به یاد خانوم بزرگ عزیزم و خطوط گونهها و دستهایش و به سنگ بودنش که صبورانه پناهم میداد تا مشقهای باطل را زیر چادرش پنهان کنم.
آویشن
فرشته فرشاد نشان داده که آداب نوشتن و گزینش را برای نمایش و نمایشنامه به خوبی میداند، آینهای را برابر آینهای میگذارد و قرنی را در یک صبح نمایشی بدل میکند به درامی شایسته با هدف تاریخی نانوشته که قابلیت نگاشتن میگیرد. در پایان من اندیشه را به دلم میدهم و میسرایم که سر و کار ما با شاعری است که سگلرزهاش هم از خمیرمایهٔ شعر سرشار است. نگاهی شاعرانه از تلخ و شیرین زندگی از شاه بیت «تو شکمت اومده بالا و من شکمم نیومده بالا» تا عروسکهای جاندار در توهم مادربزرگ و همهٔ آنچه در یاد یادگار میماند.
آویشن
به یاد خانوم بزرگ عزیزم و خطوط گونهها و دستهایش و به سنگ بودنش که صبورانه پناهم میداد تا مشقهای باطل را زیر چادرش پنهان کنم.
آویشن
تا دختر خونه بودم، خوب بودم، پیش همه فامیلا محبوب بودم، خانوم جونم چادرنماز میخرید، آقاجونم جعبهٔ ساز میخرید، آرزو داشتم که شوهر کنم، فِر بزنم، فرقمو یک ور کنم، بزک کنم مثل زن روس بشم، از برای آقائه لوس بشم.
دینانی
یادداشت عزت الله مهرآوران
... (سگ لرزه)،
برای تو و خویش چشمانی آرزو میکنم که چراغها و نشانهها را در ظلماتمان ببینند. نمایشنامهٔ سگ لرزه از جانمایهای سنتی بهره گرفته و قصهای است کهنه در ادبیات مردمی که نویسنده از این سوژهٔ نیم بسمل، قصهای نو ساخته با پرداختی هوشمندانه و سرانجامی دردناک.
دینانی