بریدههایی از کتاب تحقیر و توهینشدهها
۴٫۴
(۲۲)
اگر میخواهی دیگران به تو احترام بگذارند، پیش از همه چیز به خودت احترام بگذار، این یک اصل مهم است. فقط با احترام قایل شدن برای خود است که دیگران هم ناچار میشوند به تو احترام بگذارند.
atefeh
«احمقی که از حماقت خودش آگاه است احمق نیست!»
پویا پانا
چهگونه باید این شوخیهای زشت و زننده را در مورد خودم تحمل میکردم
atefeh
نوشتن ارزش خاص خودش را دارد، آرامم میکند، آشفتگیام را فرو مینشاند،
آسمان
یک چیز را بدان، وانیا. لطف کن و تنهایم بگذار، خیلی مزاحمم هستی...
atefeh
من ذاتآ و بهخاطر موقعیت اجتماعیام، جزو آن دسته از آدمهایی هستم که خودشان کار مثبتی انجام نمیدهند، بلکه برای دیگران موعظه میکنند.
atefeh
در تمام عمر با صداقت و شرافتمندانه عمل کنیم، هر چیزی هم در موردمان بگویند، هر قضاوتی هم نسبت به ما بکنند، تحت تأثیر قرار نگیریم و آشفته نشویم، از هدفها و آرمانهامان خجالت نکشیم، نه از شور و اشتیاق فراوانمان و نه از اشتباههامان، بلکه به راه راستمان ادامه دهیم
atefeh
اگر میخواهی دیگران به تو احترام بگذارند، پیش از همه چیز به خودت احترام بگذار، این یک اصل مهم است. فقط با احترام قایل شدن برای خود است که دیگران هم ناچار میشوند به تو احترام بگذارند.
atefeh
قد بلندش، پشت خمیدهاش، چهرهٔ بیحالت هشتاد سالهاش، پالتو کهنهاش که درزهایش در بعضی جاها از هم شکافته بودند، کلاه گرد و اینجا و آنجا فرورفتهاش که بیست سالی از عمرش میگذشت و سر بیمویش را میپوشاند، با دسته مویی نه سفید بلکه زرد رنگ پس گردنش که از زیر کلاه بیرون زده بود، حرکاتش که هیچ مفهومی نداشتند انگار به وسیلهٔ فنری انجام میگرفتند، همهٔ اینها هرکس دیگری را هم که برای اولین بار به او برمیخورد، بیاراده شگفت زده میکرد.
آسمان
به این نتیجه رسیدهام که در آپارتمانی کوچک و تنگ، افکار آدم هم محدود میشوند.
پویا پانا
تمام صبح را با کاغذهایم ور رفتم، آنها را دستهبندی و منظم کردم. به علت نداشتن کیف آنها را توی یک روبالشی ریخته و اینجا آورده بودم؛
atefeh
باید فوقالعاده با هوش، جدی، روراست و زیبا باشد. درست است؟»
ــ بله.
ــ مطمئن بودم، اما اگر اینگونه دختری است، چرا آلیوشا را که پسر بچهای بیش نیست دوست دارد؟ این را برایم توضیح بدهید. مدام به آن فکر میکنم.
ــ توضیح دادنش دشوار است کاترینا فیودورونا. خیلی سخت میتوان حدس زد چرا آدم عاشق کسی میشود. درست است
atefeh
با دیدن قیافهاش، یقین میکردید آخرین باری که چیزی خورده باید بیست سال پیش باشد.
آسمان
این حال گهگاه به آدمهای بزرگوار ولی حساس دست میدهد که بهرغم همهٔ پاک دلیشان اجازه میدهند بهعلت اندوه و خشم از آزار دیگران لذت ببرند، دلشان میخواهد به هر بهایی که شده، حتا با توهین کردن به افراد بیگناه، بهویژه به کسانی که از همه بیشتر به آنها نزدیک اند، عقدهٔ دلشان را خالی کنند.
atefeh
همهٔ اینها تقصیر من است. غم و غصه برای خودمان میتراشیم و از خودمان گلهمند میشویم...
atefeh
تصمیم دارم همه چیز را یادداشت کنم و اگر این سرگرمی را برای خودم فراهم نیاورم، بیشک از کسالت دق خواهم کرد.
پویا پانا
«احمقی که از حماقت خودش آگاه است احمق نیست!» عین حقیقت است.
