بریدههایی از کتاب تقوا؛ طرحی برای ادارۀ جامعه
۴٫۷
(۹۳)
به حافظه و استعداد انسانها نمره داده نمیشود. بلکه سعی و تلاش آنها مورد ارزیابی قرار میگیرد که این همان روش تقواست.
زهرا
مثلاً اگر کسی بسیار انسان باحیا و خوشاخلاقی باشد، اما این صفات را به صورت وراثتی به دست آورده باشد، یا اگر بر اثر رودربایستی از دیگران گناه نمیکند، صفات خوب و گناه نکردن او ارزشی ندارد.
زهرا
فسادخیزترین مدارس مدارسی هستند که ایمان داشتن را به دانش آموزان آموزش میدهند، ولی تقوای قبل از ایمان (خودکنترلی) را آموزش نمیدهند! این مدارس انسانهایی تربیت میکنند که بعداً یا دین را تحریف میکنند، یا علیه دین قیام میکنند و قیامشان هم مؤثر است و مردم نیز این دین تحریفشده را از آنها میپذیرند! چون قبلاً در مدارسی مذهبی درس خواندهاند و به همین دلیل اطلاعات دینی آنها بالا است ولی تقوایشان صفر است.
جواد
یکی از اصحاب رسول خدا (ص) چند زن را دید که دور هم نشستهاند و با هم صحبت میکنند. او نیز رفت و کنار آنان نشست و شروع به صحبت و شوخی با آنان کرد. پیامبر اکرم (ص) او را دیدند و از او پرسیدند: چرا با زنان نشستهای؟ او گفت شترم فرار کرده و طناب شترم را گم کردهام و اینجا دنبالش میگردم. حضرت در چند نوبت از او در مورد طناب شترش سؤال کردند تا اینکه خودش به اشتباهش در شوخی کردن با زنان اعتراف کرد. حضرت در همان برخورد اول میتوانستند بگویند این کار تو حرام است، چرا با زنان نشستهای؟ اما اینگونه سخن نگفتند و راه را برای توجیه او باز گذاشتند.
ولیّ خدا با مؤمنین کریمانه و بزرگوارانه برخورد میکند و این باعث تقویت عزت نفس مؤمنین است. وقتی احترام و شخصیت انسانها حفظ شود، همین باعث همراهی و اطاعت آنان از امام جامعه خواهد شد.
جواد
«ما که میگوییم مردمسالاری دینی، بعضی خیال میکنند این مردمسالاری فقط پای صندوق رأی و انتخابات است؛ این فقط یکی از جلوههای مردمسالاری دینی است. مردمسالاری یعنی بر اساس دین و بر اساس اسلام، سالارِ زندگیِ جامعه، خود مردماند.»
زهرا
در دنیا عدهای هستند که هرچند تقوا دارند، اما در ظاهر همه آنها را بیدین میپندارند. عدهای هم هستند که بهظاهر دیندارند ولی تقوا ندارند. قیامت که میشود آنکه تقوا دارد بالا میآید و آنکه تقوا ندارد، ولو در دنیا ظاهراً دیندار بوده پایین میرود.
زهرا
قانونِ زیادی، خودش عامل «بیقانونی» است!
محمدرضا میرباقری
تقوا اجازه نمیدهد در مورد خودمان هم «قضاوت خوب» داشته باشیم! قرآن کریم میفرماید: «فَلا تُزَکوا أَنْفُسَکمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقی» (نجم/۳۲) یعنی خودتان را انسانِ خوبی ندانید! به خودتان نمرهٔ بیست ندهید و خودتان را زیاد تحویل نگیرید؛ چون خدا بهتر میداند چه کسی با تقوا است.
MS
روانشناسان معتقدند هوش شناختی (IQ)، بهصورت ژنتیک منتقل میشود و با تجربههای فرد در زندگی تغییر نمیکند. طبق تحقیقات، عدهای از کسانی که هوش شناختی بالایی دارند، در زندگی ضعیف عمل میکنند و بعضاً کسانی که هوش شناختی متوسطی دارند، بهخوبی عمل میکنند. بنابراین ملاک موفقیت افراد هوش شناختی آنها (IQ) نیست.
