بریدههایی از کتاب چگونه عشق خود را پیدا کنیم؟
۴٫۳
(۹۵)
قهر در روانشناسی عشق پدیدهٔ بسیار مهمی است و اهمیت آن در این است که ما با هر کسی قهر نمیکنیم و قهرهایمان را برای کسی نگه میداریم که باور داریم باید ما را درک کنند اما در شرایط خاصی درکمان نمیکند.
پوینده
ما انسانها مستعد فراموش کردن انواع لطمهها هستیم. فقط بدرفتاری نیست که به دیگران آسیب میزند. با مهربانی هم میتوانیم خیلی راحت ـ و احتمالاً با شدت بیشتر ـ به دیگری لطمه بزنیم و عمر او را در وصلتی است که از ابتدا میدانستیم به آن تعهدی نداریم تلف کنیم. یکی از نشانههای بلوغ صحیح تشخیص تفاوت بین خوب به نظر رسیدن و خوب بودن است. برای خوب بودن گاهی لازم است رفتارهایی در قبال معشوقمان بکنیم که برای مقطعی خشمگین یا حتا شوکهاش کند. کسی واقعاً مهربان است که شهامت آن را داشته باشد که منفور واقع شود. آدمی که میخواهد به هر قیمتی خوب به نظر برسد به لحاظ روانی دارای شخصیت آرام اما به طرز عجیبی جفاکار است. ما در برابر کسی که دیگر عاشقش نیستیم اخلاقاً موظفیم که تمام امیدهایش را از بین ببریم و بگذاریم از ما متنفر شود، و مطمئن باشیم که تاب خشم او را خواهیم داشت. مهربانی واقعی همین است.
Astronaut_girl
زدواج کنی پشیمان میشوی؛ ازدواج نکنی باز هم پیشمان میشوی؛ ازدواج کنی یا نکنی، در هر حال پیشمان میشوی. به مسخره بودن دنیا بخندی، پیشمان میشوی؛ به حالش گریه کنی، باز هم پیشمان میشوی؛ به مسخره بودن دنیال بخندی یا به حالش گریه کنی، در هر دو صورت پیشمان میشوی. طالب زن بشوی، پیشمان میشوی؛ طالب زن نشوی، باز هم پیشمان میشوی... خودت را دار بزنی، پیشمان میشوی؛ خودت را دار نزنی، باز هم پیشمان میشوی؛ خودت را دار بزنی یا دار نزنی، در هر حال پیشمان میشوی؛ چه خودت را دار بزنی چه نزنی، در هر دو صورت پیشمان میشوی. بزرگوار، این است جان کلام فلسفه.
iman.gity
همین باور نهادینه و بیامان ما که یک عاشق واقعی باید سریع همهچیز ما را بفهمد باعث میشود مثلاً بعد از یک مهمانی شبانه، که در آن همسرمان ناخواسته موجب رنجشمان شده، در مسیر برگشت به خانه در ماشین ساکت بنشینیم، و وقتی از ما میپرسد چه اتفاقی افتاده فقط بگوییم «چیزی نیست». وقتی هم به خانه رسیدیم، مستقیم به حمام برویم و در را ببندیم، و وقتی دوباره میپرسد، «لطفاً بگو چه اتفاقی افتاده»، باز هم ساکت بمانیم. چراکه تلویحاً باور داریم که یک عاشق واقعی، که واقعاً لایق محبت ماست، باید بتواند خواستهٔ ما را از پشت شیشهٔ حمام، از روی پوشش بیرونیمان، و در اعماق وجود سوخته و آزردهمان بخواند.
پوینده
دلبستگی تجلّی عشق نیست، بلکه تلاش حسابشده جهت عبور از یک مانع برای یافتن عشق است.
برای رفع دلبستگی راهش این نیست که به خودمان بگوییم این فرد را دوست ندارم یا سعی کنیم میزان علاقهٔ خود به او را فراموش کنیم. راهش این است که با جدیّت و دقت به دنبال منشأ این علاقه بگردیم، و سپس دریابیم که افراد دیگری نیز با همین ویژگیهای موردستایش ما هستند که این موانع فعلی برای برقراری یک رابطهٔ رضایتبخش را هم ندارند. با ژرفکاوی در ویژگیهای موردپسندمان در آن فرد خاص پی میبریم که میتوانیم عاشق افراد دیگری هم بشویم؛ بله متناقضنماست، اما رهاییبخش است.
Javad Azar
ما در برابر کسی که دیگر عاشقش نیستیم اخلاقاً موظفیم که تمام امیدهایش را از بین ببریم و بگذاریم از ما متنفر شود، و مطمئن باشیم که تاب خشم او را خواهیم داشت. مهربانی واقعی همین است.
nahal
فقط بدرفتاری نیست که به دیگران آسیب میزند. با مهربانی هم میتوانیم خیلی راحت ـ و احتمالاً با شدت بیشتر ـ به دیگری لطمه بزنیم و عمر او را در وصلتی است که از ابتدا میدانستیم به آن تعهدی نداریم تلف کنیم.
ramin noori
اگر خودمان را درست بشناسیم، میبینیم که بسیاری از ابعاد وجودمان نیاز به اصلاح دارد.
Mähi
احساسات در اغلب مواقع کاملاً گمراهکنندهاند. احساس عاشقی بهندرت پایهگذار خشنودی در بلندمدت میشود. اگر قصد داریم روابط بهتری داشته باشیم، باید سعی کنیم ندای عشق رمانتیک را عاقلانه وارسی کنیم.
مها؛ فرزند ماه
وقتی بالأخره به حامی ایدهآل خود میرسیم، احساس میکنیم وارد دسیسهٔ کوچکی علیه بقیهٔ جهان شدهایم. دیگر مجبور نیستیم زیاد دربارهٔ خودمان توضیح دهیم، او خودش میدانند. بدون نیاز به هیچ حرفی، بهسرعت همهچیز را ”میفهمند“. آنها نیّت ما را میخوانند و مجبور نیستیم منظورمان را با کلمات معمول اما با زحمت زیاد برایشان شرح دهیم.. عشق ما، در حقیقت نوعی قدردانی از توانایی جادویی آنها در درک ماست.
Nazanin
غریزه ممکن است ما را به سمت کسی بکشاند که اصولاً همان نقطهقوّتی را دارد که ما نداریم، اما زمانی که موقع یادگیری فرامیرسد، رابطه عذابآور میشود. این احساس قابلدرک اما ناروا به ما دست میدهد که با یک زورگوی بیرحم وارد رابطه شدهایم که فقط به کاستیهای ما توجه میکند و مدام به ما خرده میگیرد.
fateme
بخشی از فرایند بلوغ رسیدن به این باور است که اگر مسائلمان را از طریق ابزار پیچیده و درهمبرهم کلام با دیگران در میان نگذاریم، نباید از آنها انتظار داشته باشیم ذهن ما را بخوانند.
هدی✌
اما احساسات ما آن رهنمونهای رازآلود و در عین حال هوشمندی نیستند که آرزویش را داریم. این احساسات در اغلب مواقع کاملاً گمراهکنندهاند. احساس عاشقی بهندرت پایهگذار خشنودی در بلندمدت میشود. اگر قصد داریم روابط بهتری داشته باشیم، باید سعی کنیم ندای عشق رمانتیک را عاقلانه وارسی کنیم. غرضْ ترکِ غریزه نیست؛ بلکه استفادهٔ بهتر از آن است.
fateme
یک کودک به والدین مطلقاً خوب نیاز ندارد، بلکه به والدینی معمولی، دارای عیب و نقص، ولی خوشقلب نیاز دارد، پدر و مادری که اشتباه میکنند، افسوس میخورند، نگران میشوند، عصبانی میشوند، و بعد عذرخواهی میکنند.
free&fly
حتا از باهوشترین و بااحساسترین عاشق هم نمیتوان انتظار داشت بدون شنیدن قرائن فراوانی از امیال و اهداف ما در قالب واژگان روشن و رسا متوجه منظورمان بشود.
هدی✌
هر صبح، پیش از بیرون زدن از منزل، رسماً به خود بگوییم که انسان یک موجود احمق، کودن، هالو و ابله است که خیلی کم پیش میآید بتواند بیش از پانزده دقیقه شاد و خرسند باشد. پس انجام یکی دو کار احمقانهٔ دیگر چندان تفاوتی به حالش ندارد.
rzvmn
طغیان افکار برآشفته و نومیدانهٔ کییر کگور در کتابش با عنوان «یا این یا آن» را بخوانیم:
ازدواج کنی پشیمان میشوی؛ ازدواج نکنی باز هم پیشمان میشوی؛ ازدواج کنی یا نکنی، در هر حال پیشمان میشوی. به مسخره بودن دنیا بخندی، پیشمان میشوی؛ به حالش گریه کنی، باز هم پیشمان میشوی؛ به مسخره بودن دنیال بخندی یا به حالش گریه کنی، در هر دو صورت پیشمان میشوی. طالب زن بشوی، پیشمان میشوی؛ طالب زن نشوی، باز هم پیشمان میشوی... خودت را دار بزنی، پیشمان میشوی؛ خودت را دار نزنی، باز هم پیشمان میشوی؛ خودت را دار بزنی یا دار نزنی، در هر حال پیشمان میشوی؛ چه خودت را دار بزنی چه نزنی، در هر دو صورت پیشمان میشوی. بزرگوار، این است جان کلام فلسفه.
Astronaut_girl
معشوق خود را خطاکار میدانیم، در صورتی که به احتمال زیاد مشکل از خودمان است. باید ببینیم چه چیزی باعث شده به الفاظ ”سادهلوح“ و ”محتاج“ برسیم. این بهاصطلاح سادهلوحی آنها حاصل کار خود ماست. آنها فقط به این دلیل ما را خارقالعاده میدانند که ما خودمان را اینطور نشان دادهایم. ما در پنهان کردن خصوصیات منفیمان فوقالعاده موفق عمل کردهایم. آنها سادهلوح نیستند، ماییم که دروغگوهای قهاری هستیم. طبیعی است که با اغواگری خصوصیات مثبت خود را برجسته کنیم. اما پدیدهای فراتر از این یعنی اغواگری مفرطی هم هست که طی آن تمام خصوصیات مشکلساز خود را بهدقت پنهان میکنیم. پشت این اغواگری مفرط نوعی خودبیزاری است. قلباً معتقدیم که آنقدر پسندیده نیستیم که اگر کسی خود واقعی ما را ببیند، واقعاً عاشقمان شود. به همین دلیل سعی میکنیم در مخفیکاری مهارت پیدا کنیم. این روش جواب میدهد، اما به قیمت تنهایی مرگبار.
Dexter
ما نمیتوانیم عاشق هر کسی بشویم؛ ما تحت هدایت شدید ”سنخ“ خود هستیم. شاید بسیاری از گزینههای خوبی را که به ظاهر عالی به نظر میآیند رد کنیم و در توضیح کاستیهای آنها تنها بتوانیم آرام و زیر لب بگوییم، «مناسب من نیست». در مقابل، ممکن است به دلایلی کاملاً فرای اختیار آگاهانهمان شدیداً جذب گزینههای دیگری شویم که چندان مناسب ما نیستند. ما بینهایت و به طرز جالبی مشکلپسند هستیم.
هدی✌
واقعاً چرا عاشق افرادی بخصوصی میشویم و گزینههای دیگر را رد میکنیم؟
هدی✌
برای خوب بودن گاهی لازم است رفتارهایی در قبال معشوقمان بکنیم که برای مقطعی خشمگین یا حتا شوکهاش کند. کسی واقعاً مهربان است که شهامت آن را داشته باشد که منفور واقع شود. آدمی که میخواهد به هر قیمتی خوب به نظر برسد به لحاظ روانی دارای شخصیت آرام اما به طرز عجیبی جفاکار است. ما در برابر کسی که دیگر عاشقش نیستیم اخلاقاً موظفیم که تمام امیدهایش را از بین ببریم و بگذاریم از ما متنفر شود، و مطمئن باشیم که تاب خشم او را خواهیم داشت. مهربانی واقعی همین است.