AS4438
شعرها پسرم یاوههایی بیش نیستند و برای آدم نان و آب نمیشوند، حرف من پیرمرد را قبول کن، من خوبی تو را میخواهم، شعر جز مهملگویی و یاوه بافی چیز دیگری نیست، حرفهای بیحاصل؛ برای شاگرد مدرسهایها بد نیست شعر بسرایند... برای شما جوانها شعر گفتن سروکارتان را به تیمارستان میکشاند
atefeh
استعداد داشتن مفهومش این نیست که آدم پول هم پس انداز کرده است
atefeh
چهطور؟ تو جوراب نداری؟ با این هوای نمناک و سرد چهگونه میتوانی پای برهنه از خانه بیرون بیایی؟
با صدایی بریده بریده گفت: نه، جوراب ندارم.
ــ آه! پروردگارا! با این همه تو پیش کسی زندگی میکنی. میتوانی از او بخواهی جوراب به تو بدهد، چون از خانه بیرون میآیی.
ــ خوشم میآید بدون جوراب باشم.
ــ ولی مریض میشوی، میمیری!
ــ برایم هیچ فرقی نمیکند.
atefeh
سختگیری و جدی بودنم به جا بود، قدرت اثرگذاری زیادی داشت، چون هر آدمی گاه بهطرز گریز ناپذیری نیاز دارد به او تحکم شود
atefeh
میخواهم کمکت کنم. تو هم اگر من دچار ناراحتی شدم کمکم خواهی کرد. اما تو اینگونه فکر نمیکنی و حاضر نیستی کوچکترین هدیهای را از من بپذیری. میخواهی بیدرنگ آن را تلافی کنی
atefeh
مواردی هست که پول استقلال در تصمیمگیری را فراهم میکند. شاید درحال حاضر نیازی به آن نداشته باشی، اما نباید هم به فکر آینده بود؟
atefeh
چهگونه متوجه نشدی که اگر امکانهای لازم را نداری، ظرفیت از عهدهٔ مسوولیتهایت برآمدن را نداری، حق نداری یک شوهر باشی، حق نداری هیچگونه مسوولیتی را به گردن بگیری؟ عشق کافی نیست، باید عمل هم در کار باشد؛ وقتی فکر میکنی: «با من زندگی کن حتا اگر قرار باشد به این خاطر رنج ببری»، این فکر غیرانسانی و ناهنجار است! حرف زدن از عشق جهان شمول، به هیجان آمدن به علت مسایل انسانی و همزمان علیه عشق مرتکب جرم شدن و پینبردن به آن غیرقابل درک است!
atefeh
من بیپرده با شما حرف میزنم، چون خودتان عقیدهام را در اینباره خواستید و بیشک هم از من انتظار ندارید جانب شما را بگیرم
atefeh
این عطش بچگانه و صادقانه نسبت به حقیقت و عدالت و یقین تزلزلناپذیر نسبت به عقیدههایش، همگی چهرهاش را با نور زیبای صداقت روشن میساخت و زیبایی معنوی فوقالعادهای به او میبخشید. آنوقت آدم پیمیبرد نمیتواند به این سرعت به مفهوم این زیبایی که در نظر اول خود را به نگاهی بیتفاوت آشکار نمیکرد، پی ببرد
atefeh
پرسید: چرا اینجا آمده؟
ــ برای اینکه کمکت کند، نلی، از تو مراقبت به عمل آورد.
ــ چرا؟ من که هیچ وقت کاری برای او نکردهام؟
ــ آدمهای خوش قلب هیچوقت انتظار ندارند کسی کاری برایشان بکند، نلی. دوست دارند به کسانی که نیاز دارند خدمت کنند. خاطرت جمع، از این آدمهای نیکوکار زیاد یافت میشود. بدبختی اینجاست که تو موقعی که لازم بوده به آنها برنخوردهای.
atefeh
طفلک بینوا خودش را توهین شده میبیند، او هم غمهای خودش را دارد، باور کن، ایوان، مرا بگو که میخواستم از بدبختیهایم با او حرف بزنم. میگویند سیر از گرسنه خبر ندارد، من اضافه میکنم که گرسنه هم از گرسنه خبر ندارد
atefeh
مدتی پیش انجیل را خواندم؛ در آن آمده: «همهٔ دشمنانتان را ببخشید.» این را خواندم و با این حال نمیبخشمش. چون آخرین کلمههایی که مادرم پیش از مردن، موقعی که هنوز میتوانست حرف بزند، به من گفت این بود: «او را لعنت میکنم.» من هم لعنتش میکنم، نه بهخاطر خودم، بلکه بهخاطر مامان
atefeh
تا کسی معنی فقر و تهیدستی را بهطور کامل نفهمیده و نچشیده باشد، نمیتواند بفهمد چه بلای بزرگی است
پویا پانا
حجم
۴۴۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۵۰۴ صفحه
حجم
۴۴۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۵۰۴ صفحه
قیمت:
۶۸,۰۰۰
تومان