بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب موکب آمستردام | طاقچه
تصویر جلد کتاب موکب آمستردام

بریده‌هایی از کتاب موکب آمستردام

انتشارات:عهد مانا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۱۸۰ رأی
۴٫۳
(۱۸۰)
من تنها شدم و فهمیدم تنهایی گاهی چه نعمت بزرگی است. چون کمی زودتر از همه‌جا ناامید می‌شوی و دستت را بلند می‌کنی و می‌گویی خدا.
هانیه سادات
اربعین حتماً به ظهور امام ختم می‌شود.
mohaddese
حتی اگر پایی نداشتی، بر روی دو زانو یا با کشیدن سینه‌هایت روی زمین به سمت امامت حرکت کن
میـمْ.سَتّـ'ارے
وقتی از خدا بخواهید شما را هدایت می‌کند.
𝑬𝒍𝒏𝒂𝒛
چیزهایی که دربارهٔ ما مسخره می‌کنند خودشان کامل رعایت می‌کنند. دخترانشان را خیلی زود شوهر می‌دهند و کلاً زود ازدواج می‌کنند. حجاب‌هایشان کامل است. اعتقاد کاملی به مباحث دینی‌شان دارند. توی همین بحث‌ها بود که فهمیدم بزرگان یهودی تمام مبانی و مباحث ظهور را بهتر از ما می‌دانند.
هانیه سادات
بعدها فهمیدم خداوند خودش ذره‌ذره سؤالاتی را که در قلب انسان است هدایت می‌کند و خودش به آن‌ها پاسخ می‌دهد؛ این‌گونه درجه‌به‌درجه بر علم انسان افزوده می‌شود.
ka'mya'b
اگر ما مشکلی هم داریم، از خودمان است نه دین
بنت الحیدر
بعدها مطالعه کردم و فهمیدم خدا من را از یک جمع جدا کرد و برد یک جای دیگر؛ چون رشد من توی آن فضا و جمعِ جدید بود. شاید همان تنهایی یکی‌دو روز اول هم برای رسیدن به این حس خیلی موثر بود؛ چون وقتی تنها می‌شوی نقصت را حس می‌کنی، ترست را حس می‌کنی، بعد می‌گویی خدا. خدا بهت می‌گوید جانم. من این را حس کردم.
وحید
اینجا کربلاست و باید حرمتش را نگه داری. اگر اینجا توانستی حُرمت نگه داری، بقیهٔ سال هم می‌توانی. یواش‌یواش بقیهٔ سالت هم می‌شود حریم کربلا. همهٔ سالت می‌شود حریم کربلا و آنجا هم حرمت نگه می‌داری.
وحید
آن سال‌هایی که می‌خواستم بیایم اروپا، بعضی از هم‌سن‌وسال‌هایم به حال من غبطه می‌خوردند. می‌گفتند حالا می‌روی اروپا و عشق و حال می‌کنی. فکر می‌کردند حالا اروپا بهشت است. خانه و زندگی، پول، گشت‌وگذار و همه‌چیز آماده است؛ ولی من از وقتی رسیدم لندن تا الآن روزی سیزده‌چهارده ساعت دارم کار می‌کنم
philobiblic
زیارت همیشه و در تمامی مناسبت‌ها ثواب دارد. کربلا همیشه مهم‌ترین جای عالم است؛ ولی به نظرم اربعین یک چیز دیگر است. در اربعین امام حسین علیه السلام یک سفره پهن کرده برای همه.
میـمْ.سَتّـ'ارے
یک وقت است که به زبان می‌گویی و یک وقت است که از عمق دلت حس می‌کنی.
نورا
مهم‌ترین تفاوتی که زیارت اربعین با وقت‌های دیگر دارد هدفمند بودنش است. یک جریانی دارد مردم را یک جایی می‌برد که شبیه هیچ جای دیگر نیست. زیارت همیشه و در تمامی مناسبت‌ها ثواب دارد. کربلا همیشه مهم‌ترین جای عالم است؛ ولی به نظرم اربعین یک چیز دیگر است
mohaddese
من یک هم‌کلاس یهودی داشتم که با هم هم‌گروه بودیم؛ ولی تا شش‌هفت ماه بعد رو نکرد که فارسی بلد است. فقط با ما انگلیسی صحبت می‌کرد؛ یعنی مطمئن شدم کاملاً آب‌زیرکاه است. معمولاً هم دعوا درست می‌کرد. بعدها فهمیدم فارسی‌حرف‌زدنش به‌خاطر زندگی در ایران نیست. آنجا برایشان کلاس زبان فارسی گذاشته بودند.
هانیه سادات
‌فهمیدم که مخالفت با قوانین دانشگاه برایم تبعات دارد و ممکن است بَرم گردانند ایران. کمی هم اضطراب داشتم که اگر اخراجم کنند و برم گردانند چه بگویم؟ ولی می‌دانستم که عاقبت نافرمانی از حکم الهی از تبعات مخالفت با دانشگاه بدتر است
philobiblic
مگر طمع انسان حد و اندازه دارد؟
نورا
هر اتفاق معنوی که توی زندگی من افتاده وقتی بوده که تنها شده‌ام
|قافیه باران|
من درعوضِ قبول آن محدودیت‌ها، آزادی روحی‌ام را به دست آوردم. وقتی با بعضی‌ها صحبت کردم و گفتم ببین، این در دین حرام شده است؛ با عصبانیت طرف مقابلم مواجه شدم که دوباره با این حرف‌ها و بایدها و نبایدها آمدی؟ اما واقعیت این است که حالا همهٔ این محدودیت‌ها برای من شیرین است
هانیه سادات
وقتی تنها می‌شوی نقصت را حس می‌کنی، ترست را حس می‌کنی، بعد می‌گویی خدا. خدا بهت می‌گوید جانم. من این را حس کردم. با تمام وجودم هم آن تنهایی را حس کردم و هم آن جانمِ خدا را.
هانیه سادات
فهمیدم خدا برایم اینجاها یک چیزهایی گذاشته. بعد می‌گوید تو فضولی نکن. اگر من جایی بردمت، خودم هم می‌آورمت پیش خودم، نگران نباش. بعدها مطالعه کردم و فهمیدم خدا من را از یک جمع جدا کرد و برد یک جای دیگر؛ چون رشد من توی آن فضا و جمعِ جدید بود. شاید همان تنهایی یکی‌دو روز اول هم برای رسیدن به این حس خیلی موثر بود؛ چون وقتی تنها می‌شوی نقصت را حس می‌کنی، ترست را حس می‌کنی، بعد می‌گویی خدا. خدا بهت می‌گوید جانم. من این را حس کردم. با تمام وجودم هم آن تنهایی را حس کردم و هم آن جانمِ خدا را.
ka'mya'b
آن موقع توی پیتزافروشی چند دختر همکارم بودند. بارها از من خواستند باهم به کلوب برویم. برویم خوش‌گذرانی؛ ولی من قبول نمی‌کردم. حالا هم که راننده تاکسی شده‌ام بارها شده که نیمه‌شب دختران مست و پاتیل سوار ماشینم شده‌اند. از من خواسته‌اند همراهم بیایند یا من همراهشان بروم؛ ولی این‌جور وقت‌ها امام حسین علیه السلام کمکم کرده، به یاد خدا و قیامت افتاده‌ام، به یاد عذاب الهی و توانسته‌ام جلوی خودم را بگیرم
philobiblic
بیشتر کسانی که توی لندن دعای ندبه راه می‌انداختند واقعاً دنبال سربازی برای امام بودند. بعضی‌ها توی ایران روضه که می‌گیرند دنبال حل مشکلات شخصی‌شان هستند؛ اما آنجا روضه و دعای ندبه که راه می‌انداختند برای حاجت نمی‌آمدند؛ خودشان را مسئول می‌دانستند که توی مملکت غریب و توی مملکت انگلیس باید روضهٔ امام زمان بگیرند
philobiblic
«امام حسین علیه السلام قلبشان را فدای خدا کردند و خدا هم میلیون‌ها قلب را به امام حسین علیه السلام داد.»
atiye
زیارت اربعین، نه فقط یک آیین مذهبی، که یک سلوک عرفانی است. یک عملیات سیاسی است. یک برنامهٔ اجتماعی است؛ انگار که انسان با هر دغدغه و مَنِشی و با هر بُعدی از ابعاد وجودی‌اش می‌تواند پاسخی برای نیازها و پرسش‌هایش در این اجتماع پیدا کند. حالا دیگر شیعیان برای زیارت اربعین از سراسر دنیا خودشان را می‌رسانند به کربلا؛ به زمین مقدسی که مبارک است و برکتش می‌شود همین اجتماع‌ها، همین دوستی‌ها و آشنایی‌ها، همین ازخودگذشتگی و همدل‌شدن‌ها، همین تمرین‌ها برای روزهای بزرگ در پیش رو. برای روزهایی که امام عصرت ندای «اَناالمَهدی» سر می‌دهد و تو اگر حتی پایی برای رفتن نداری، باید با زانوانت یا با کشیدن سینه‌هایت روی زمین به سوی او حرکت کنی. روزهایی که قرار است از تمامی دنیا جمع شویم در یک قطعهٔ کوچک این کرهٔ خاکی و مهیّای گسترش عدالت شویم. روزهایی که باید نگاهمان به سرانگشت مولا باشد و دلمان در گروی نگاهش؛ به نام و یاد حضرت زهرا علیه االسلام ان‌شاءالله...
nasim.d
شیطان با کسی که در مسیر غلط قرار گرفته کاری ندارد.
philobiblic
هر چیزی که باارزش باشد آسان به دست نمی‌آید؛
نون صات
آنجا بود که فهمیدم اگر ما مشکلی هم داریم، از خودمان است نه دین
𝑬𝒍𝒏𝒂𝒛
زنی که خود و جذابیت‌های جنسی‌اش را می‌پوشاند همانند یک نامهٔ سربسته است و فقط برای همسرش گشوده می‌شود. اعتقاد من این است که زیبایی و پوست بدن و... همگی زودگذرند و ما همه پیر می‌شویم. دنیا همین است دیگر. مهم این است که بیاموزیم روح شخص را دوست داشته باشیم و نه بدنش را.
philobiblic
حجاب یعنی خود را به نمایش‌نگذاشتن. حجاب یعنی کار را فقط برای خدا انجام می‌دهم و لاغیر. اینکه در حجاب، اجباری نیست شاید به همین معنی باشد. حجاب یک درجهٔ معنوی است و یکی از زیبایی‌های دین تا نشان دهید که برای خدا یک بنده‌اید.
Barzegar:)
به‌مرور مدل زندگی‌شان عوض شد. چون محیط اروپا مثل یک رودخانه‌ای است که آب از بالا به پایین می‌آید و شما باید بالا بروی؛ یعنی خلاف جهت حرکت کنی. اولین مسئله‌ای که ما در محیط اروپا باهاش مواجه شدیم حجاب است. اینجا زن‌هایی که حجاب داشته باشند انگشت‌نما می‌شوند. همسر من با اینکه اینجا دیگر چادر سر نمی‌کند اما مدل پوشش طوری است که کاملا پوشیده باشد. درحالی‌که خیلی از هم‌وطنان ما که سال‌ها بعد از ما آمدند، نتوانستند حجابشان را حفظ کنند. اولش هم می‌گفتند که نه، ما تغییر نمی‌کنیم و حجاب و دینمان را حفظ می‌کنیم؛ اما چند وقت بعد می‌دیدی نه‌تنها حجاب ندارد بلکه استخر مختلط هم می‌رود؛ چون اینجا دین‌داری واقعاً آسان نیست.
ز.م

حجم

۱۲۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

حجم

۱۲۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

قیمت:
۳۰,۶۰۰
۹,۱۸۰
۷۰%
تومان