مسیح پرسید: «چرا که نه؟»
«بذار همین اول کار بهت بگم این جمله رو نه تو گفتی، نه متی. طی چند قرن، مردم هر چی بهدردشون خورده رو از زبون تو گفتن، بدون اینکه ازت اجازه بگیرن.»
Elhamtarang
یک سیب هیچگاه دورتر از درختش به زمین نمیافتد
adilipour
گفت برایش سخت است از چیزی متنفر باشد که وجود ندارد
Mostafa F
«بذار همین اول کار بهت بگم این جمله رو نه تو گفتی، نه متی. طی چند قرن، مردم هر چی بهدردشون خورده رو از زبون تو گفتن، بدون اینکه ازت اجازه بگیرن.»
mansore
«بذار همین اول کار بهت بگم این جمله رو نه تو گفتی، نه متی. طی چند قرن، مردم هر چی بهدردشون خورده رو از زبون تو گفتن، بدون اینکه ازت اجازه بگیرن.»
mansore
یوهانا با تکیه بر کتاب ایوب گفت نقطهٔ مشترک اصلی بین خدا و دِدِه این است که هر دو آدمها را میکُشتند، اما دِدِه از خون بچهها میگذشت.
Mostafa F
شکستنِ گاهبهگاه یک دست چندان هم کار غمانگیزی نبود، مخصوصاً اگر صاحب آن دست سزاوار چنین چیزی بود و نتیجهٔ کار پولدار شدن عامل اجرا و گروه رهبری بود.
Mostafa F
او پرسید آیا میتواند اسم لاتین قارچهایی را بر زبان بیاورد که آهنگ حروفشان بسیار مذهبی بود و کاملاً در گوش مراجعانی که چندان از موضوع سر درنمیآوردند، طنینانداز میشد. اسم چندتا از این قارچها را هم برد و گفت: «آخرش هم میگم به نام پدر، پسر و روحالقدس. آمین.»
Mostafa F
از نظر یوهانا ژِلاندِر، بهعنوانِ دانشجوی الهیات، یکی از ستونهای اساسی خداناباوری پویا، تاریخِ نگارش چهار نسخهٔ انجیل پس از درگذشت عیسی بود. اگر مرد (یا زنی) وجود داشت که بتواند روی آب راه برود؛ از هیچْ موادغذایی بسازد؛ فرد معلولی را به راهرفتن وادارد؛ جنون انسانها را درمان کند و حتی پس از سه روز از دنیای مردگان بازگردد، چرا یک یا دو نسل یا بیشتر باید میگذشت تا کسی این فکر به سرش بزند این کارها را به رشتهٔ تحریر درآورد؟
ایران آزاد