زهرا
تقوا بر خلاف تصور عمومی، یک موعظهٔ اخلاقی نیست؛ بلکه روشی برای انگیزهمند شدن انسانها از درون است.
محمدرضا میرباقری
یکچهارم آیات قرآن دربارهٔ معاد است. فلسفهٔ همهٔ آیات معاد این است که «ای انسان! با نتایج فوری انگیزهمند نشو» وگرنه برای خدا سخت نبود که جهنم و بهشت را در جلوی چشمان ما حاضر کند؛ آنگاه همه اطاعت میکردند و از هیچکس گناهی سر نمیزد. اما این کار را نکرد. شاید بعضی بگویند: «خدایا! وقتی بهشت و جهنم را عقب میاندازی، ما عبادت نمیکنیم.» خدا میفرماید: «عیبی ندارد، آدمیت تو برایم مهمتر از عبادت توست!» خدا چقدر با ما محترمانه برخورد میکند! به ما میگوید: «نمیخواهم آدم نباشی ولی مرتب به من سجده کنی. موجودات دیگر صبح و شب بر من سجده میکنند. خواستم تو آدم باشی، یعنی مستقل باشی و با نتیجهٔ فوری به رفتار خوب انگیزهمند نشوی.»
عبدالحبیب
مهمترین عامل رسیدن انسان به منافع و شکوفا شدن استعدادهایش این است که دارای «قدرت اراده» باشد؛ قدرت اراده برای انتخاب بین دوستداشتنیها و امیال مختلف. کسی که قدرت اراده دارد میتواند بر انگیزههای سطحی و کمارزش خودش غلبه کند و کار صحیح و باارزش را -ولو با تحمل مشقت و سختی- انجام دهد. هر مقدار این قدرت بیشتر باشد، توانایی انسان برای رسیدن به منافع و شکوفا کردن استعدادهای خودش بیشتر خواهد بود.
«تقوا» نیز به معنی قدرت «مراقبت» و «کنترل خود» است. انسانِ باتقوا یعنی کسی که قدرت این را دارد که خود را کنترل کرده و بر امیال کمارزش خودش غلبه کند و آنچه را که میداند خوب است انجام داده و آنچه را میداند بد است ترک کند؛ یعنی خلاف علمش عمل نکند. یعنی انسان باتقوا دارای «قدرت اراده» است.
شاهین
وقتی نهی از منکر ما بدون قضاوت در مورد ارزش افراد باشد، تأثیرگذاری بیشتری هم خواهد داشت
محسن
انسان متقی تکلیف محور است و به دنبال تکلیف خود میگردد تا به آن عمل کند. تکلیف او هم اوامر خدا است. انسان با تقوا عاشق این است که خداوند امری کند و او انجام دهد.
کاربر ۳۵۴۱۳۰۶
گاهی افزایش نرخ جریمهها ممکن است باعث افزایش وقوع تخلفات و فراهم کردن راههای فرار از قانون شود که باید به این موضوع نیز توجه ویژه داشت.»
زهرا
بسیاری از والدین در تربیت فرزند، کاری به «تقوا» ندارند و فقط به «نتیجه» اهمیت میدهند؛ مثلاً میگویند: «فرزند ما باید درس بخواند و نمره بگیرد، باید کنکور قبول شود، ما پیش فامیل آبرو داریم...» اما توجه نمیکنند که فرزندشان با چه فرایند و روشی درس میخوانَد؟ نمیبینند که فرآیند تحصیلش از اول درست نبوده و فقط نمره گرفته است و فرزندشان اصلاً اهل تحلیل نیست. انسانِ باسوادی است اما مولّد نیست، مقلّد است، یک عنصر وابسته است. چنین کسی انسان مفید و برجستهای نمیشود.
f_altaha
اساساً دین چیزی فراتر از توصیههای فردی برای خوب بودن است. دین، یک ساختار، روش و سلسله قوانین نظاممند برای ساماندهی سبک زندگی و حیات انسانها است.
