۴ رأی
۲٫۸
(۴)
ـ یافتن همکار سودمند دشوار است، ولی خلاص شدن از دست همکار دردسرساز به‌مراتب دشوارتر است.
داود ولیزاده
رئیس مؤسسه‌ای بزرگ، در ابتدای جلسه، خطاب به مدیرانش اعلام کرد: «من طرحی ارائه خواهم کرد؛ کسانی که مخالف‌اند، فقط بگویند، من استعفا می‌دهم!»
☆...○●arty🎓☆
ـ کارمند موفق کسی است که می‌تواند با کمترین هزینه، در اسرع وقت، بهترین کار را به انجام برساند و مدیر موفق کسی است که کارمندی این‌چنین نصیبش شده باشد!
Mahdi Hoseinirad
۱۴. از طریق گفت‌وگو با سایر مدیران. این نوع مدیران خیلی معروف‌اند. اطلاعاتی را که یک کارمند در عرض ۱۵ دقیقه می‌تواند به عرضشان برساند، آنان در مدت چند ساعت ناقابل از طریق گفت‌وگو با سایر مدیران کسب می‌کنند.
مهدی
کلاغی تمام روز را روی درختی نشسته بود، بی‌آنکه کاری انجام دهد. خرگوش کوچکی او را دید و پرسید: «آیا من هم می‌توانم مانند تو تمام روز در جایی بنشینم و کاری نکنم؟» کلاغ پاسخ داد: «البته که می‌توانی.» خرگوش زیر آن درخت روی زمین نشست و به استراحت پرداخت. ناگهان روباهی پیدا شد و به روی خرگوش جهید و آن را شکار کرد و خورد. نتیجۀ اخلاقی این حکایت: باید جای خیلی‌خیلی بلندی نشسته باشی تا هیچ‌کاری انجام ندهی!
مهدی
کارمند جوانی در حال ترک کردن محل کار خود در ساعت ۶ بعدازظهر (پس از اضافه‌کار) بود که مدیر خود را، د‌رحالی‌که برگه‌ای در دست داشت و مقابل دستگاه کاغذ‌خُردکن ایستاده بود، دید. مدیر تا او را دید صدایش زد و گفت: آیا می‌توانی این دستگاه را راه بیندازی؟ خانم منشی امروز زودتر از حد معمول رفته و این کار مهم باید سریع انجام بشود. کارمند جوان خوشحال از اینکه می‌تواند قابلیت خود را به مدیرکل نشان دهد، گفت: بله قربان، و دستگاه را روشن کرد و برگه را از دست مدیر گرفت و وارد دستگاه کرد. پس از ناپدید شدن برگه، مدیرکل گفت: احسنت، احسنت! فقط یک کپی از آن کافی است!
مهدی
اولین روز کاری مدیر تازه‌به‌دوران‌رسیدۀ یک ادارۀ تازه‌تأسیس بود. وی در اتاق کار زیبای خود نشسته بود که ارباب رجوعی را در دفتر منشی خود مشاهده کرد. برای اینکه ابهت و اهمیت خود را نشان دهد، گوشی تلفن را برداشت و با صدای بلند شروع کرد به دستوردادن و اعداد و ارقام بزرگی را به طرف مقابل گفتن. بعد از وارد شدن ارباب رجوع به اتاق، مدیر گوشی را گذاشت و گفت: بفرمایید. چه فرمایشی دارید؟ مراجعه‌کننده پاسخ داد: ببخشید، بنده از مخابرات آمده‌ام تا خط تلفن شما را وصل کنم!
مهدی
با تعجب از مدیر پرسید: تو که از عهدۀ آن کارهای مشکل برآمدی، چطور نمی‌توانی کاری به‌این‌آسانی را انجام دهی؟ مدیر پاسخ داد: آخر می‌دانی، این کار برخلاف تمیز کردن آغل و بریدن سر مرغ، نیاز به تصمیم‌گیری و انتخاب دارد!
مهدی
ـ تجربه، نامی است که انسان بر اشتباهات خود می‌گذارد.
داود ولیزاده
ـ انجام دادن هر‌کاری، همان بار اول به‌‌طور صحیح، فقط منجر به گواهی انجام کار می‌شود، ولی انجام دادن اشتباه آن کار برای چهاردهمین بار نشان از امنیت شغلی دارد!
داود ولیزاده
من همان کسی هستم که شما می‌خواهید! مصاحبه‌گر: برای تصدی مدیریت این قسمت شما باید مسئولیت‌پذیر باشید. متقاضی مدیریت: اتفاقاً من همان کسی هستم که شما می‌خواهید. در مشاغل قبلی هراشکالی که به وجود می‌آمد، مسئولیت آن را بر عهدۀ من می‌گذاشتند!
Mahdi Hoseinirad
وقتی مدیری می‌گوید…، یعنی اینکه … ـ خیلی جالب است، یعنی اینکه مخالفم. ـ مخالف نیستم، یعنی اینکه مخالفم. ـ کاملاً مخالف نیستم یعنی اینکه شاید حق با شما باشد، ولی اهمیتی نمی‌دهم. ـ باید کمی انعطاف به خرج بدهید، یعنی اینکه چه بخواهید چه نخواهید باید انجامش دهید. ـ در این مورد از روشی جدی پیروی خواهیم کرد یعنی اینکه طبق نظر من عمل خواهیم کرد. ـ از ای‌میل شما سر درنیاوردم؛ لطفاً به‌طور خلاصه توضیح دهید یعنی اینکه هنوز نتوانسته‌ام بازکردن ای‌میل را یاد بگیرم. ـ پاسخ اشتباه دادید یعنی اینکه حرفی برخلاف انتظار من زدید. ـ باید به فکر بازار باشیم، یعنی اینکه فعلاً از اخلاقیات صرف‌نظر می‌کنیم. ـ غیرممکن است، عملی نیست و کارآیی ندارد، یعنی اینکه نمی‌دانم چطور انجامش دهم. ـ از طرح این پرسش تشکر می‌کنم، یعنی اینکه روابط عمومی، طی یادداشتی، یک پاسخ دقیق داده است!
☆...○●arty🎓☆

حجم

۱۴۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۱۸ صفحه

حجم

۱۴۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۱۸ صفحه

قیمت:
۳,۰۰۰
تومان