بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خاطرات دوران کودکی | طاقچه
تصویر جلد کتاب خاطرات دوران کودکی

بریده‌هایی از کتاب خاطرات دوران کودکی

انتشارات:انتشارات آرنا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۱۷ رأی
۳٫۵
(۱۷)
از خنده مرده بودیم
خیال
در شبهای بسیار سرد زمستان قدیم آتیش گردون مادرم را هرگز فراموش نمیکنم آنقدر میچرخاند تا اتیشها سرخ میشدند و نگاه کنجکاوم به این رنگین کمانی که تشکیل میشد خیره مانده یک لحظه از آن جدا نمیشد
فریده
منزل آنها نزدیک کوه بود وما مدام به کوه میرفتیم از آن بالاآدمها بسیار کوچک به نظر میرسیدند درست مثل حقیقت زندگی؟
sss
داشتم داشتم حساب نیست دارم دارم حسابه.
Mersana
همیشه گوله و ذغال گوشه حیاط و یا زیر زمین میدیدم، با همان چیزها منقل و کرسی را آماده میکرد. توی زمستان بسیار سرد زیر کرسی با گرمایی مطبوع چقدر خوابیدن عالی بود.
زیبا

حجم

۵۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۶۲ صفحه

حجم

۵۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۶۲ صفحه

قیمت:
رایگان