بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پنج قدم فاصله | طاقچه
تصویر جلد کتاب پنج قدم فاصله

بریده‌هایی از کتاب پنج قدم فاصله

۴٫۴
(۱۶۳۶)
«نمی‌خوام ترکت کنم؛ ولی اون‌قدر دوستت دارم که نمی‌تونم باهات بمونم.»
farez
من از زندگی‌کردن بدون این‌که واقعاً زندگی کنم خسته شده‌ام. از این‌که آرزوی چیزی را داشته باشم خسته شده‌ام.
𝑬𝒍𝒏𝒂𝒛
«زندگی همینه ویل. قبل از این‌که بدونیم تموم می‌شه.»
samamehri
«یه تئوری هست که من خیلی دوست دارم. می‌گه برای این‌که مرگ رو بفهمیم، باید به تولد نگاه کنیم.» همین‌طور که حرف می‌زند با روبان سرش بازی می‌کند. «یعنی وقتی تو رحم مادریم، داریم اون زندگی رو می‌کنیم، درسته؟ هیچ ایده‌ای نداریم که زندگی بعدی فقط یه اینچ اون‌وَرتره.» شانه‌ای بالا می‌اندازد و به من نگاه می‌کند. «شاید مرگ هم همین‌طوره. شاید فقط زندگی بعدیه. یه اینچ اون‌وَرتر.» زندگی بعدی فقط یک اینچ آن‌طرف‌تر. اخم می‌کنم و به آن فکر می‌کنم. «خب اگه شروعش مرگه و پایانش هم مرگه، پس شروع واقعی چیه؟»
Paniz
در این لحظه می‌دانم، اگرچه شاید مسخره‌ترین چیز باشد؛ اما اگر در اتاق عمل بمیرم، بدون عاشق‌شدن نمرده‌ام.
شلاله
«شاد باش استلا، زندگی همینه. قبل از این‌که بفهمیم تموم می‌شه.»
Sara.iranne
«حس امنیت، ایمنی، آرامش، همگی در یک نوازش آرام یک انگشت یا بوسه‌ای بر گونه، منتقل می‌شود.»
samamehri
«صبر کن ببینم. دو روز دیگه تولدته؟»
Melika_SA
هربار که ضربه یا سیخونکی بهم زده می‌شود، احساس می‌کنم قوی‌تر می‌شوم. انگار که می‌توانم از پس همه‌چیز بربیایم.
آسمان
این‌جا هنوز هم شبیه یه هزارتوی ترسناکه.»
rezvan
«ولی همه‌مون تنها می‌میریم، مگه نه؟ آدم‌هایی که عاشق‌شونیم، نمی‌تونن باهامون بیان.»
میرفندقی
اگر قرار است بمیرم، می‌خواهم قبلش واقعاً زندگی کنم. بعدش می‌میرم.
maria
من از زندگی‌کردن بدون این‌که واقعاً زندگی کنم خسته شده‌ام.
مریم
«نمی‌خوام ترکت کنم؛ ولی اون‌قدر دوستت دارم که نمی‌تونم باهات بمونم.»
『sachli』
«توی فیلم‌ها همیشه می‌گن اگه عاشق کسی باشی، رهاش می‌کنی بره.» سرش را تکان می‌دهد. آب دهانش را قورت می‌دهد. سعی می‌کند حرف بزند. «همیشه فکر می‌کردم این حرف خیلی چرته؛ ولی وقتی دیدم که داشتی عملاً می‌مردی...» صدایش کم‌رنگ می‌شود و انگشتانم روی شیشهٔ سرد جمع می‌شوند. می‌خواهم شیشه را بشکنم؛ اما به‌زحمت می‌توانم حتی به آن ضربه بزنم. «اون موقع هیچی برام مهم نبود. هیچی. فقط زندگی تو مهم بود.» او هم دستش را محکم‌تر فشار می‌دهد. صدایش می‌لرزد و ادامه می‌دهد: «تنها چیزی که توی دنیا می‌خوام اینه که با تو باشم؛ ولی باید تو رو در امان نگه دارم، در امان از خودم.» سعی می‌کند ادامه دهد. اشک ازچشمانش سرازیر شده. «نمی‌خوام ترکت کنم؛ ولی اون‌قدر دوستت دارم که نمی‌تونم باهات بمونم.» در میان اشک‌هایش می‌خندد. سرش را تکان می‌دهد. «ای خدا اون فیلم‌های مزخرف راست می‌گفتن.»
شهره
«تنها چیزی که توی دنیا می‌خوام اینه که با تو باشم؛ ولی باید تو رو در امان نگه دارم، در امان از خودم.»
aseman
غرغرکنان می‌گوید: «این مریضی مثل زندان می‌مونه! می‌خوام بغلت کنم.» فن‌فن می‌کنم و به‌نشانهٔ تأیید سر تکان می‌دهم. می‌گوید:‌ «تجسم کن بغلت کردم، باشه؟» او را می‌بینم که پلک می‌زند و در چشم‌هایش اشک جمع شده. «بدون که عاشقتم. حتی بیش‌تر ازغذا، حتی بیش‌تر از تیم ملی کلمبیا!» لبخندی می‌زنم و سر تکان می‌دهم. «من هم عاشقتم پو.» ادای بوس‌کردن درمی‌آورد بدون این‌که نفسش سمت من بیاید.
fatiw rad
«همه توی این دنیا داریم هوای قرضی نفس می‌کشیم.»
『sachli』
«ولی همه‌مون تنها می‌میریم، مگه نه؟ آدم‌هایی که عاشق‌شونیم، نمی‌تونن باهامون بیان.»
Me
نمی‌دانستم می‌شود چیزی را آن‌قدر بخواهی که آن‌را بین دست‌ها و پاها و تک‌تک نفس‌هایت حس کنی.
shahrzad

حجم

۲۰۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۱۷ صفحه

حجم

۲۰۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۱۷ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
۱۶,۵۰۰
۷۰%
تومان