AmirHossein atigh
تقوا مانند علم ریاضیات منطبق بر واقعیتهاست و میتواند برای ادارهٔ «فرد»، «خانواده» و «جامعه» مدل و الگو ارائه دهد و در زندگی فردی و جمعی ما به کار بسته شود. تقوا، به این معنا، یک مفهوم ارزشی نیست؛ بلکه مانند جاذبهٔ زمین، مبتنی بر واقعیتهاست.
محمدرضا میرباقری
ما اگر از ابتدا تقوای عمومی، یعنی تقوای قبل از دین را به فرزندانمان آموزش دهیم، دیگر نیازی به این حجم فراوان از تبلیغات دینی نداریم. اگر تقوای قبل از دینداری را آموزش دهیم تبلیغات دینی آسانتر هم میشود؛ چون در آن صورت در جامعهای تنفس میکنیم که انسانهای خارج از دین هم اهل تقوا هستند، یعنی به قواعد و ضوابطی پایبندند.
جواد
فوتبال از این جهت، بازیِ خوبی است که نشان میدهد تاکتیک جمعی نسبت به تکنیک فردی، حرف اول را میزند.
mohammad.zhale
عبودیت مقدمهٔ تقواست و تقوا غایت هر نوع عبادتی است
f_altaha
امیرالمؤمنین (ع) در اوصاف متقین میفرمایند: «فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ»، انسانِ اهل تقوا، همیشه خودش را متّهم میکند. «یَعْمَلُ الْأَعْمَالَ الصَّالِحَةَ وَ هُوَ عَلَی وَجَلٍ»، اگر کار خوبی هم انجام میدهد، میترسد که آیا عملش مقبول واقع میشود یا نه. «لَایَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِیلَ وَ لَا یَسْتَکثِرُونَ الْکثِیر»، از اعمال کمش راضی نمیشود و اعمال زیادش را کم بهحساب میآورد. «إِذَا زُکیَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا یُقَالُ لَهُ فَیَقُولُ أَنَا أعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْ غَیْرِی»، اگر کسی از او تعریف کند بهجای اینکه خوشش بیاید، نگران میشود! وقتی به او میگویند: تو آدم خوبی هستی، میگوید: من خودم را بهتر میشناسم.
MS
تقوا روشی برای انگیزهمند شدن انسان است که او را با نوعی خودکنترلی (نه کنترل بیرونی از طریق پاداش و جزا) برای انجام رفتارهای خوب، انگیزهمند میکند و تشویق و تنبیهِ فوری، زیاد در آن جایی ندارد؛ با تشویق و تنبیه فوری، حیوانات هم تربیت میشوند
عبدالحبیب
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «أَبَی اللَّهُ أَنْ یَرْزُقَ عَبْدَهُ الْمُؤْمِنَ إِلَّا مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِب؛ خداوند ابا دارد از اینکه بندهٔ مؤمنش را جز از طریقی که گمان آن را ندارد روزی بدهد.»
مثلاً خداوند به خاطر عمل خیری که بندهٔ مؤمن انجام میدهد بلایی را از او برمیدارد. اما آن بنده، هم در زمان انجام دادنِ آن کار خیر نمیدانست که خدا او را چگونه تشویق خواهد کرد، هم زمانی که آن بلا از او برداشته شد، نمیفهمد که آن بلا به دلیل آن کار نیکش از او برداشته شده است. چهبسا حتی نفهمد که بلایی قرار بود به او برسد و اکنون از او برداشته شده است! تشویق هست، اما اینکه کی و کجا و چگونه مشخص نیست. اگر کسی کار نیکی انجام دهد، خداوند قطعاً به او پاداش خواهد داد، یا در این دنیا با او تسویهحساب میکند، مثل شیطان که به خاطر عباداتش عمر طولانی و امکانات فراوان به او داد، یا به آخرت موکول میکند. اما کیفیت تشویق و زمان آن عادتاً برای بندگان مشخص نیست.
