بریدههایی از کتاب دختر گمشده
۴٫۰
(۲۵۹)
خیلی از مردم از داشتن این موهبت محروم هستند: اینکه بدانند چه زمانی دهانشان را ببندند.
shirin
من در بیهدفبودن بهطور غیرقابلانتظاری خوب هستم.
Hanika
مردم این شهر از فرط بیچارگی بیشازحد، همهچیز را به شوخی گرفتهاند.
Marie Rostami
جهان تاریک است و بعد زمان نمایش فرا میرسد.
آسمان
همیشه وقتی خاطرهای گرم را به خاطر میآورید ولی در خود احساس سردی دارید آزاردهنده است.
SaraKu
ماهایی که مثل هم با تلویزیون و سینما و حالا با اینترنت بزرگ شدهایم. وقتی به ما خیانت میشود، میدانیم که چه باید بگوییم. وقتی عشقمان در ما میمیرد، میدانیم چه باید بگوییم. همهی ما مثل یک فیلمنامهی از قبل تعیینشده درحال بازی هستیم.
زمانهی سختی است برای انسانبودن. تنها یک انسان حقیقی و واقعیبودن.
Fateme.m
زمانهی سختی است برای انسانبودن. تنها یک انسان حقیقی و واقعیبودن. نه مجموعهای از ویژگیهای اخلاقی بیشماری که از دیگران به عاریت گرفتهایم.
آنه
فکر میکنم یک زوج بعد از سالها با هم بودن فراموش میکنند در نظر یکدیگر چه شگفتانگیز بودهاند.
SaraKu
(مادرم یک بار به من گفت بهنظرم یک زن نباید قبل از سیوپنجسالگی ازدواج کنه و این درحالی بود که خودش زمان ازدواج با پدر ۲۳ سالش بوده) .
..
زمانهی سختی است برای انسانبودن. تنها یک انسان حقیقی و واقعیبودن. نه مجموعهای از ویژگیهای اخلاقی بیشماری که از دیگران به عاریت گرفتهایم.
SaraKu
یک کپه کاهو و دو عدد گوجهی ریز که در منو از آن بهعنوان سالاد یاد شده بود.
._.
من از ترس به خودم ریدم.»
..
من در بیهدفبودن بهطور غیرقابلانتظاری خوب هستم.
SaNaZ
بدترین قسمت ماجرا، چیزی که باعث میشود بخواهم سرم را به دیوار بکوبم، این است که: همیشه تجربهی دستدوم را بیشتر دوست دارم، چون تصاویرش برایم دلپذیرتر است و نمایی تأثیرگذارتر دارد. آنطور که زوایههای دوربین و موسیقی متن فیلمها احساسات مرا تحتکنترل دارند، برای من، هیچچیز واقعی دیگر نمیتواند اینگونه باشد. نمیدانم از این منظر، اصلاً انسان هستیم یا نه. ماهایی که مثل هم با تلویزیون و سینما و حالا با اینترنت بزرگ شدهایم. وقتی به ما خیانت میشود، میدانیم که چه باید بگوییم. وقتی عشقمان در ما میمیرد، میدانیم چه باید بگوییم. همهی ما مثل یک فیلمنامهی از قبل تعیینشده درحال بازی هستیم.
i._.shayan
هیچکدام از ما هدیههایمان را دوست نداشتیم. هرکدام از ما چیزهایی را که هدیه داده بودیم بیشتر دوست داشتیم. چه پایان غافلگیرکنندهای!
.
پدرم گذاشت و رفت و مادر لاغر و دردکشیدهام چاق و شاد شد، نسبتاً چاق و بسیار شاد، انگار که همیشه همینطور بوده است.
n re
همه یک دختر مرده را دوست خواهند داشت.
SaNaZ
اینکه به شریک زندگیتان بخندید بسیار خطرناک است.
.
خواب مثل یک گربه میمانَد: تنها وقتی بهسراغتان میآید که محلش نگذارید.
b.i
خیلی از مردم از داشتن این موهبت محروم هستند: اینکه بدانند چه زمانی دهانشان را ببندند.
SaNaZ
من طرفدار این هستم که حقیقت را بگویم، ولی نه کامل. که این هم در نوع خود یک دروغ است.
|قافیه باران|
زمانهی سختی است برای انسانبودن. تنها یک انسان حقیقی و واقعیبودن. نه مجموعهای از ویژگیهای اخلاقی بیشماری که از دیگران به عاریت گرفتهایم.
._.
ما از اولین ابنای بشر بودیم که قرار نبود دیدن چیزی برای اولین بار تحتتأثیر قرارمان بدهد. با چشمهای خسته و بیحالت به شگفتیهای جهان خیره میشویم. مونالیزا، ساختمان امپایر استیت، اهرام مصر. حیوانات در جنگلها شکار میشوند، کوههای یخ قطب درحال آبشدن و نابودی هستند و آتشفشانها فوران میکنند. حتا یک بار هم یادم نمیآید چیز شگفتانگیزی را برای اولین بار دیده باشم و به یک فیلم یا برنامهی تلویزیونی ارجاعش نداده باشم. تبلیغات لعنتی. این آهنگ وحشتناک سرخوشی و عشرت است که همه آن را بلدیم: «اینو قبلاً دیدی.»
i._.shayan
وقتی شما زمانیکه زندهام به من اهمیت نمیدهید، درواقع مرا مُرده انگاشتهاید.
Mtr~
بین اینکه یکی رو دوست داشته باشی با اینکه فکر و نظراتشو دوس داشته باشی خیلی فرق هست و سر آخر: مهمترین موضوع اینه که اون واقعاً خوشحالت میکنه.
.
من با صبوری منتظر ماندم، سالها، برای اینکه ورق برگردد. اینکه مردان کتابهای جین آستین بخوانند، بافتنی یاد بگیرند، تظاهر به علاقهداشتن به کهکشان کنند، مهمانیهای کاردستی ترتیب بدهند و وقتی ما ناراحت و ترشروی هستیم، به یکدیگر دلداری دهند. و بعد این ما باشیم که فکر کنیم: «آره، این یه مرد باحاله.»
fateme
تعریف کنم. من از اینکه بگذارم او خودش باشد راضیام.
نمیدانم چرا زنها فکر میکنند این کار خیلی سخت است.
teOdOr
فهرست «اگر فقط» ها اینقدر طولانی است که هرگز درکشان نخواهی کرد.
Fateme.m
هیچ اپلیکیشنی برای سرکشیدن یک لیوان نوشیدنی در یک روز گرم در کافهای خنک و تاریک نوشته نشده
|قافیه باران|
شما دو تا داغونترین آدمهایی هستین که بهعمرم دیدهم. رو کلمهی داغون تأکید میکنم.
|قافیه باران|
حجم
۴۹۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۵۵۰ صفحه
حجم
۴۹۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۵۵۰ صفحه
قیمت:
۶۹,۰۰۰
۴۸,۳۰۰۳۰%
تومان