بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نظم زمان | طاقچه
تصویر جلد کتاب نظم زمان

بریده‌هایی از کتاب نظم زمان

نویسنده:کارلو روولی
انتشارات:نشر نو
امتیاز:
۴.۰از ۶۹ رأی
۴٫۰
(۶۹)
گاهی نیمه‌شب برمی‌خیزم و ساعت‌ها را از کار می‌اندازم...
Mohammad
باید ساعت‌مچی‌ات را خاک کنی باید بکوشی که بفهمی آن زمانی که فکر می‌کنی او اندازه‌اش گرفته فقط حرکت عقربه‌هایش بوده و بس..
Mohammad
"هر روز بی‌شمار انسان می‌میرند و هنوز آن‌هایی که مانده‌اند چنان می‌زیند که انگار نامیرا هستند."(۱۲۸)
پویا پانا
سرعت کودکی که در قطاری متحرک می‌دود یک مقدار مشخص نسبت به قطار (چند گام در ثانیه) و یک مقدار مشخص دیگر نسبت به زمین (یکصد کیلومتر در ساعت) دارد. اگر مادرش به او بگوید که آرام بگیرد، منظورش این نیست که باید خودش را از پنجره پرت کند تا نسبت به زمین متوقف بشود. منظورش این است که باید نسبت به قطار متوقف شود. سرعت یک شیء خاصیتی است نسبت به یک شیء دیگر. کمیتی نسبی است.
Havisht
اکنون. زمان برای ما همین است. خاطره و دلتنگی. رنج غیاب. اما غیاب نیست که باعث غم است. علاقه و عشق است. بدون علاقه و بدون عشق، این غیاب‌ها برای ما رنجی ایجاد نمی‌کند. به همین دلیل حتی رنجِ ناشی از غیاب هم در نهایت چیز خوبی است و حتی زیباست، چون برگرفته از چیزی است که به زندگی معنا می‌دهد.
arman eghbali
عالم مجموعه‌ای از اشیاء نیست، مجموعه‌ای از وقایع است. تفاوت بین اشیاء و وقایع این است که اشیاء در زمان تداوم دارند؛ وقایع پایداریِ محدودی دارند. سنگ نمونه‌ای از یک "شیء" است: می‌توانیم از خود دربارهٔ مکانش در روز بعد بپرسیم. از سوی دیگر، بوسه یک "واقعه" است. بی‌معنی است که در مورد مکان آن در روزِ بعد پرسشی بکنیم. عالم از شبکه‌ای از بوسه ساخته شده، نه از سنگ.
اهورا م
ما عالم را از طریق شدنِ آن درک می‌کنیم و نه از طریق بودنِ آن. "اشیاء" به خودیِ خود صرفاً وقایعی هستند که برای مدتی یکنواخت شده‌اند. (۵۸) اما فقط قبل از بازگشت به خاک. چون واضح است که دیر یا زود همه چیز به خاک بر می‌گردد.
mjtbaw
دو دوست جدا می‌شوند و یکی در دشت و دیگری در کوه ساکن می‌شود. سال‌ها بعد همدیگر را ملاقات می‌کنند: فردی که پایین مانده بود کمتر زیسته، کمتر پیر شده و چرخ‌دنده‌های ساعت دیواری او کمتر حرکت کرده است. فرصت کمتری برای انجام کارها داشته است، گیاهانش کمتر رشد کرده‌اند و فرصت کمتری برای پرداخت افکارش داشته است... ساده بگویم، زمان در ارتفاع پایین‌تر کندتر از ارتفاع بالاتر می‌گذرد.
Fatemeh.V.Younesi
دستور زبانِ بسیاری از زبان‌های مدرن، افعال را در زمان‌های "حال" و "گذشته" و "آینده" صرف می‌کند. این ساختار تواناییِ چندانی برای گفتن از ساختار واقعیِ زمانیِ هستی ندارد، ساختاری که پیچیدگی بیشتری دارد. دستور زبان قبل از اینکه دریابیم برای توصیفِ ساختار غنی عالم دقت کافی ندارد، طبق تجربهٔ محدودمان رشد یافت.
arman eghbali
جرمْ زمانِ گرداگرد خود را کُند می‌کند. زمین جرمی بزرگ است و زمان نزدیک به خود را کند می‌کند. این کند شدن در دشت بیشتر از کوهستان است چون دشت به مرکز زمین نزدیک‌تر است.
Fatemeh.V.Younesi
