
بریدههایی از کتاب هشیاری
۴٫۱
(۷)
در آزمایشی درباره گرسنگی، شرکت کنندگانی که تصمیم گرفتند برای مدتی طولانی به خاطر دلایل شخصی روزه بگیرند نسبت به آنهائی که به خاطر دلایلی دیگر (در این مورد صرفاً به خاطر ارزش علمی آزمایش و دریافت ۲۵ دلار) روزه گرفتند کمتر احساس گرسنگی کردند. به عهده گرفتن یک وظیفه دشوار به خاطر دریافت پول و یا دلایل خارجی دیگر ممکن است براحساس ما نسبت به آن وظیفه بی تاثیر باشد. انتخاب آزادانه انجام آن وظیفه به هر حال به معنی داشتن نگرش خاص فرد نسبت به آن وظیفه است. در آن آزمایش آنها که در رابطه با روزه گرفتن تعهد روانی شخصی داشتند احساس گرسنگی کمتری را گزارش کردند.
☆Nostalgia☆
زندگی در وضعیت هشیاری را میتوان به زندگی در یک خانه شیشه ای تشبیه کرد. در خانه هایی که اکثر ما زندگی میکنیم، اگر در اتاق نشیمن باشیم و نیاز به یک شی که در زیر زمین بوده داشته باشیم، ممکن است ما از وجود آن در آنجا آگاه نباشیم امّا در خانه شیشه ای اشیا همواره قابل رویت هستند.
Anahid
قاعده ها خیلی خوبند اگر صرفاً راهنما باشند، نه حاکم.
Anahid
فرایندهای ناخودآگاه بنا به تعریف فروید (یا قرنها قبل از آن بنا به گفته افلاطون و فلاسفه هندو و بودائی) هم پویا و هم غیر قابل دسترس توصیف شدهاند. آن فرایندها از طرفی پویا هستند چون آنها زندگی آگاهانه ما را مستمراً تحت تاثیر قرار میدهند اما از طرف دیگر غیر قابل دسترسند چون بدون تلاش قابل توجهی که در تحلیل روانی و یا آئینهای معنوی مختلف به کار میرود ما قادر به تشخیص یا جلوگیری از نفوذ آن نمیباشیم.
☆Nostalgia☆
ویلیام جیمز (فیلسوف و روانشناس مشهور آمریکا) عقیده داشت تقریباً همه ما فقط از کسر بسیار کوچکی از استعدادهای بالقوه خویش بهره میبریم و تنها تحت شرایط خاص مانند اِسترس سازنده یا در حال و هوائی ویژه مانند عشق، شور مذهبی، فداکاری در جنگ، ما به عمق ثروت پنهان منابع خلّاق خود و ذخایره عظیم انرژی حیاتی خویش دسترسی پیدا میکنیم.
☆Nostalgia☆
یکی از دلایلی که هشیاری ممکن است سخت به نظر برسد به خاطر درد حاصل از افکار منفی است. به هرحال درد به علت آگاهی هشیارانه نسبت به این افکار نیست بلکه ناشی از برداشت یکسو نگرانه از وقایع دردناک است. یک نگرش هشیارانه درد را به نحو موثر تری محو میکند.
☆Nostalgia☆
انرژی جدید به واسطه زمینه ای جدید به عنوان باد ثانویه شناخته می شود. ما هر روز نمونه های آنرا می بینیم. یک محقق جوان پر مشغله را در نظر بگیرید که تمام روز مشغول نوشتن یک کتاب بوده و در ضمن از دختر بیش فعال دوساله خویش نیز مراقبت می کند. هنگامی که زنش به خانه می آید تا به او کمک کند او چنان خسته و بی رمق است که نمی تواند حرکتی کند اما به محض اینکه یک دوست به او تلفن می زند بپرسد آیا دوست دارد بستکبال بازی کند او دفعتا از جا بر می خیزد و با شتاب می زند بیرون تا به مدت چهار ساعت بازی کند.
☆Nostalgia☆
هشیاری باعث می شود که طور دیگر ببینیم و امکان تغییر را باور کنیم.
کاربر ۹۱۰۵۶۸
این کتاب درباره آن آسیبهای جسمی و روانی است که ما به خاطر ناهشیاری هزینه سنگینی برای آن می پردازیم.
کاربر ۹۱۰۵۶۸
ما با استفاده از دستهبندیها پدیدهها را مدیریت میکنیم. نمونههای بارز نتایج این دستهبندیها عبارتند از ایدئولوژیها، ایدههایی که توجیه میکنند، دلیل میآورند و یا زندگیمان را تطهیر میکنند. همه اینها برایمان هُویت یا دستورالعمل و یا تعبیر و تفسیرهائی در رابطه با وقایع و پدیدهها درست میکنند.
کاربر ۸۴۹۷۷۰۵
هشیاری می تواند مشوّق خلاقیت باشد به شرطی که توجه به فرایند باشد (فرایندرسیدن به هدف) و نه فقط به نتیجه. ناهشیاری ممکن است نوآوری را محدود کند برای مثال به این داستان واقعی توجه کنید: شرکتی کوشش کرد یک چَسب بسازد ولی در عمل آن محصول یعنی چَسب خوب نمی چسبید. در حالی که این محصول ممکن بود به نوعی یک شکست تلقی شود، مهندسین کمپانی مربوطه (۳M) با بهره برداری از این محصول توانستند قطعات کاغذ یادداشت کوچک با قابلیت چسبندگی به سطوح کاغذ مدارک (یا هر سطحی دیگر) را مبتکرانه درست کنند. در واقع یک نوآوری جالب که بازار خوبی هم داشت ارائه دادند.
shahram naseri
هشیار بودن امکان مشغولیت همراه با لذت در کاری که انجام می دهیم را فراهم می آورد. در اینصورت زمان به سرعت می گذرد و ما احساس زنده بودن را با تمام وجود تجربه می کنیم.
shahram naseri
این درماندگی آموخته شده بر موقعیت هائی هم که شخص میتواند واقعاً کنترل چیزی را بدست گیرد اثر گذار است. حتی مواقعی که راه حلهای موثر در دسترس هستند، یک حس بیهودگی ناهشیارانه شخص را از بازبینی موقعیت باز میدارد و اگرچه در این موقعیتها، شخص می تواند بدون مشکل زیادی، کاری را به ثمر برساند همچنان منفعل باقی میماند. در واقع تجارب گذشته تعیین کننده واکنشهای زمان حال میشود و کنترل شخص را میرباید.
shahram naseri
"او می دانست وقتی سیب کال است نباید آنرا از درخت کَند. هنگامی که سیب برسد خود به خود خواهد افتاد، اما اگر سیب نرسیده از درخت جدا شود خراب می شود، درخت صدمه می بیند و به دندان ها فشار می آورد ...
shahram naseri
در مواردی پس از آنکه از عواقب انتخاب خود مطلع میشویم ممکن است فکر کنیم اِی کاش گزینهای دیگر را انتخاب کرده بودیم، اما در این صورت چندان به خود سخت نخواهیم گرفت هنگامی که چرائی آن چه انجام دادهایم را بدانیم.
shahram naseri
قضاوت ما درباره هوش و ذکاوت دیگران صرفاً براساس دست آوردهای آنها نمیتواند معتبر باشد.
shahram naseri
مورد استفاده یک شیئی، توسط کسانی که آن شیئی را مورد استفاده قرار می دهند، در جوهر آن شیئی نیست. استفاده موفقیت آمیز از یک شیئی بستگی به زمینه کاربرد آن دارد.
shahram naseri
دسته بندی فعالیت طبیعی و بنیادی انسان است؛ از این طریق ما قادر به شناخت دنیا می شویم. هر گونه تلاش به منظور حذف پیشداوری از طریق حذف درک تفاوت ها ممکن است محکوم به شکست شود. ما دسته بندی های خود را به آسانی از دست نخواهیم داد. هنگامی که ما (به هر دلیلی) از قائل شدن تمایز خاصی بین مردم پرهیز می کنیم، احتمالاً به نوعی دیگر تمایز قایل می شویم.
shahram naseri
زمینه ها میتوانند آموخته شوند. بنابراین در این صورت آنچه بیشتر احساس را بر می انگیزاند آموخته می شود. و این زمینه های احساسی معمولاً به نحو یک سو نگرانه آموخته می شوند. به کودکان نمی آموزند احساسی که در زمینه خاصی به آنها دست می دهد می تواند یا احساس ترس باشد یا احساس سُرور. در عوض به کودکان می آموزند مارها ترسناک هستند، غروب آفتاب صلح آمیز است، مادران (و شبه مادران) عاشقند. بنابراین احساسات متکی بر تعهد شناختی پیشرس میشود؛ ما آنها را بدون آگاهی از اینکه می توانست طور دیگری باشد تجربه می کنیم و از این واقعیت آگاهی نداریم که آن تجربه را، گر چه منفعلانه، بدین سان ما خود ایجاد کرده ایم.
shahram naseri
بدون نگاهی از نزدیک و توجه بدین امر که یک محرک معین در زمینه های متفاوت محرک متفاوتی می باشد، ما قربانی وابستگی به احساسی خواهیم شد که از ابتدا به ما آموختهاند. وقتی ما به واسطه احساس هائی ناخواسته شکنجه می شویم، ما می پنداریم راه دیگری نمی توانست وجود داشته باشد.
shahram naseri
سیستم ایمنی به نظر می رسد واسطه بین حالات روان و بیماری های جسمی است. زمینه احساسی، یا به عبارتی دیکر تفسیر ما از واقعیت پیرامون مان، اولین حلقه یک زنجیر ارتباطی است که می تواند به بیماری جدّی ختم شود.
shahram naseri
بدون آنکه متوجه باشیم تحت تاثیر دیگران قرار می گیریم و علاوه بر آن شواهد و مدارک گسترده ای دال بر وجود نگرش های قالبی یا کلیشه ای است که نشان می دهد یک دلیل ساده مانند نوع جنسیت یا نژاد می تواند یک سری فرضیات را شکل دهد و اطلاعات و اَدلّه مخالف آن فرضیه ها را نادیده بگیرد. همهٔ اینها نشانگر این است که مردم منفعلانه براساس محرک های محیط شان رفتار می کنند و نه بر مبنای یک انتخاب هشیارانه.
☆Nostalgia☆
صرف نظر از اینکه چگونه به مرحله هشیاری دست می یابیم از طریق مراقبه و یا مستقیماً با نگاهی نو به پدیده ها و یا با زیر سوال بردن فرضیات ذهنی متداول یا قدیمی، هشیار بودن یعنی در زمان حال بودن و توجه به همه آن چیزهای شگفت انگیزی که در پیش روی ما هستند یا رخ میدهند.
☆Nostalgia☆
وقتی احساس می کنیم مقید به یک سری دستورالعملها و رویههای کاری سخت گیرانه هستیم به این نکته ممکن است پی ببریم که این رویه ها توسط عده ای در بُرهه ای از زمان گذشته بر حسب نیازها و تمایلات خاص خودشان تدوین شده اند. بنابراین با درک این نکته اکثر ما به فکر بازنگری در روشها و رویدادهای تدوین شده در گذشته افتاده و به باز طراحی روشهائی متناسب با مهارتها و شرایط جدید خود مبادرت می ورزیم
☆Nostalgia☆
افلاطون نوشت «در همه ما، حتی در انسانهای شریف، طبیعت حیوانی وحشی و سرکشی وجود دارد که در خوابمان ظاهر میشود؛ عقلانیت و شرم رنگ می بازند و حیوان وحشی درون ما برای ارضاء خواستههای خود به پیش میرود.»
ناهشیاری مانند ناخودآگاهی چنین ویژگی عحیب و غریبی ندارد و انگیزه هایمان در آن دخیل نمی باشند. هنگامی که ناهشیارانه ذهنیتی در ذهنمان شکل میگیرد، صرف نظر از آنکه آن ذهنیت برای ما قابل قبول باشد یا نباشد معمولاً به ندرت پیش میآید بعداً درباره آن ذهنیت فکر کنیم. در حالیکه افکار "ناخودآگاه" از ابتدا غیر قابل دسترس می باشند اما افکار ناهشیارانه که در ذهنمان شکل می گیرد در ابتدا بطور بالقوه برای پردازش آگاهانه در دسترس مان بوده است.
☆Nostalgia☆
مشخصه فرایندگرایی را می توان بر مبنای راهبرد «شکستی در کار نیست بلکه تنها ناموثر بودن راهکارها مطرح می باشند» توصیف کرد.
☆Nostalgia☆
هنگامی که ما گام به گام پیش می رویم، بعد از هر گام رفتارمان را زیر سوال نمی بریم، اما اگر پس از آنکه گام های زیادی به تدریج برداشتیم به عقب بنگریم و ببینیم ناخواسته چقدر دور رفته ایم احتمالاً متعجب خواهیم شد. اگر ما کسی را برای ۵۰ سنت فریب دهیم چه اهمیتی دارد اگر دفعه بعد او را برای یک دلار و سپس ۲ دلار یا ۵ دلار فریب دهیم و همین طور ادامه بدهیم تا اینکه عاملی ما را متوجه کار خلاف خود بکند. اگر ما به جای تصمیم گیری های ضروری در هر مقطع از زمان، به یک روند مستمر زندگی روزمره همچنان بدون تأمل ادامه دهیم ممکن است در ناهشیاری دست به کارهائی بزنیم که در وضعیت هشیاری هرگز خود را درگیر آن کارها نمی کنیم.
☆Nostalgia☆
تحقیقات در باره محرومیت حسی نشان می دهد که اگر در یک محیط بسته بدون محرّکی، مانند زیر دریائی و یا یک محفظه عاری از هر محرّکی به مدت طولانی قرار گیریم، از مسایل روانی گوناگونی رنج خواهیم برد. همچنین اگر در معرض یک سری محرّک تکراری و بدون تغییر قرار گیریم، سیستم حسی ما غالباً از کار می افتد، زیرا هیچ چیز جدیدی دریافت نمی کند.
☆Nostalgia☆
هر نظر، فرد یا شئی، بالقوه و همزمان، بسته به نگرش و زاویه دید ما به صورتهای متفاوتی دیده می شوند. یک گوساله از نگاه یک گله دار کباب، از نظر یک هندو موجودی مقدس، و توده ای از ژن و پروتئین از دید یک بیولوژیست است. هشیار بودن به معنی این نیست که بتوانیم برنامه ای بریزیم و براساس آن طوری رفتار کنیم تا به نتیجه خاصی دست یابیم؛ بلکه به معنی آگاهی داشتن به این نکته است که همواره در هر موردی نقطه نظرات متفاوت عدیده ای وجود دارد. ما می توانیم این نکته را در مقیاسی بسیار وسیع و یا در مقیاس زندگی روزمره عادی نیز ببینیم.
☆Nostalgia☆
در تکاپوی پرورش یک ذهن باز و چابُک، بخاطر داشته باشید مردم برای رفتارهائی که ما آنها را منفی میدانیم ممکن است دلایل کاملاً خوبی داشته باشند، حتی اگر تشخیص دلایل آنها برای ما مشاهدهگران مشکل باشد. به عنوان مثال؛ مردم به نُدرت عمداً خسیس، عبوس، مشکلپسند، غیرقابل انعطاف، آب زیرکاه، بیخیال، بیمبالات، تندخو یا وسواسی هستند. هیچ کسی برای پرورش صفات منفی تلاش نمیکند.
☆Nostalgia☆
حجم
۱۹۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۹ صفحه
حجم
۱۹۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۹ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان