بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آنگاه که یاری شدی | طاقچه
تصویر جلد کتاب آنگاه که یاری شدی

بریده‌هایی از کتاب آنگاه که یاری شدی

امتیاز:
۳.۸از ۱۲ رأی
۳٫۸
(۱۲)
طبیعت تو همین بود که طبیعی نمانی و در سطح طبیعت محبوس نشوی.
امیری حسین
شهادتی است بالاتر از شهادت خون و آن فداشدن عنوان‌ها و شهادتِ نام است. و این شهادت سنگین است؛ و این شهادت، ذبح جان نیست، که ذبح نام است؛ و نامی که ذبیح اللّه نشود، ننگ است.
مهدی نادریان
آنجا که با کفر، پفیوزها می‌توانند به وسعت‌صدر برسند و با یکدیگر برای خوردن، پیمان ببندند، شرم‌آور است که ما نتوانیم با ایمانمان وسعتی بسازیم که دوستانمان را تحمل کنیم.
مهدی نادریان
همراه تولد انسانی خویش، به غربت و تنهایی می‌رسی. تو که تا دیروز همه‌کس می‌فهمیدت و احساست می‌کرد و درکت می‌نمود، اکنون دیگر با آنها احساسی مشترک و ادراک مساوی نداری. تو از شکم عادت‌ها و تقلیدها و بازتاب‌ها بیرون آمده‌ای. تو از خودت متولد شده‌ای. طبیعت تو همین بود که طبیعی نمانی و در سطح طبیعت محبوس نشوی. اکنون تو با آنها که هنوز زندانی خویش‌اند و هنوز در فکر توپ و عروسک‌هاشان هستند، النهایه توپ‌هایی به‌بزرگی زمین و عروسک‌هایی، به‌اندازهٔ خودشان، چگونه می‌توانی زندگی کنی؟ چگونه می‌توانی تحملشان کنی؟ این است که در جمعشان تنهایی؛
m_rezaei1
از فریب و مکر دشمن ناامید مشو، که سیاهی و ظلمت، خود زمینهٔ نور است.
مهدی نادریان
پس از این سه مرحلهٔ تحمل و طلب و اقدام، نوبت نصر می‌رسد و با این سه مرحله، تو آمادهٔ وصال نصر می‌شوی و در این لحظه نصر می‌آید: (اِذا جآءَ نَصر اللّهِ وَالفتح).
کاربر ۳۶۵۶۷۳۸
ما در دنیای رابطه‌ها هستیم. ما در میدان علیت‌ها و پیوستگی‌ها زندگی می‌کنیم. یک عمل هنگامی که در جای خود ننشست و در مسیر خود نیفتاد، فسادها به بار می‌آورد؛ حتی بر زمین و دریا اثر می‌گذارد، که: (ظَهَر الْفَسادُ فی الْبَرِّ وَ البحرِ بِما کسب اَیْدِی الناسِ)؛ و همین است که در آثار گناه‌ها می‌بینیم که با باران و طوفان و قحطی و بلا و گرفتاری‌ها رابطه هست که: «تُغَیر النِّعَمَ»،«تُنْزِلُ البَلاء»،«تَحبِسُ الدُعاء.» استغفار این رابطه‌ها را تنظیم می‌کند و این آثار را می‌شوید و این است که آسمان می‌بارد و زمین می‌روید و نسل بارور می‌شود و ثروت‌ها سرشار می‌شوند؛ و این‌همه از آثار استغفار است.
شفق
(اِذا جآءَ ...) همراه تولد انسانی خویش، به غربت و تنهایی می‌رسی. تو که تا دیروز همه‌کس می‌فهمیدت و احساست می‌کرد و درکت می‌نمود، اکنون دیگر با آنها احساسی مشترک و ادراک مساوی نداری. تو از شکم عادت‌ها و تقلیدها و بازتاب‌ها بیرون آمده‌ای. تو از خودت متولد شده‌ای. طبیعت تو همین بود که طبیعی نمانی و در سطح طبیعت محبوس نشوی. اکنون تو با آنها که هنوز زندانی خویش‌اند و هنوز در فکر توپ و عروسک‌هاشان هستند، النهایه توپ‌هایی به‌بزرگی زمین و عروسک‌هایی، به‌اندازهٔ خودشان، چگونه می‌توانی زندگی کنی؟ چگونه می‌توانی تحملشان کنی؟ این است که در جمعشان تنهایی؛ و این تنهایی و غربت نتیجهٔ این تولد مبارک توست؛ و این رنج بزرگ هدیهٔ این تولد تازهٔ توست.
Saeed Hasani
(فَتحا مُینًا)؛ «فتح روشنگر»، که نشان می‌دهد شکست آنها و جاافتادنِ محمد را. شروع فتح از لحظه‌ای است که دشمن دیروز که تحمل حضور و وجود تو را نداشت، مجبور بشود که تو را بپذیرد و با تو پیمان ببندد. اینها اگر خود را در موقعیت برتر می‌دیدند، به پیمان تن نمی‌دادند و برای جنگ بر می‌خاستند؛ همان‌طور که از پیش برخاستند.
شفق
فداشدن عنوان‌ها و شهادتِ نام است. و این شهادت سنگین است؛ و این شهادت، ذبح جان نیست، که ذبح نام است؛ و نامی که ذبیح اللّه نشود، ننگ است.
فرزانه
می‌بینی، یک نقص و عیب می‌بینی و اینها را از خدا می‌بینی، زمینه‌ای برای تسبیح نداری
فرزانه
تسبیح من آنجا مطرح می‌شود که با تمامی این سفرها، از آسمان و جنگل و دریا و از جنگ و خون و درد، وجودم با شک و اعتراض و حیرتی گرد نگیرد و باور داشته باشم که او تمامی کارش را انجام داده و قبول داشته باشم که تمامی این دردها در آدم‌ها، و ستم‌ها در جامعه، و کمبودها در جهان از ماست و بر عهدهٔ ماست.
فرزانه
تسبیح من آنجا مطرح می‌شود که با تمامی این سفرها، از آسمان و جنگل و دریا و از جنگ و خون و درد، وجودم با شک و اعتراض و حیرتی گرد نگیرد و باور داشته باشم که او تمامی کارش را انجام داده و قبول داشته باشم که تمامی این دردها در آدم‌ها، و ستم‌ها در جامعه، و کمبودها در جهان از ماست و بر عهدهٔ ماست. تسبیح در این سرزمین سبز می‌شود و بر شاخهٔ چنین باوری و شعوری شکوفه می‌دهد؛ و این تسبیح بارها می‌آورد و کارها برعهدهٔ تو می‌گذارد که خیال نکنی با کلمه‌ها به تسبیح می‌رسی و با کلمه‌ها کارهایت تمام می‌شود.
فرزانه
هنگامی که تو فقری را می‌بینی و خدا را تسبیح می‌کنی؛ یعنی که تو عامل این فقر و این ظلم و این جهل نیستی. تو پاکی و این به‌عهدهٔ ماست که گامی برداریم و باز برعهدهٔ ماست که این گام را با نشان تو همراه کنیم و برای تو برداریم و محرکی جز تو نداشته باشیم؛ محرک ما و حرکت ما با اسم تو همراه باشد و حمد ما و اقدام ما از نشان تو بهره‌مند.
فرزانه

حجم

۷۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۹۲ صفحه

حجم

۷۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۹۲ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان