جملات زیبای کتاب در پس پرده | طاقچه
تصویر جلد کتاب در پس پرده

بریده‌هایی از کتاب در پس پرده

انتشارات:انتشارات پر
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۹ رأی
۳٫۷
(۹)
بسیار دیده شده که اشخاص باعقل و هوش گاهی در موقع اضطرار و درماندگی متوسل به وسایل کودکانه می‌شوند که بعد خود از این بچگی و خفت عقل دچار حیرت می‌شوند
یك رهگذر
که شب گذشته دعایی خوانده و نیتی کرده و خوابیده و آن جد ما را در خواب دیده یا به‌طوریکه می‌گوید با روحش تماس گرفته و جد ما نشانیهای کاروانسرا و آن دفینه را داده و تأکید کرده که باید برود و آن را از زیر خاک بیرون بیاورد و با دختری که نام و نشانش را داده است ازدواج کند. سیدعلی عقیده راسخی به خواب خود دارد و دو سال است که سرسام گنج و آن دختر موهوم را گرفته و اصرار دارد که حتمآ باید برویم و آن گنج را تصاحب کنیم تا بعد خودش دور دنیا بیفتد و آن دختر را پید کند، خیلی اسباب غصه ما شده. تأثر من از شنیدن این ماجرا بیشتر شد. دلم به حال پیرمرد سوخت و از جنون پسرش اندوهگین شدم و گفتم: خیلی‌ها گنج در خواب می‌بینند ولی کسی دنبالش نمی‌رود. خواب تا
غلام رضا
در جهان خاکی که شما در آن به‌سر می‌برید راه زندگی برای هیچکس هموار نیست.
پ. و.
همه میدانیم که آسودگی آدمی منحصر به تأمین خورد و خواب و لباس و مسکن نیست. آسوده و مرفه کسی است که خیالش راحت باشد لذت دنیا را کسانی درک میکنند که خواه از جهل و نادانی و خواه از لطف روزگار خیال راحت و خاطر آسوده و طبعی قانع دارند خاطر که آسوده نباشد شهد و عسل تلخ‌تر از زهر و باغ دلگشا تنگتر از زندان جانسوز خواهد بود.
یك رهگذر
در زندگی از انکار اجتناب کنید، می‌توانید مطلبی را باور نکنید ولی هرگز منکر چیزی که اطلاعی از آن ندارید نباشید.
susan
در زندگی از انکار اجتناب کنید، می‌توانید مطلبی را باور نکنید ولی هرگز منکر چیزی که اطلاعی از آن ندارید نباشید.
susan
زندگی آدمی سراسر نیش و نوش است و سعادت شهدی است که برای نیل بدان باید نیش‌هایی را تحمل نمود.
یك رهگذر
باید گفت که خوش‌ترین ساعت در زندگی آدمیان لحظه‌ایست که دو دلداده به هم می‌رسند.
یك رهگذر
از پرهیجان‌ترین حالات آدمی ساعتی است که در آن واحد یأس و امید و شادی و غم در نهادش به‌هم آمیزد و نداند که آیا از امید و شادی به رقص و پرواز درآید یا از غم و یأس سینه چاک سازد.
یك رهگذر
راست گفته‌اند که یکی از مهمترین رموز و بزرگترین عوامل موفقیت در زندگی پشتکار و استقامت است. موفقیت و ترقی از آن کسانی است که از یک باد نمیلرزند و از یک شکست مأیوس نمیشوند و اینقدر ایستادگی میکنند تا شاهد مقصود را در آغوش بکشند
یك رهگذر
کسانی در این دنیا هستند که برای خود هدفی در نظر می‌گیرند و در راه نیل بدان هدف تمام لذت‌ها و خوشی‌های دنیا را فراموش میکنند و در راه هدف از سر همه چیز میگذرند
یك رهگذر
ترکمن بلافاصله درگذشت ترس و وحشت بی‌حدی اهل قافله را گرفت. مردها و زنها فجایعی را که ترکمن‌ها نسبت به اسرای شیعه مرتکب می‌شدند در نظر مجسم ساخته بر جان و مال خود بیمناک شدند. هیچکس به فکر شام و استراحت نبود همه از هم می‌پرسیدند که چه باید کرد و چه خواهد شد؟ مردهای خشن و تندخو نسبت به زنان خود مهربانتر و رئوفتر گشتند، زنها هم کودکان خود را تنگ‌تر در آغوش گرفتند.
پ. و.
گفتم: آنچه تعریف کردید مطالبی که اگر خواب هم نمی‌دیدید ممکن بود از متن کتاب‌های تاریخ و یا به قول خودتان از پشت کتاب دعا به دست آوردید، ولی ظاهرآ راجع به خود دفینه و اینکه چیست و کجاست و در چه جایی دفن شده خبری و اثری در دست ندارید. بی‌پروا و با لحن مطمئن جواب داد: این موضوع را در خواب به من گفته‌اند و جای دفینه را نشان داده‌اند. لبخندی از روی عدم اعتبار به قولش زدم و سکوت کردم. معنی لبخند را فهمید و به هیجان آمد و گفت: هرچند که جسارت است از من نرنجید ولی در زندگی از انکار اجتناب کنید، می‌توانید مطلبی را باور نکنید ولی هرگز منکر چیزی که اطلاعی از آن ندارید نباشید. شما اگر مطالعات و معلوماتی درباره عالم خواب روح داشتید این لبخند را نمی‌زدید.
پ. و.
در نور ماهتاب کاروانسرا از دور نمایان‌بود و گویی آن دو را به سوی خود می‌خواند.
پ. و.
من از عالم بالا ترا می‌بینم و از غم و شادی تو آگاهم، مطمئن باش که تا وقتی که پاکدل، نکوکارو خداشناس باشی از حمایت من و اجدادمان برخوردار خواهی بود. در اینجا چند نفر از اجداد ما برای تأمین سعادت تو و شوهرت می‌کوشند.
پ. و.
کدام را انتخاب می‌کنی؟ سید با لحن محکم و قطعی جواب داد: آن را که خدا مقدر کرده است.
پ. و.
بازماندگان میت نباید در مرگ او بیتابی و گریه زاری بکنند زیرا این عمل باعث رنج و ناراحتی روح میت خواهد شد. واعظ صحبت از بقای روح به میان آورد و الحق در این زمینه داد سخن داد تا رسید به جایی که گفت روح آن جوان ناکام اکنون در همین مجلس نشسته و ما را می‌بیند و سخنان ما را می‌شنود و در هرحال بازماندگان باید کارهایی بکنند که مایه خشنودی روح مرده باشد، هیچ کاری بهتر از این نیست که به وصیت او عمل کنند و روحش را با انجام کارهایی که در زندگی خوش می‌داشت شاد و خشنود سازند. سخنان واعظ خان را تکان داد و منقلب کرد. با خود گفت: عجب شمری هستم من، انتقام از که برای چه؟ از کشتن سید یا آزار آن دختر چه حاصل می‌شود؟
پ. و.
رسم روزگار بر این است که در آن‌واحد یکی از عدم قدم بدین جهان مینهد و در همان دم دیگری از دنیای فانی به سرای جاودانی میرود. یکی از شادی قهقهه می‌زند و میرقصد و می‌خندد و دیگری در همان آن می‌گرید و خاک غم بر سر می‌کند. کیست که به عمر خود در این جهان بهره‌ای از شادی یا نصیبی از غم نداشته باشد. عجب آنکه اگر غم و شادی مردمان را در ترازو بگذارند همه یکسان درمیآیند. غم و شادی گدایی را در یک کفه و از آن پادشاهی را در کفه دیگر بگذارید و بکشید هر دو را برابر خواهید یافت بیجهت کسانی گمان می‌کنند که محنت و غم آنان بیش از دیگران است. اشتباه میکنند همه یکسانیم و به یک میزان از هر دو سهم داریم.
پ. و.
راستی عجب دنیایی است یکی خاک به سر می‌ریزد و سیاه می‌پوشد دیگری حنا می‌بندد و از عزا درمی‌آید، تف بر این دنیا کسی هم نمی‌داند که حق با کیست و باطل کدام است
پ. و.
اگر کسی با نیت پاک دنبال کار خیری برود خدا او را ناامید نمی‌کند
پ. و.
استعداد خدادادی را وقف شیطان نمود و ابلیس را راهنمای خود ساخت و عاقبت هم با دست خود ریشه عمر خویشتن را برانداخت و با همان سلاحی که برای کشتن دیگران تعبیه کرده بود راه دوزخ پیمود.
پ. و.
مریم دیگر از آن خانه خارج نشد یک هفته بعد در همان اطاقی که خود قدم به این جهان نهاده بود دختری آورد، نوزاد اسم خود را هم که اسم مادر مریم «راضیه» بود همراه آورده بود شب اسم‌گذاری کودک خانواده میرزا علیخان و جمعی از دوستان حاضر بودند. اسم طفل را مجید خان در گوشش خواند. در آن مجلس جشن یک مهمان دیگری هم حضور داشت که او همه را می‌دید ولی کسی او را نمی‌دید و او مادر مریم بود.
پ. و.
رسم روزگار بر این است که در آن‌واحد یکی از عدم قدم بدین جهان مینهد و در همان دم دیگری از دنیای فانی به سرای جاودانی میرود. یکی از شادی قهقهه می‌زند و میرقصد و می‌خندد و دیگری در همان آن می‌گرید و خاک غم بر سر می‌کند.
Neyzar
مردم در مواقعی که با خطر مشترک روبه‌رو هستند نسبت به همدیگر مهربان و باگذشت می‌شوند
یك رهگذر
ممکن نیست که کسی با نیت پاک و قلب صاف دنبال عمل خیری برود و به نتیجه نرسد.
یك رهگذر
کسانی هستند که وقتی با عدم موفقیت یا شکست و غمی مصادف می‌شوند روزها بلکه هفته‌ها و ماهها آنرا در دل نگاه داشته دائمآ در اطرافش فکر می‌کنند و بزرگش می‌سازند، کسانی هم هستند که به زودی آنرا فراموش می‌کنند و از یاد می‌برند
یك رهگذر
اماکن مقدسه و زیارتی پناهگاه بیچارگان و درماندگان می‌باشد. هرکس دستش از همه جا قطع شود رو بدانها می‌آورد تا در آنجا با گفتن دردها و خواستن علاج، خاطر خود را تسلی بدهد.
یك رهگذر
رسم روزگار بر این است که در آن‌واحد یکی از عدم قدم بدین جهان مینهد و در همان دم دیگری از دنیای فانی به سرای جاودانی میرود. یکی از شادی قهقهه می‌زند و میرقصد و می‌خندد و دیگری در همان آن می‌گرید و خاک غم بر سر می‌کند. کیست که به عمر خود در این جهان بهره‌ای از شادی یا نصیبی از غم نداشته باشد. عجب آنکه اگر غم و شادی مردمان را در ترازو بگذارند همه یکسان درمیآیند. غم و شادی گدایی را در یک کفه و از آن پادشاهی را در کفه دیگر بگذارید و بکشید هر دو را برابر خواهید یافت بیجهت کسانی گمان می‌کنند که محنت و غم آنان بیش از دیگران است. اشتباه میکنند همه یکسانیم و به یک میزان از هر دو سهم داریم.
یك رهگذر
عاشق صادق کسی است که فقط رضای خاطر معشوقه را در نظر داشته باشد میل باطنی و به طور کلی سعادت او را به خوشی خود ترجیح بدهد.
یك رهگذر
کسانی هستند که از تشویش و اضطراب و ترس و هیجان که از تصادف با خطر دست میدهد لذت بی‌حدی درک میکنند معروف است که لذت قمار در هیجان و دلشوره آن است. حظ شکار درندگان در مواجهه با خطر می‌باشد.
یك رهگذر

حجم

۷۳۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۶۴۰ صفحه

حجم

۷۳۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۶۴۰ صفحه

قیمت:
۳۸,۰۰۰
تومان