پایین که برویم، همهٔ فرآیندها کند می‌شوند. دو دوست جدا می‌شوند و یکی در دشت و دیگری در کوه ساکن می‌شود. سال‌ها بعد همدیگر را ملاقات می‌کنند: فردی که پایین مانده بود کمتر زیسته، کمتر پیر شده و چرخ‌دنده‌های ساعت دیواری او کمتر حرکت کرده است. فرصت کمتری برای انجام کارها داشته است، گیاهانش کمتر رشد کرده‌اند و فرصت کمتری برای پرداخت افکارش داشته است...
arman eghbali
فیزیک قرن بیستم با روشی که به نظر من فاقد ابهام است نشان می‌دهد که عالم ما توسط حال‌گرایی به شکل مناسبی توصیف نمی‌شود: یک اکنونِ جهان‌شمولِ عینی وجود ندارد. حداکثر می‌توانیم از اکنونی نسبت به شاهدی متحرک سخن بگوییم. اما در این حالت، با این که دوست داریم تا جای ممکن از لغت "واقعی" به شکلی عینی استفاده کنیم، آنچه برای من واقعی است با چیزی که برای تو واقعی است فرق دارد. بنابراین، عالم را نباید سلسله‌ای از اکنون‌ها فرض کرد. (۵۹)
مصطفی
چیزهایی که به نظر ما بدیهی می‌رسیده در واقع چیزی جز تعصب نبوده‌اند. بدیهی است که آسمان بالای ما است نه زیر ما چون در غیر این صورت زمین سقوط می‌کرد. به نظر بدیهی بود که زمین ساکن باشد چون اگر نبود همه چیز به اطراف پرت می‌شد. اینکه زمان همه جا با یک سرعت بگذرد نیز به همین اندازه برای ما بدیهی بود... کودکان بزرگ می‌شوند و کشف می‌کنند که جهان با چیزی که از درون چهاردیواری خانه‌شان به نظر می‌رسید فرق می‌کند. نوع بشر هم به‌منزلهٔ یک کل، همین کار را انجام می‌دهد.
*Zahra*
گذشته و آینده با هم تفاوت دارند. علت قبل از معلول می‌آید. درد بعد از زخم می‌آید و نه پیش از آن. جام مینا به هزاران قطعه خرد می‌شود و قطعه‌ها دیگر به شکل جام درنمی‌آید. نمی‌توانیم گذشته را عوض کنیم: می‌توانیم پشیمانی و ندامت و خاطره داشته باشیم. اما آینده شاید عدم اطمینان است، نیاز، نگرانی، فضای باز و تقدیر. می‌توانیم به سوی آن زندگی کنیم و آن را شکل دهیم چون هنوز وجود ندارد. همه چیز هنوز ممکن است... زمانْ خطی با دو جهتِ یکسان نیست: پیکانی است با سر و ته متفاوت.
Hamed Aram
باید ساعت‌مچی‌ات را خاک کنی باید بکوشی که بفهمی آن زمانی که فکر می‌کنی او اندازه‌اش گرفته فقط حرکت عقربه‌هایش بوده و بس...
کرم کتاب
نتیجهٔ رشد دانش ما، فروپاشیِ تدریجیِ درک ما از زمان است
سید مهدی موسوی
این که عالم را مجموعه‌ای از وقایع و فرآیندها بدانیم روشی است که به ما اجازه می‌دهد آن را بهتر درک و توصیف کنیم. تنها روشی است که با نسبیت هم‌نوا است. عالم مجموعه‌ای از اشیاء نیست، مجموعه‌ای از وقایع است. تفاوت بین اشیاء و وقایع این است که اشیاء در زمان تداوم دارند؛ وقایع پایداریِ محدودی دارند. سنگ نمونه‌ای از یک "شیء" است: می‌توانیم از خود دربارهٔ مکانش در روز بعد بپرسیم. از سوی دیگر، بوسه یک "واقعه" است. بی‌معنی است که در مورد مکان آن در روزِ بعد پرسشی بکنیم. عالم از شبکه‌ای از بوسه ساخته شده، نه از سنگ.
مصطفی
کلّ به‌وجود آمدنِ کیهان یک فرآیند تدریجیِ نامنظم شدن است، مثل یک دسته ورق بازی که اول منظم است و بعد با بُر زدن نامنظم می‌شود. دست‌هایی بزرگ برای بُر زدن کیهان در کار نیست. خودش این بُر زدن را انجام می‌دهد، با تعاملاتی بین اجزایش که در هنگام اختلاط باز و بسته می‌شوند، گام به گام.
