بریدههایی از کتاب آوای یخ و آتش (جلد اول)
۳٫۶
(۶۵)
حاکمی که پشت جلادهای مزدورش پنهان میشود خیلی زود فراموش میکند مرگی نیز هست.»
Mina Dhb
حاکمی که پشت جلادهای مزدورش پنهان میشود خیلی زود فراموش میکند مرگی نیز هست.
Majid Zanjiran
تاریخ گواه است که سختترین آزمونها برای سرسختترین مردان است.
ملیکا بشیری خوشرفتار
طنین خندهاش تاریکی را شکافت. انگار تمام نیاکان وینترفل با نگاهی سرد و خشمگین به او مینگرند.
rezamahmoudi79
مردی که حکم میدهد باید شمشیر را بِکشد. اگر بخواهی جانی را بگیری این دین را به گردنش داری که به چشمانش بنگری و آخرین وصیتش را بشنوی و اگر جرأت چنین کاری را نداشته باشی شاید آن مرد مستحق مرگ نیست.
Mina Dhb
اغلب مردان واقعیتی که داشتند را انکار میکردند. این جملهٔ کوتوله بود. جهان پر از احمقهایی بود که خود را قهرمان نشان میدادند. این شجاعت بود که کسی مثل سامول تارلی خودش را بزدل میدانست.
کتابخوان ساده
برن کمی فکر کرد، گفت: «میشود یکی هم شجاع باشد و هم ترسیده باشد؟»
پدر گفت: «این تنها زمانی است که یک مرد میتواند شجاع باشد.
ملیکا بشیری خوشرفتار
جان گفت: «هیچ چیز عادلانه نیست.»
Book
اگر مدرکی پیدا کنم که لنیسترها جان آرین را کشتهاند...»
کاتلین در آغوشش لرزید. دستان زخمی ترسانش را به او چفت کرد. «اگر پیدا کنی چه میشود عشقم؟»
این خطرناکترین بخشش بود. ند میدانست. «بعد شاه باید عدالت را اجرا کند. وقتی واقعیت را بفهمم پیش رابرت میروم.» در دلش دعا کرد که رابرت هنوز همان مردی باشد که میشناخت نه مردی که میترسید شده باشد.
rezamahmoudi79
«خوشحالم که بهتر شدهای.»
سر رودریک گفت: «بله. دو روز است آرزوی مرگ نکردهام.
Mina Dhb
حاکمی که پشت جلادهای مزدورش پنهان میشود خیلی زود فراموش میکند مرگی نیز هست.
ملیکا بشیری خوشرفتار
«اگر زنده بماند افلیج خواهد شد. بدتر از فلج. یک موجود مشمئزکننده. همه مسخرهاش میکنند. من اگر چنین بشوم مرا سریع بکش.»
تیریون با یک لحن دو پهلو گفت: «مشمئزکننده را توضیح بده. من موافق نیستم. مرگ خیلی پایان غمانگیزی است. زندگی پر است از راهها و امکانات.»
نیومون
«بگذار نصیحتی کنم حرامزاده. هرگز فراموش نکن که چه کسی هستی، دنیا که اصلا فراموش نمیکند. بعد آن را نقطهٔ قوت خودت کن. دیگر نمیتواند نقطه ضعفت باشد. مثل زره بپوشش تا نشود به تو آسیبی زد»
میما
دیوار هادریان دیوار یخی تحمیلی نبود و همچنین از مردم انگلیس در برابر زامبیهای زمستانی ترسناک مراقبت نمیکرد. ساخت این دیوار در سال ۱۲۲ پس از میلاد برای جدا کردن رومیها از مردم بومی منطقه که انگلیسی بودند شکل گرفت. بنابراین دیوار یخی وستروس برای جلوگیری از ورود وحشیها به سرزمینهای وستروس، تمثیلی زیبا از درک رومیها از مردم بومی انگلستان است که آنان را به چشم انسانهایی متمایز و متفاوت و منفی میانگاشتند و با ساخت این دیوار سعی میکردند خود را از آنها دور نگه داشته و وجههای غیرانسانی، بیگانه و وحشی به آنها ببخشند و بدین ترتیب رفتار ناخوشایند و غیرعادلانهٔ خود با آنها را توجیه کنند.
ملیکا بشیری خوشرفتار
دوتراکیها به صورت پراکنده و کوچنشین در ایسوس زندگی میکنند. آداب و رسوم اولیه و تکیه بسیار زیاد بر اسب از جمله شباهتهای آنان با مغولهای دوران چنگیزخان است. البته خود مارتین گفته که به جز مغولها از هونها و حتا سرخپوستها الهام گرفته است. دوتراکیها نه تنها متمدن نشدهاند بلکه بسیاری از رفتارها و قواعد آنها شبیه به حیوانات است. بهشدت خونریزند و قساوت و بیرحمی آنها در تمامی سرزمینهای شناخته شده معروف است. یک عروسی آنان بدون سه قتل ارزشی ندارد!
ملیکا بشیری خوشرفتار
«چقدر ضعیفی.»
«من که برنده شدم.»
«نه. آن گاوها باختند.»
نیومون
تو واقعا ما و آرمانهای والایمان را مسخره میکنی.»
تیریون خندید. «گاهی باید مسخره بشویم لرد مورمنت تا خودمان را چندان جدی نگیریم.
نیومون
حاکمی که پشت جلادهای مزدورش پنهان میشود خیلی زود فراموش میکند مرگی نیز هست.
Book
ماندن روی تخت سلطنت هزاران بار سختتر از به دست آوردنش است.
Book
نگذار حرفهای بقیه تو را بشکند وگرنه هرگز از تمسخرشان در امان نخواهی ماند.
Book
هر رنج یک درس است
Book
ترس از شمشیر برندهتر است.
Book
برخی اسرار بهتر است پنهان بمانند. برخی برای گفتن خیلی خطرناکند. حتا با کسانی که دوستشان داری و با آنها زندگی میکنی.
Book
شما مثل رقاصی که روی حوض یخزده میرقصد حکم میرانید. به جرأت میگویم یک نمایش تلخ خواهید داشت. امروز صبح نخستین ترک یخ را شنیدم.
Book
خون نخستین انسان در رگهای استارکها جاری است و ما باور داریم مردی که حکم میدهد باید شمشیر را بِکشد. اگر بخواهی جانی را بگیری این دین را به گردنش داری که به چشمانش بنگری و آخرین وصیتش را بشنوی و اگر جرأت چنین کاری را نداشته باشی شاید آن مرد مستحق مرگ نیست.
ملیکا بشیری خوشرفتار
برخی اسرار بهتر است پنهان بمانند. برخی برای گفتن خیلی خطرناکند.
میما
حاکمی که پشت جلادهای مزدورش پنهان میشود خیلی زود فراموش میکند مرگی نیز هست.
m.mah
حتا از مردهها هم میشود چیزی یاد گرفت.
Shfar
هرگز فراموش نکن که چه کسی هستی، دنیا که اصلا فراموش نمیکند. بعد آن را نقطهٔ قوت خودت کن. دیگر نمیتواند نقطه ضعفت باشد. مثل زره بپوشش تا نشود به تو آسیبی زد
Book
زندگی پر از طنزهای کوچک است.
Book
حجم
۴۲۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۹۰ صفحه
حجم
۴۲۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۹۰ صفحه
قیمت:
۱۱۱,۰۰۰
تومان