- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب کوری
- بریدهها
بریدههایی از کتاب کوری
۴٫۱
(۱۰۰)
واقعآ بسیار راست؛ گفتهاند که از همه کورتر کسی است که نمیخواهد ببیند.
نسیمِ نیک
خدایا! کوری چقدر سخت است. ای کاش میشد دید، ای کاش میشد دید؛ حتی بهاندازه سایههایی غیرقابل تشخیص. ای کاش میشد در جلوی آیینه ایستاد و تنها یک لکه سیاه را در آن دید و بتوان گفت که آن صورت من است و هرچه روشن است، از آنِ من نیست.
hasti
چشم تنها عضو انسان است که شاید هنوز در آن روح وجود داشته باشد و اگر این چشمها وجود نداشته باشند...
نسیمِ نیک
اگر آپاندیس داشته باشند، اول آنها راعمل جراحی میکنند و بعد اعدام! بدینترتیب سالم میمیرند!
milawd
«اگر یکروز بینایی خودم را بهدست آورم، دقیق بهچشم دیگران نگاه میکنم؛ درست مثل اینکه بخواهم روح آنها را ببینم.»
آبـــــان🍊
«همه ما گاهی احساس بیچارگی میکنیم. این خیلی خوب است که میتوانیم گریه کنیم؛ زیرا گاهی اشک باعث آرامش میشود و بعضی وقتها اگر گریه نکنیم، ممکن است به بهای ازدستدادن جانمان تمام شود.»
saeed_vadi
حتی درنهایت بدشانسی هم امکان پیداکردن خوبیها وجود دارد که باعث میشود رنجها قابل تحمل باشند.
نسیمِ نیک
ما از ترس کور شدیم و از ترس هم کور خواهیم ماند!
پویا پانا
«یواش بجوید؛ زیرا با اینکار معده شما گول میخورد.»
نسیمِ نیک
جهان بهشکلی است که برای رسیدن به هدف، نیاز داریم که گاهی بر تن حقیقت لباس دروغ بپوشانیم.
t.sh
من خیال نمیکنم که ما کور شدیم. فکر میکنم که ما کور هستیم؛ کور اما بینا، کورهایی که قادر به دیدن هستند؛ اما نمیبینند.
آبـــــان🍊
«همه ما گاهی احساس بیچارگی میکنیم. این خیلی خوب است که میتوانیم گریه کنیم؛ زیرا گاهی اشک باعث آرامش میشود و بعضی وقتها اگر گریه نکنیم، ممکن است به بهای ازدستدادن جانمان تمام شود.»
نسیمِ نیک
واقعآ بسیار راست؛ گفتهاند که از همه کورتر کسی است که نمیخواهد ببیند.
Mahdie
«آدم وقتی میبیند، چنان به دیدن عادت میکند که حتی وقتی دیگر چشمهایش بهدرد دیدن نمیخورد، میپندارد که آنها بازهم قابل استفادهاند.
زهرا
آنچنانکه ما در کتابها هم خواندهایم و یا با تجربه شخصی خودمان، میدانیم که کسانی که عادت دارند و یا مجبورند صبح زود بیدار شوند، تحمل نمیکنند که دیگران بعد از آنها هنوز در خواب خوش باشند
پویا پانا
در وجود ما چیزی وجود دارد که اسمی برایش نیست و ما همان هستیم.
پویا پانا
هیچچیز در دنیا بهطور حقیقی متعلق به ما نیست و این نیز حقیقتی واضح و روشن بود.
نسیمِ نیک
«اگر نمیتوانیم همچون آدمهای دیگر زندگی کنیم، دستکم سعی کنیم تا مثل حیوانات زندگی نکنیم
سید حمزه موسوی
ـ ما چرا کور شدیم؟
ـ نمیدانم؛ شاید یکروز این را بفهمیم.
ـ میخواهی نظر مرا بدانی؟
ـ آری؛ بگو.
ـ من خیال نمیکنم که ما کور شدیم. فکر میکنم که ما کور هستیم؛ کور اما بینا، کورهایی که قادر به دیدن هستند؛ اما نمیبینند.
H.S
در سرزمین کورها، یکچشم پادشاه است.
پویا پانا
این عجیب است که عدهای تا این اندازه میتوانند از خود فارغ باشند و این چیز تازهای نیست
Mahdie
«چنین اتفاقهایی میافتد؛ اما خیلی زود برطرف میشود، خیالت راحت باشد، بعضیوقتها ازفشار عصبی است.»
پویا پانا
«معلوم بود که جهنمی که وعده دادهاند از همین حالا شروع خواهد شد!»
پویا پانا
دربرابر مرگ هیچ کار دیگری نمیتوان کرد.
پویا پانا
زندهنبودن بهتر از سلامتی اندک است و اگر قرار است کسی بمیرد، هرچه زودتر بمیرد، بهتر است.
پویا پانا
شکمی که گرسنه باشد، صبح زود بیدار میشود.
پویا پانا
آدم باید خالی از عاطفه باشد که بدبختیهای این آدمها را درک نکند و آنها را به فراموشی بسپارد.
پویا پانا
حالا که گویی همه درحال کورشدن هستند، دیگر زیبابودن بسیار بیمعنی است.
پویا پانا
چشم تنها عضو انسان است که شاید هنوز در آن روح وجود داشته باشد
پویا پانا
همه ما گاهی احساس بیچارگی میکنیم. این خیلی خوب است که میتوانیم گریه کنیم؛ زیرا گاهی اشک باعث آرامش میشود و بعضی وقتها اگر گریه نکنیم، ممکن است به بهای ازدستدادن جانمان تمام شود.
zahra eyni
حجم
۳۲۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۳۹۲ صفحه
حجم
۳۲۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۳۹۲ صفحه
قیمت:
۴۸,۰۰۰
تومان