Havisht
زمان در ارتفاع پایین‌تر کندتر از ارتفاع بالاتر می‌گذرد.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
زمان در کوهستان سریع‌تر از سطح دریا می‌گذرد. تفاوت کوچک است اما می‌توان آن را با زمان‌سنج‌های دقیقی که امروزه می‌توان از طریق اینترنت به قیمت چند هزار دلار خرید اندازه گرفت. با تمرین، هر کسی می‌تواند کُند شدن زمان را مشاهده کند. با زمان‌سنج‌های آزمایشگاه‌های تخصصی می‌توان کُند شدن زمان را در سطوحی که فقط چند سانتیمتر اختلاف دارند تشخیص داد: ساعتِ روی زمین کمی کندتر از ساعتِ روی میز است.
پویا پانا
زمان در ارتفاع پایین‌تر کندتر از ارتفاع بالاتر می‌گذرد.
پویا پانا
روی سطح سیارهٔ ما، شیب حرکت طبیعی اشیاء به سوی جایی است که زمان کندتر گذر می‌کند مانند وقتی که در ساحل به سوی دریا می‌دویم و مقاومت آب در برابر پاهایمان باعث می‌شود با کله به داخل آب بیفتیم. اشیاء به پایین می‌افتند چون آن پایین زمان توسط زمین کند می‌شود.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
نمی‌توانیم گذشته را عوض کنیم: می‌توانیم پشیمانی و ندامت و خاطره داشته باشیم. اما آینده شاید عدم اطمینان است، نیاز، نگرانی، فضای باز و تقدیر.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
مکانیک نیوتن، معادلات مکسول، مکانیک کوانتومی و امثالهم به ما می‌گویند چگونه وقایع رخ می‌دهند، نه این که اشیاء چگونه هستند. ما زیست‌شناسی را از طریق بررسی نحوهٔ تکامل و زیست موجودات زنده می‌فهمیم. روان‌شناسی (البته کمی از آن و نه چندان زیاد) را با مطالعهٔ تعامل خود با یکدیگر و طرز فکر خود می‌شناسیم... ما عالم را از طریق شدنِ آن درک می‌کنیم و نه از طریق بودنِ آن. "اشیاء" به خودیِ خود صرفاً وقایعی هستند که برای مدتی یکنواخت شده‌اند. (۵۸) اما فقط قبل از بازگشت به خاک. چون واضح است که دیر یا زود همه چیز به خاک بر می‌گردد. بنابراین غیاب زمان به این معنی نیست که همه چیز منجمد و بی‌حرکت است. بدین معنی است که اتفاقِ دائمی که عالم دچارش است طبق یک خط زمانی مرتب نشده است و با یک تیک‌تاک غول‌آسا سنجیده نمی‌شود.
اهورا م
دو دوست جدا می‌شوند و یکی در دشت و دیگری در کوه ساکن می‌شود. سال‌ها بعد همدیگر را ملاقات می‌کنند: فردی که پایین مانده بود کمتر زیسته، کمتر پیر شده و چرخ‌دنده‌های ساعت دیواری او کمتر حرکت کرده است. فرصت کمتری برای انجام کارها داشته است، گیاهانش کمتر رشد کرده‌اند و فرصت کمتری برای پرداخت افکارش داشته است... ساده بگویم، زمان در ارتفاع پایین‌تر کندتر از ارتفاع بالاتر می‌گذرد.
Fatemeh.V.Younesi
ما مجموعه‌ای از فرآیندهای مستقل در لحظات متوالی نیستیم. هر لحظهٔ هستی ما توسط حافظه با ریسمان محکمِ بخصوصی به گذشتهٔ ما (نزدیک‌ترین و دورترین زمانش) وصل شده است. حالِ ما مملو از ردهای گذشتهٔ ما است. ما تاریخچه‌های خود هستیم. من این تودهٔ گوشتِ فانی لمیده بر مبل راحتیِ در حال تایپ حرف الف بر لپتاپم نیستم؛ من تفکراتِ پر از ردهای عباراتی که می‌نگارم هستم، من نوازش‌های مادرم هستم، و مهر متینی که پدرم