تنبیه هم وجود دارد. یعنی اگر بندهای مورد عفو قرار نگیرد، تنبیه خواهد شد. اما اینکه کی و کجا و چگونه خواهد بود برای ما معلوم نیست.
عبدالحبیب
نقش امام جامعه و سایر مسئولین، در بسیاری از موارد، نقش مربی و داور بازی است که زمینهٔ گل زدن بازیکنان را فراهم میکنند، نه اینکه خود وارد بازی شده و گل بزنند. اگر مربی خودش گل بزند، بازیکنان قوی نخواهند شد.
محسن
حتی عبادت کردن انسانها برای آن است که به مقام تقوا برسند: «یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکمُ الَّذی خَلَقَکمْ وَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِکمْ لَعَلَّکمْ تَتَّقُون؛ ای مردم! خدایی که شما و گذشتگان شما را خلق کرده عبادت کنید تا باتقوا شوید.» (بقره/۲۱)
کاربر ۱۶۳۶۱۶۹
نگاه عموم مردم، جوانان و حتی بسیاری از نخبگان به «تقوا»، نگاهی صرفاً فردی، کلیشهای و به معنای پرهیزکاری و دوری از گناه است.
قاسم سلیمانی
هرچند معنای کلمهٔ «تقوا» روشن است، اما اگر بخواهیم برای منتقل شدن بهتر معنا معادل فارسی آن را به کار ببریم، میتوان کلمهٔ «مراقبت» را جایگزین آن کرد. در قرآن بیشترین تعداد «أمر» به تقواست و حدود ۸۰ بار در آن به تقوای خدا أمر شده است که در این صورت معنای آن میشود: مراقب خدا بودن، مراقب اوامر او بودن، مراقب رضایت خدا بودن
قاسم سلیمانی
«تکلیفگرایی» بهجای «نتیجهگرایی» در تربیت به روش تقوا
یکی از موضوعات اصلی تمام علوم انسانی، روش انگیزهمند شدن انسانهاست. تقوا مدل خاصی از انگیزهمند شدن را به ما معرفی میکند که در آن تشویق و تنبیه فوری و آنی کمتر به چشم میخورد.
یکچهارم آیات قرآن دربارهٔ معاد است. فلسفهٔ همهٔ آیات معاد این است که «ای انسان! با نتایج فوری انگیزهمند نشو» وگرنه برای خدا سخت نبود که جهنم و بهشت را در جلوی چشمان ما حاضر کند؛ آنگاه همه اطاعت میکردند و از هیچکس گناهی سر نمیزد. اما این کار را نکرد. شاید بعضی بگویند: «خدایا! وقتی بهشت و جهنم را عقب میاندازی، ما عبادت نمیکنیم.» خدا میفرماید: «عیبی ندارد، آدمیت تو برایم مهمتر از عبادت توست!» خدا چقدر با ما محترمانه برخورد میکند! به ما میگوید: «نمیخواهم آدم نباشی ولی مرتب به من سجده کنی. موجودات دیگر صبح و شب بر من سجده میکنند. خواستم تو آدم باشی، یعنی مستقل باشی و با نتیجهٔ فوری به رفتار خوب انگیزهمند نشوی.»
f_altaha
علم اخلاق به دنبال ایجاد ملکات فاضله در انسان و دفع رذائل است و شیوههای آن را میآموزد؛ اما اگر کسی فضائلی را داشته باشد به اینکه این فضائل چگونه بدست آمدهاند کاری ندارد. یعنی اگر کسی بهصورت ژنتیک نیز دارای ملکات فاضله باشد مورد توجه علم اخلاق است. اما از نگاه تقوا آنچه مهم است فرآیند خوب شدن است. بنابراین صفات خوبی که با وراثت منتقل شده است، اگر برای به دست آوردن آن یا نگهداشتن آن تلاشی نشده باشد، ارزش چندانی ندارد.
MS
حجم
۱۲۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱۲۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان