بریدههایی از کتاب زنان و قدرت
۲٫۸
(۱۷)
اما بهخوبی آگاه بود هرچه در سلسله مراتب شغلی بالاتر برود، صورتهای زنانه کمتری میبیند.
misbeliever
بیتردید "زنستیزی" یکی از شیوههای توصیف وضعیت جاری است. (اگر به یک برنامهٔ تلویزیونی بحث و گفتوگو بروی و بعد یک خروار توییت دریافت کنی که زنانگیات را با انواع و اقسام سبزیجات گندیده مقایسه کنند، بهسختی میشود واژهٔ مناسبتری یافت.) اما اگر بخواهیم حقیقت امر را درک کنیم که زنان، حتی وقتی به سکوت واداشته نمیشوند، همچنان ناچارند بابت شنیدن شدن بهای بسیار گزافی بپردازند
misbeliever
"زن باید با همان نجابتی از آشکار کردن صدایش بر غریبهها پرهیز کند که از کَندن رخت تنش پرهیز میکند".
فرشته
نمیشود زنان را بهراحتی در ساختاری جا داد که از پیش مردانه تدوین شده است؛ باید ساختار را تغییر داد
شراره
ممکن بود استعارهٔ "سقف شیشهای" را نفهمد و گیجش کند، اما بهخوبی آگاه بود هرچه در سلسله مراتب شغلی بالاتر برود، صورتهای زنانه کمتری میبیند.
فرشته
زنی به نام مِیسا، موفق میشود در محکمه از خودش دفاع کند و "چون در پسِ ظاهر زنانه سرشتی مردانه داشت بیناجنسی خوانده شد".
فرشته
جیمز در مقالههایش بهروشنی میگوید در کدام نقطه ایستاده؛ چون جیمز دربارهٔ آلودگی مسری و اثر اجتماعی مخرب صدای زنان مینویسد، با واژههایی که به احتمال زیاد ممکن بود از قلم یک رومی قرن دومی تراوش کند
فرشته
به بیان صریح، تقلید زنان از مردان شاید راهحلی سریع باشد، اما تا بطن مشکل نمیرود.
فرشته
باید دربارهٔ اصول و قوانین عملکرد بلاغیمان بنیادیتر فکر کنیم. منظورم پاسخ قدیمی و دمدستی "هرچه باشد، زنان و مردان به زبانهای متفاوتی صحبت میکنند" نیست (چون اگر چنین بود، بیتردید بهخاطر این بود که زبانهای متفاوتی یادشان دادهاند). و قطعاً منظورم این نیست پیشنهاد کنم مسیر "مردان مریخی، زنان ونوسیِ" روانشناسیِ عامهپسند را پیش بگیریم. بهگمان من، اگر میخواهیم در وضعیت "سؤال خانم تریگز" واقعاً پیشرفتی حاصل شود، باید برگردیم به اصول اولیهٔ ماهیت اقتدار کلام، چه مؤلفههایی دارد، و از کجا یاد گرفتهایم اقتدار را در صدا تشخیص دهیم.
فرشته
ما هیچ الگویی نداریم که نشان دهد زن قدرتمند چه شکلی است، غیر از اینکه بیشتر شبیه مردهاست. کتوشلوار مقرر، یا دستکم شلوار، که بسیاری از زنان سیاستمدار غربی میپوشند، از آنگلا مرکل گرفته تا هیلاری کلینتون، شاید راحت و کاربردی باشد؛ شاید علامت امتناع از رختآویز شدن باشد، آنچه سرنوشت بسیاری از زنان سیاستمدارهاست؛ اما از سویی شگرد سادهای است -مثل پایین آوردن زنگ صدا- تا ظاهر مؤنثها بیشتر شبیه مذکرها شود، تا برازندهٔ نقش قدرت شوند.
فرشته
اگر زنان را کاملاً داخل ساختارهای قدرت نمیبینند، قطعاً قدرت را باید بازتعریف کنیم، نه زنان را.
شراره
نمیشود زنان را بهراحتی در ساختاری جا داد که از پیش مردانه تدوین شده است؛ باید ساختار را تغییر داد
شراره
نمیشود زنان را بهراحتی در ساختاری جا داد که از پیش مردانه تدوین شده است؛ باید ساختار را تغییر داد
شراره
اما اگر بخواهیم حقیقت امر را درک کنیم که زنان، حتی وقتی به سکوت واداشته نمیشوند، همچنان ناچارند بابت شنیدن شدن بهای بسیار گزافی بپردازند، -و بخواهیم در این رابطه کاری صورت دهیم- باید بپذیریم که قضیه کمی پیچیدهتر و پشتش داستانی طولانی است.
Hosna.Thr
بخشی از طنز داستان در این بود که زنان نمیتوانستند در انظار عمومی درست صحبت کنند، یا بهبیان دقیقتر، نمیتوانستند کلام خصوصی و خفا را (که در این مورد بیشتر بر روابط جنسی متمرکز بود) با اسلوب بیان فاخر سیاست مردانه وفق دهند.
Hosna.Thr
در دنیای ادبیات کلاسیک عمل شنیع سخن گفتن زنان در اجتماع فقط دو استثنای عمده دارد. مورد اول، زنانی هستند که اجازه دارند در مقام قربانی و شهید، معمولاً پیش از مواجهه با مرگ، بلند و آشکارا سخن بگویند. تصویری که از زنان آغاز دوران مسیحیت ترسیم شده زنانی هستند که ایمان خود را به صدای بلند اعلام میکنند و به کام شیر میروند؛
Hosna.Thr
زندگی واقعی، زنان دوران باستان از حقوق سیاسی رسمی، و اندک استقلال اقتصادی یا اجتماعی برخوردار نبودند؛ در برخی شهرها، از جمله آتن، زنان "محترمِ" متأهلِ طبقهٔ ممتاز بهندرت بیرون از منزل دیده میشدند. اما نمایشنامههای آتنی بهطور اخص، و تخیل یونانی بهطور اعم، مجموعهای از زنان فراموشنشدنی را به تخیلات ما پیشکش میکنند: مدهآ، کلایتمنسترا، آنتیگونه و بسیاری دیگر.
Hosna.Thr
در اکثر موارد، زنهایی که به تصویر کشیده میشوند از قدرت استفاده نمیکنند، سوءاستفاده میکنند. از طرق نامشروع به قدرت میرسند، که منجر میشود به هرجومرج، به ازهمپاشیدگی کشور، به مرگ و ویرانی. دورگههای اهریمنی، که از منظر یونانیها اصلاً زن نیستند.
Hosna.Thr
بخش عظیمی از انرژی فمنیستهای امروزی بیهوده صرف شده است تا ثابت کنند این زنان جنگجو زمانی وجود داشتهاند، با تمام احتمالات فریبندهٔ جامعهای در دل تاریخ که واقعاً خودِ زنان برای زنان ادارهاش میکردند.
Hosna.Thr
چرا "مردفهم کردن" طنینی همهپسند پیدا کرده (بهرغم نفرت شدید بسیاری از مردان از این واژه)؟ این واژه درست میزند به هدف چون مستقیم به همان "جدی گرفته نشدن" اشاره دارد
Hosna.Thr
در سراسر ادبیات کهن مدام بر اقتدار صدای بم مردانه در مقایسه با صدای زنانه تاکید شده است. بهگفتهٔ صریح و روشن یک رسالهٔ علمی قدیمی، صدای بم نشانگر شجاعت مردانه و صدای زیر نشانگر بزدلی زنانه است. سایر نویسندههای ادبیات کلاسیک مصرانه معتقد بودند که صدا و زنگ صدای زنان همیشه تهدیدی است که نهفقط صدای خطیب مرد، بلکه ثبات اجتماعی و سیاسی، و سلامت کل کشور را بر هم میزند.
ایران آزاد
مادرم وقتی متولد شد که زنان در انتخابات پارلمانی بریتانیا حق رأی نداشتند. آنقدر عمر کرد که یک نخستوزیر زن را به چشم دید
ستاره
بهخوبی آگاه بود هرچه در سلسله مراتب شغلی بالاتر برود، صورتهای زنانه کمتری میبیند.
ستاره
در فرهنگ غرب سازوکارهایی که زنان را وادار به سکوت میکنند چقدر عمیق ریشه دوانده است، سازوکارهایی که از جدی گرفتن آنها سر باز میزند، و آنها را از مراکز قدرت جدا میکند
ستاره
(بافندگی همیشه از مشخصههای زن خوب یونانی بوده است)
ستاره
اما هرچه بیشتر به تهدیدها و توهینهایی که نثار زنها میشود نگاه میکنم، انگار بیشتر با همان الگوهای قدیمی که داشتم دربارهاش حرف میزدم جور درمیآید. نکتهٔ اول اینکه زن باشید فرق چندانی نمیکند کدام خط را دنبال کنید، اگر به خودتان جرأت بدهید و وارد قلمرو مرسوم مردان شوید، درهرصورت ناسزاها به سویتان میآید. بهخاطر آنچه میگویید نیست، فقط بهخاطر این است که میگویید. و این امر با جزئیاتِ خود تهدیدها همخوانی دارد. تهدیدها فهرستی کمابیش پیشبینیپذیر از تعرض، ضربوشتم، قتل و امثالهم را شامل میشوند (شاید این جمله الآن خیلی خونسردانه و در کمال آرامش به نظر برسد؛ اما اصلاً به این معنا نیست که وقتی آخر شب نثارت میشود ترسناک نیست)
zahrarazi
اما بخش عمدهٔ آن معطوف به واداشتن زنان به سکوت است. "خفه شو زنیکه" ترجیعبند تقریبا رایجی است. یا تهدید میکند که نفس زنها را میبُرد. "آخر سرت رو میبرم و ترتیبش رو میدم" یکی از توییتهایی بود که گرفتم. "مادهخوک بیسر" اسم توییتری کسی بود که روزنامهنگاری آمریکایی را تهدید میکرد. "باید زبونت رو از حلقومت کشید بیرون" توییتی بود که زن دیگری دریافت کرد.
zahrarazi
حجم
۶۳۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۸۴ صفحه
حجم
۶۳۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۸۴ صفحه
قیمت:
۳۱,۰۰۰
۲۱,۷۰۰۳۰%
تومان