به آرامی با آن مرا راهنمایی می‌کرد هستم؛ من سفرهایم در آغاز بلوغ هستم؛ من آن چیزی هستم که خواندن‌هایم لایه‌لایه بر ذهنم رسوبانده؛ من عشق‌هایم هستم و لحظات نومیدی‌ام و دوستی‌هایم و نوشته‌هایم و شنیده‌هایم: تمثال‌های حک شده بر حافظه‌ام. من بیش از هر چیز دیگر کسی هستم که دقیقه‌ای قبل برای خود چای دم کردم. همانی که چند لحظهٔ پیش کلمهٔ "حافظه" را در کامپیوترش تایپ کرد. کسی که هم اکنون جمله‌ای که دارم کامل می‌کنم را تصنیف کرد. اگر تمام این‌ها ناپدید شوند، آیا من هنوز وجود خواهم داشت؟ من این داستان طولانی و جاری هستم. زندگی من مشتمل بر همین است.
اهورا م
بودا این را در چند آموزه که میلیون‌ها نفر مبنای زندگی خود قرار داده‌اند خلاصه کرد: زاده شدن رنج است، افول رنج است، بیماری رنج است، مرگ رنج است، رسیدن به آنچه از آن تنفر داریم رنج است، دور شدن از آنچه دوست داریم رنج است، ناتوانی در کسب آنچه می‌خواهیم رنج است.‌(۱۲۴) رنج است چون باید آنچه را که داریم و به آن وابسته هستیم از دست بدهیم. چون هرچه آغاز شده باید پایان یابد.
H.H
ما آدمیان با احساسات و افکار زنده‌ایم. وقتی هم‌زمان با هم در یک مکان هستیم و با هم صحبت می‌کنیم و به چشمان هم می‌نگریم و همدیگر را لمس می‌کنیم، احساسات و افکار خود را مبادله می‌کنیم. این شبکهٔ برخورد و تبادلْ ما را تغذیه می‌کند. اما در واقع لازم نیست برای این‌گونه تبادلات در یک مکان و زمان باشیم. افکار و احساساتی که بین ما حلقهٔ اتصال ایجاد می‌کنند به‌راحتی دریاها و دهه‌ها و گاهی قرن‌ها را طی می‌کنند، در اوراق نازک کاغذ یا رقصان بین میکروچیپ‌های کامپیوتر. ما بخشی از شبکه‌ای هستیم که بسیار فراتر از چند روزِ عمرمان و چند متر مربعی است که بر آن گام می‌نهیم. این کتاب نیز قسمتی از آن شبکه است...
Javad
می‌توانیم فکر کنیم عالم از اشیاء ساخته شده است. از مواد. از موجودات. از چیزی که هست. یا می‌توانیم فکر کنیم از وقایع ساخته شده است. از اتفاقات. از فرآیندها. از چیزی که اتفاق می‌افتد. چیزی که دوام ندارد و دائماً تحول پیدا می‌کند و در طی زمان ثابت نیست. نابودیِ مفهوم زمان در فیزیک بنیادین، فروپاشی دیدگاه اول است نه دیدگاه دوم.
Reza.AH
حتی کلماتی که کنون می‌گوییم را زمانِ سارق دزدیده است، و چیزی نمی‌تواند بازگردد. (I, ۱۱) توقف می‌کنم و کاری انجام نمی‌دهم. چیزی رخ نمی‌دهد. به چیزی فکر نمی‌کنم. به گذرِ زمان گوش می‌دهم. این زمان است، آشنا و صمیمی. ما را با خود می‌برد. شتابِ ثانیه‌ها و ساعت‌ها و سال‌ها که ما را به سوی زندگی پرتاب می‌کند و بعد ما را به سمت نیستی می‌کشد... ما ساکن زمان هستیم همچو ماهیان در آب. وجود ما، وجود در زمان است. موسیقیِ باشکوهش ما را تغذیه می‌کند، دریچه‌ای رو به جهان برای ما باز می‌کند، نگران‌مان می‌کند، ما را می‌ترساند و به ما آرامش می‌دهد. عالم، در حالی که توسط زمان کشیده شده به سمت آینده گشوده می‌شود؛ و وجودش مطابق نظمِ زمان است.
پویا پانا

حجم

۷۳۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۸۳ صفحه

حجم

۷۳۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۸۳ صفحه

قیمت:
۶۶,۰۰۰
۴۶,۲۰۰
۳۰%
تومان