بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب راز گمشده مجنون | طاقچه
تصویر جلد کتاب راز گمشده مجنون

بریده‌هایی از کتاب راز گمشده مجنون

نویسنده:مرضیه نظرلو
انتشارات:انتشارات صریر
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۱ رأی
۴٫۰
(۱)
آقای گلسرخی یک شب با لحن تندی علیه شاه صحبت کرد، نیروهای گارد که منتظر بهانه بودند به حسینیه ریختند، مردم را کتک زدند و عدّه‌ای را دستگیر کردند. از آنجا بود که تظاهرات اهواز شروع شد.
mohsen azimi
«ننه، بچّه‌ها زخمی شدند، شهید شدند. آب میدم بهشون، از تو جادّه می‌کِشَمشون کنار. من دارم میرم. اگر پیروز شدیم که شدیم، اگر هم نه، خواهرهام دست عراقی‌ها نیفتند ببرشون یه جای دور»
mohsen azimi
یک جزوه از حاج خلف شوهر قمر که در ارتش کار می‌کرد، گرفتم که در آن نوع روابط سازمانی و برخورد با زیردست و بالادست و مسائل مربوط به سازماندهی نیروها را توضیح داده بود. جزوه را به دقّت مطالعه کردم. مطالب آن در شکل بخشیدن به سازمان سپاه حمیدیه خیلی کمکم کرد.
mohsen azimi

حجم

۱٫۲ مگابایت

تعداد صفحه‌ها

۲۳۱ صفحه

حجم

۱٫۲ مگابایت

تعداد صفحه‌ها

۲۳۱ صفحه

قیمت:
۹,۵۰۰
تومان