
بریدههایی از کتاب شازده کوچولو
۴٫۵
(۶۶۹)
محاکمه خودت ازمحاکمه هر بنی بشری مشکلتر است. اگر موفق شوی به درستی دربارهی خودت قضاوت کنی، آنگاه یک عالم به تمام معنا میشوی.»
نسیم
اما مرد خودپسند صدای او را نشنید. آدمهای خودپسند هرگز هیچ صدایی را نمیشنوند، جز صدای تعریف و تمجید.
salar.asadyar
شازدهکوچولو دوباره سر صحبت را باز کرد که: «آدمها کجان؟ آدم تو کویر یککم احساس تنهایی میکنه».
مار گفت: «بین آدمها هم احساس تنهایی میکنی».
senora zahra
اگر کسی اجازه بدهد که اهلیاش کنند، باید خطر گریه کردن را هم قبول کند.
ماهی
میتوانی خودت را محاکمه کنی، این سختترین کار دنیاست. محاکمه خودت
gilda
چیزهایی که مهمند، هیچوقت با چشم دیده نمیشوند
mamsoudi
سوزنبان گفت: «آدمیزاد هرگز از جایی که هست راضی نمیشود».
gilda
«شماها خوشگلید؛ اما توخالی هستید. نمیشود برایتان جان داد. مسلم است که یک رهگذر معمولی خیال میکند که گل من شبیه شماهاست. اما گل من به تنهایی مهمتر از صدها گل سرخ شبیه شماست. چون او بوده که من آبیاریاش کردهام؛ اون بوده که زیر درپوش شیشهای گذاشتمش؛ اون بوده که برایش حفاظ درست کردهام؛ من به خاطر اون کرمهای ابریشم را میکشتم (به جز دوسهتاشون که گذاشتیم بمانند تا به پروانه تبدیل بشوند) چون فقط اونه که غرغرهاش، خودنماییهاش و یا حتی حرف نزدنهاش را به دقت گوش دادهام، چون او گل من است»!
حـــامـــیـــن
آدمبزرگها همیشه به توضیح بیشتری نیاز دارند.
Mina
اگر کسی اجازه بدهد که اهلیاش کنند، باید خطر گریه کردن را هم قبول کند.
Mohamad Mahdavi
«حقیقت این است که آن روزها نمیتوانستم بهخوبی درک کنم! باید از روی رفتارهایش دربارهاش قضاوت میکردم، نه حرفهایش. او طراوت و عطرش را در اطراف من میپراکند. نمیبایست از او فرار میکردم. باید به مهر و محبتی که پشت کلکهای معصومانهاش بود، پی میبردم. گلها همهشان پر از اینجور تضادها هستند؛ اما من خامتر از آن بودم که راه عشق ورزیدن به او را بدانم».
zahra
تو تا ابد نسبت به چیزی که اهلیاش کردهای مسئولی.
abcd
وقتی کسی خیلی دلش گرفته باشد، دوست دارد غروب آفتاب را تماشا کند»!
ayda
اگر کسی اجازه بدهد که اهلیاش کنند، باید خطر گریه کردن را هم قبول کند.
کاربر ۱۱۸۰۸۱۰
روباه گفت: «آدمها این حقیقت را فراموش کردهاند؛ اما تو نباید آن را فراموش کنی. تو تا ابد نسبت به چیزی که اهلیاش کردهای مسئولی. تو مسئول گلت هستی».
🍁
شازدهکوچولو همانطور که روانهی سفرش میشد، با خودش فکر میکرد: «راستراستی، این آدمبزرگها چقدر عجیب و غریبند».
ریـوان|'
فقط با دل میشود همهچیز را به درستی دید؛ چشمها قادر به دیدن ذات انسانها نیستند
"Shfar"
او ادامه داد: «شماها خوشگلید؛ اما توخالی هستید. نمیشود برایتان جان داد.
maryam
«هر آدمی، ممکن است یکبار چیزی را فراموش کند و همان یکبار کافی است که کار گل ساخته شود
ALIMP7
«چیزهایی که مهمند، هیچوقت با چشم دیده نمیشوند».
awimis
- «ارزش گل تو به اندازه عمری هست که به پای گلت صرف کردی».
شازدهکوچولو برای اینکه در ذهنش بماند، با خودش تکرار کرد: « به اندازه عمری هست که به پای گل ام صرف کردهام».
روباه گفت: «آدمها این حقیقت را فراموش کردهاند؛ اما تو نباید آن را فراموش کنی. تو تا ابد نسبت به چیزی که اهلیاش کردهای مسئولی. تو مسئول گلت هستی».
شازدهکوچولو برای اینکه یادش بماند، تکرار کرد: «من مسئول گلم هستم».
"Shfar"
«این آدمبزرگها راستیراستی چقدر عجیب و غریبند»!
salar.asadyar
نمیدانستم برای دلداریاش باید به او چه بگویم. احساس بیدستوپا بودن و بیعرضگی میکردم.
乙_みG
«خب اگر بخواهم با پروانهها دوست شوم، باید وجود دو سه تا کرم را هم تحمل کنم دیگر
Shy
تو میتوانی خودت را محاکمه کنی، این سختترین کار دنیاست. محاکمه خودت ازمحاکمه هر بنی بشری مشکلتر است.
MhmD
«قشنگی کویر به خاطر این است که یک جایی در خودش یک چاه پنهان کرده...».
"Shfar"
«چیزهایی که مهمند، هیچوقت با چشم دیده نمیشوند».
"Shfar"
«اگر کسی عاشق یک گل باشد که توی میلیونها و میلیونها ستاره، فقط یک شاخه از آن باشد، برای شاد شدنش کافی است
t.ftm.s
زبان سر منشأ همهی سوءتفاهمها هستند
"Shfar"
چشمها قادر به دیدن نیستند، آدمها باید با قلبشان ببینند...».
Zahra Bayandor
حجم
۶۶۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۶۶۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۸,۰۰۰۴۰%
تومان