Shamini
ما نیاز داریم که دوباره اهمیت قوّهٔ تخیّل در پیدایش عشق را دریابیم. وقتی قوّهٔ تخیّل ما از کار میافتد، دیگران را بر مبنای ظاهرشان قضاوت میکنیم. با یک فرد نازنین و دلپذیری دیدار میکنیم، اما بینیاش بزرگ است. پس نه. یا مهندس است و مهندسها آدمهای چشموگوشبستهای هستند. این هم نه. پولدار است، اما پولدارها افادهای و ازخودراضی هستند. یک نه دیگر. شاید موهای سرش کمپشت است و آدمهای تاس مطلوب ما نیستند. نه. یا دستهاش زمخت است؛ نه. وقتی نگاهمان فاقد تخیّل است، خیلی از گزینهها را بلافاصله از لیست خط میزنیم. با این چارچوب ذهنی، انتخابهایمان محدود به چند گزینه میشود که ما را جذب (یا دفع) میکنند.
seemorgh
اگر بخواهیم با ملاحظه بگوییم، ما کمی ضعیف، کمی فریبکار، و کمی ابلهایم. ولی همه همینطورند. ما از نفر بغلیمان ابلهتر و سرکشتر نیستیم. ما میتوانیم صرفاً با توجه به همین کاستیها و شکنندگیها، درخواست دیگران را برای برقراری رابطهای نزدیک و عمیق بپذیریم
Javad Azar
کسی واقعاً مهربان است که شهامت آن را داشته باشد که منفور واقع شود. آدمی که میخواهد به هر قیمتی خوب به نظر برسد به لحاظ روانی دارای شخصیت آرام اما به طرز عجیبی جفاکار است
maryam
همیشه یک واکنش بالغانهٔ صحیح ـ عاری از اضطراب و آسیبپذیری ـ وجود دارد که میتوانیم از آن استفاده کنیم
مها؛ فرزند ماه
ما متقاعد شدهایم که یک انتخاب بالقوه درست و تعداد زیادی انتخاب خیلی بد وجود دارد. برای همین است که بسیار محتاط، سختپسند، و نگران هستیم
عباص
او آنقدر قوی هست که اعتراف میکند آسیبپذیر است
|ݐ.الف
هر انتخابی که بکنیم تا حدی اشتباه خواهد بود، پس نباید زیادی نگران انتخابهایمان باشیم. مهارت واقعی همیشه این نیست که سعی کنیم بهترین انتخابها را داشته باشیم، بلکه این است که با انتخابهای بد خود، که دست خودمان نبوده، کنار بیاییم. مدام به این فکر میکنیم که اگر دقت کرده بودیم و درست تصمیم گرفته بودیم، حال و روزمان بهتر از این میبود. اما کییر کگارد قاطعانه با این باور خام مخالف است. ما باید با خوشحالی بپذیریم که در بدو امر نیز هیچ انتخاب مطلوبی مقابل خود نداشتیم. نه اینکه نفرین شده باشیم، این حقیقت تلخ در زندگی همه هست.
seemorgh
به بیان دیگر، مواجهه با افراد کژرفتار بهترین فرصت را در اختیار ما میگذارد تا از الگوی کودک وارد الگوی بالغ شویم.
کاربر ۶۰۷۳۲۵۰
اگر با خودمان روراست باشیم، در ارتباط با دیگران نیز واقعبین خواهیم بود. این نوع نگاه به ما کمک میکند تصورمان از فرد مناسب را اصلاح کنیم.
27059
حجم
۲۳۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۲۳۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
قیمت:
۳۸,۵۰۰
۱۹,۲۵۰۵۰%
تومان