بریدههایی از کتاب شب شمس
۲٫۳
(۹)
عجیب است اینقدر رو بازی کردن، آن هم در جایی که هر چیزی را پشتِ یک چیز دیگر قایم میکنند.
n re
چرا وقت مرگ و ماتم همه میخواهند ریتمِ زندگی آدم را مختل کنند و نمیگذارند مثل همیشه باشد.
sahar
بعضی از خاطرات خیلی سختجاناند.»
n re
خواست خودش تنها باشد و لای بیکاریهای خودش بچرخد.
n re
تهش نتیجه بگیرد: شما جوانها دارید عشق میکنید واقعاً!
bud
چرا مرگ از زندگی هم زندهتر است؟
bud
رفتن یعنی تکهای از خودت را برای همیشه جا بگذاری و بروی و سالها اینسو و آنسو دنبال تکهٔ گمشده بگردی.
bud
یحیا با لرزیدن صدا ــ یا هر چیز دیگری ــ به جلیل فهماند منظور کلماتش چیزی نیست که به زبان میآید، بلکه دقیقاً عکس آن است: چیزی حقیقیتر از زبان که با تُنِ صدا و بالاوپایین رفتنِ نفس فهم میشود، با اشکی که روی صورت یحیا خشک و تازه میشود... میخواهد بگوید همهچیز را همین الآن بگو. ولی مگر جملهٔ «واسه نامی مشکلی پیش آمده» همهچیز نیست؟ پس، از یحیا بخواهد چه چیز را تکرار کند در غروب روزهای اول پاییز سالی که قرار بود خوب باشد؟
sahar
انگار میخواهد تاج سلطنت را ببوسد و سرزمینش را در نهایتِ رضایت بین دو پسرش تقسیم کند ــ مثل همهٔ پدرهایی که یک جای تاریخْ این ملکِ بیصاحب را قطعهقطعه کردند و بین فرزندانشان تقسیم کردهاند.
n re
بیا و نجات بده یوسف را. میدانی که یوسف هیچ لحظهٔ سختی را بدون تو نمیتواند از سر بگذراند.
n re
احمق مردا که دل در این جهان بندد
که نعمتی بدهد و زشت بازستاند.
تاریخ بیهقی
bud
وقتی میخواهند در این خانه مهمانی برگزار کنند، باید مقدمات یک جنگ تمامعیار فراهم شود. فرق چندانی هم با جنگ ندارد. هدفِ مهمانیْ کشتن است.
bud
جنگهای خانههای دیگرِ عمارتْ جنگِ فخرهای کوچک است؛
bud
برای مهمانی یا جنگ؟ برای مهمانیِ جنگ!
bud
کلاس موسیقی بدون ساز! خودِ همین، ماجرا را مشکوک میکند. مثل مدرسه رفتن بدون کیف است. مثل این است که یحیا و محمود شمس بدون کت سرِ کار بروند.
bud
احمد گفته بود آدمها دو جا مثل هم میشوند: یکی وقتِ مرگِ عزیزان و دیگری به وقتِ عاشقی؛
bud
همه به یک اندازه عامی میشویم و چیزی نمیبینیم. پیر و گدا و باسواد و جاهل همه مثل هم میشوند. وقت سوگ و عاشقی، ما به چیزی تهِ ذهنمان رجوع میکنیم که از دلِ تاریخ و درگیریهامان برخاسته است و به خویی مشترک میرسیم تا خود را با آن خالی یا پُر کنیم.
bud
«کاش خانه بودی، آذر...»
bud
میگفت آدمها شبیه اسمشان میشوند، شبیه تاریخی که اسم داشته، مثل تاریخ یک کشور یا سرنوشت یک قارهٔ مهجور...
bud
در خوابِ ارواح، در خیابانهای بیآبروی خاکی راه میروم.
bud
حجم
۱۸۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه
حجم
۱۸۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان