بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب در جستجوی طبیعت | طاقچه
تصویر جلد کتاب در جستجوی طبیعت

بریده‌هایی از کتاب در جستجوی طبیعت

انتشارات:نشر نو
امتیاز:
۳.۵از ۱۸ رأی
۳٫۵
(۱۸)
آیا چند هزار سال تمدن می‌تواند اثر چند میلیون سال تکامل را پاک کند؟ معروف است که می‌گویند میمون را شاید بتوان از جنگل خارج کرد، اما جنگل را هرگز نمی‌توان از میمون خارج کرد. این جنگل همواره با ماست.
sheloo
تمام مشکلات بشر از این واقعیت ریشه می‌گیرند که ما نمی‌دانیم چه هستیم و با هم توافق نداریم که چه می‌خواهیم باشیم.
محسن
یکی از تفاوت‌های اساسی میان جوامع انسانی و مورچه‌ای آن است که انسان‌ها مردان جوان‌شان را به جنگ می‌فرستند، اما مورچه‌ها زن‌های پیرشان را.
sheloo
هر مورچه کارگر دارای مغزی است که از حدود یک میلیون سلول عصبی تشکیل شده است.
محمد
مغز ما در جهانی زیست‌محور تکامل یافته، نه در جهانی که با ماشین تنظیم شده است.
محسن
در جنوب فنلاند ارتفاع لانه مورچه‌های کُپه‌ساز به ۲ متر می‌رسد و تصور می‌شود که چند صد سال عمر داشته باشند. چنین لانه‌هایی، همراه با نظام اجتماعی مورچه‌ها، به آنها این امکان را می‌دهد که جمعیت‌های بزرگ و متراکمی بسازند که محیط را تحت سلطه خود درمی‌آورند. تمام این فعالیت‌های پیچیده حیرت‌انگیز غریزی و تحت هدایت ژن‌ها هستند. امکان ندارد که آنها اکتسابی باشند یا به شیوه فرهنگی منتقل شوند.
sheloo
تمام مشکلات بشر از این واقعیت ریشه می‌گیرند که ما نمی‌دانیم چه هستیم و با هم توافق نداریم که چه می‌خواهیم باشیم. ورکور (ژان بروله)
sheloo
اگر بخشی از فرهنگ ما از طبیعت وحشی می‌جوشد، آنگاه تنها بر همین مبنا منقرض کردن اشکال حیاتی دیگر از اساس اشتباه است. طبیعت بخشی از ماست، همانطور که ما بخشی از طبیعت هستیم.
محسن
با توسعه زبان و فرهنگ، انسان از انواع گوناگون جانداران به عنوان یکی از منابع اصلی استعاره و اسطوره نیز استفاده کرد. خلاصه آنکه مغز ما در جهانی زیست‌محور تکامل یافته، نه در جهانی که با ماشین تنظیم شده است.
Parvane
شاید چیزی که ما در عمق وجودمان واقعا نیاز داریم، نزدیک‌تر شدن به جایی است که از آن آمده‌ایم. این به معنای آن نیست که ابتدایی‌تر شویم، بلکه فقط می‌خواهیم احساس بهتری داشته باشیم.
محسن
محصول نهایی این همه تکامل، به عقیده من، کوسه سفید بزرگ (Carcharodon carcharias) است. این موجود به‌درستی یک گوشت‌خوار راس هرم غذایی، ماشین کشتار و آخرین شکارچی آزاد انسان لقب گرفته است.
Parvane
یک تصور رایج اما اشتباه دیگر این است که اگر زیست‌شناسی بر تنوع تاثیر داشته باشد باید نتیجه گرفت که میان جوامع انسانی تفاوت ژنتیکی وجود دارد. اما همانطور که من و لامسدن نشان داده‌ایم، حتا در جمعیت‌های یکدست و بدون تنوع ژنتیکی نیز الگوهای متمایز تنوع فرهنگی به وجود می‌آید.
Parvane
تنوع زیستی مرز آینده است. انسان نیازمند پنداری از یک آینده رو به گسترش و بی‌انتهاست. به این نیاز معنوی با مهاجرت به فضا نمی‌توان پاسخ داد. سیاره‌های دیگر برخلاف زمین مهمان‌نواز نیستند و رسیدن به آنها بی‌نهایت پرهزینه است. نزدیک‌ترین ستاره‌ها چنان از ما دورند که هزاران سال زمان می‌برد تا از مسافران سفینه‌های اعزامی خبری به زمین بازگردد. مرز حقیقی بشر حیات روی زمین است -کاوش درباره آن و انتقال دانش مربوط به آن به علم، هنر و کاربردهای عملی. شرایطی که درستی این گزاره را تایید می‌کنند، به اختصار عبارت‌اند از: ۹۰ درصد یا بیشتر از گونه‌های گیاهان، جانوران و میکروارگانیسم‌ها حتا در حد یک نام علمی نیز شناخته نشده‌اند؛ هرکدام از این گونه‌ها با استانداردهای انسان فوق‌العاده قدیمی‌اند و به شکل شگفت‌انگیزی با محیط زندگی خود جفت‌وجور شده‌اند؛ حیات پیرامون ما در پیچیدگی و زیبایی از هر چیز دیگری که بشر احتمال رویارویی با آن را داشته باشد فراتر است.
Parvane
مردم به جانداران واکنش سریع‌تر و تمام‌عیارتری نشان می‌دهند تا به ماشین‌ها. اگر فرصتی نصیب‌شان شود برای پیاده‌روی، کاوش، شکار و باغبانی به طبیعت خواهند رفت. موجوداتی را ترجیح می‌دهند که پیچیده باشند، رشد کنند و به اندازه کافی پیش‌بینی‌ناپذیر باشند که جالب‌شان کند. انسان علاقه دارد که با قوی‌ترین اختراعات خود مانند یک موجود زنده برخورد کند یا دست‌کم آنها را با تصاویر عقاب‌ها، نقش گل و بته، و سایر نشانه‌هایی که بیانگر ادراک خاص انسان از حیات حقیقی هستند تزئین کند. ماشین نهایی تخیل آینده‌نگر، روبات خودهمانندسازی است که به‌شکلی بی‌خطر مستقل از آفریننده خود و از این رو در جنبه‌های تعیین‌کننده‌اش حیات‌وار است.
Parvane
یک بار در طبیعت هنگامی که تصادفا یک میمون نوزاد را ترساندم، یک میمون نر بزرگ در فاصله یک متری من تا مرحله کوبیدن کف دست‌ها به زمین پیش رفت، در حالی که معلوم نبود آن نوزاد جزئی از خانواده آن میمون نر بود یا نه. از آن فاصله، آن میمون نر شبیه گوریلی کوچک بود. راهنمای من، استوارت آلتمان از دانشگاه شیکاگو، عاقلانه به من توصیه کرد که نگاهم را از او برگردانم و تا جایی که می‌توانم خودم را به یک میمون زیردست شبیه کنم.
Parvane
می‌توان حدس زد، حدسی ذهنی اما کاملا قابل دفاع، که با تداوم نرخ کنونی تغییر زیستگاه، ظرف سی سال آینده ۲۰ درصد از گونه‌های زمین یا بیشتر در نتیجه اقدامات انسان ناپدید خواهند شد یا در آستانه انقراض زودهنگام قرار خواهند گرفت. بشر از دوران پیش از تاریخ تا زمان کنونی احتمالا ۱۰ یا حتا ۲۰ درصد از گونه‌ها را نابود کرده است. برای مثال، برآورد می‌شود که تعداد گونه‌های پرندگان ۲۵ درصد کاهش یافته و از ۱۲ هزار به ۹ هزار رسیده است، درحالی‌که بیشتر این موارد انقراض در جزیره‌ها روی داده است.
Parvane
تنوع زیستی یک کشور بخشی از میراث ملی آن است. هر کشور به نوبه خود دارای مجموعه‌ای بی‌همتا از گیاهان و جانوران مختص به خودش است که تقریبا در تمام موارد شامل گونه‌ها و نژادهایی جغرافیایی است که در هیچ جای دیگری یافته نمی‌شوند. این مجموعه‌ها محصول تاریخ کهن آن سرزمین هستند که به مدت‌ها پیش از آمدن انسان بازمی‌گردد.
Parvane
آیا چند هزار سال تمدن می‌تواند اثر چند میلیون سال تکامل را پاک کند؟ معروف است که می‌گویند میمون را شاید بتوان از جنگل خارج کرد، اما جنگل را هرگز نمی‌توان از میمون خارج کرد. این جنگل همواره با ماست.
محسن
آیا چند هزار سال تمدن می‌تواند اثر چند میلیون سال تکامل را پاک کند؟ معروف است که می‌گویند میمون را شاید بتوان از جنگل خارج کرد، اما جنگل را هرگز نمی‌توان از میمون خارج کرد
mt
معروف است که می‌گویند میمون را شاید بتوان از جنگل خارج کرد، اما جنگل را هرگز نمی‌توان از میمون خارج کرد. این جنگل همواره با ماست. این جنگل همان الگوهای ژنتیکی ویژه‌ای هستند که در ما تکامل یافته‌اند و هنوز به شکل‌گیری ذهن ما جهت می‌دهند.
طلا در مس
آیا چند هزار سال تمدن می‌تواند اثر چند میلیون سال تکامل را پاک کند؟ معروف است که می‌گویند میمون را شاید بتوان از جنگل خارج کرد، اما جنگل را هرگز نمی‌توان از میمون خارج کرد. این جنگل همواره با ماست. این جنگل همان الگوهای ژنتیکی ویژه‌ای هستند که در ما تکامل یافته‌اند و هنوز به شکل‌گیری ذهن ما جهت می‌دهند. و این مختص انسان هم نیست. هویت هر کدام از جاندارانی که می‌شناسیم در نتیجه میلیون‌ها سال تکامل شکل گرفته است.
Parvane
وقتی افراد بالغ این میمون ماری از هر نوع می‌بینند، با واکنش ترس کلی مختص گونه خود به آن عکس‌العمل نشان می‌دهند. آنها بسته به مورد ترکیبی از این واکنش‌ها را نشان می‌دهند: عقب‌عقب می‌روند و خیره نگاه می‌کنند (یا روی‌شان را برمی‌گردانند)، قوز می‌کنند، دست‌شان را جلوی صورت‌شان سپر می‌کنند، جیغ می‌کشند، به صورت‌شان پیچ‌وتاب می‌دهند و شکلک ترس درمی‌آورند -لب‌ها را جمع می‌کنند، دندان‌هایشان را نشان می‌دهند، و گوش‌هایشان را روی سر می‌خوابانند. میمون‌هایی که در آزمایشگاه بزرگ شده‌اند، بدون آنکه تجربه قبلی روبه‌رو شدن با مار داشته باشند، همان واکنشی را به آن نشان می‌دهند که میمون‌هایی که از طبیعت به آزمایشگاه آورده شده‌اند، هرچند شدت واکنش میمون‌های آزمایشگاهی ضعیف‌تر است.
Parvane
حتا مردم ایرلند، یکی از معدود کشورهای جهان که به‌کلی فاقد مار است (البته به لطف آخرین یخبندان پلئیستوسن و نه سن‌پاتریک)، نمادها و سنت‌های کلیدی مار را از فرهنگ‌های اروپایی دیگر وارد کرده و ترس از مار را در هنر و ادبیات خود حفظ کرده‌اند.
Parvane
در میان اقوام پیش از دوران علم مدرن، که رویاهایشان مجرایی به دنیای ارواح به شمار می‌آید و مارها بخشی از تجربه زندگی روزمره آنها هستند، مار نمادین نقش پررنگی در ساخت فرهنگ بازی کرده است. صرفا برای محافظت در برابر آنها افسون‌هایی جادویی وجود دارد، چنانکه در سرودهای آتارواودا  دیده می‌شود: «من با چشمم چشمت را هلاک می‌کنم، با زهر زهرت را می‌کُشم. ای مار، بمیر، زنده نمان؛ زهرت به سوی خودت بازگردد.»
Parvane
پرسشی که بیشتر اوقات درباره مورچه‌ها از من پرسیده می‌شود این است که با مورچه‌های درون آشپزخانه‌ام چه می‌کنم؟ و پاسخ من همیشه همان است: «مراقب باشید پایتان را روی آنها نگذارید.» مراقب زندگی‌های کوچک باشید. خرده‌های کیک قهوه را بدهید آنها بخورند. تکه‌های ماهی تون و خامه زده‌شده هم دوست دارند. یک ذره‌بین بردارید. آنها را از نزدیک تماشا کنید. حالا شما به اندازه هرکسی که ممکن است زمانی موفق به تماشای حیات اجتماعی تکامل یافته روی سیاره‌ای دیگر شود، به آن نزدیک شده‌اید.
Parvane
هر مورچه کارگر دارای مغزی است که از حدود یک میلیون سلول عصبی تشکیل شده است. یک انسان میانگین، که یک میلیون برابر سنگین‌تر از یک مورچه است، مغزی با حدود ۱۰۰ میلیارد سلول عصبی دارد. بنابراین حشرات ماهیتا و به دلیل شرایط جسمانی‌شان نمی‌توانند خیلی باهوش باشند، و برای اداره کلنی‌هایشان باید به سیستم‌های هدایت خودکاری همچون اشتراک یکنواخت غذا متکی باشند. به همین دلیل است که بیشتر انواع مورچه‌ها، با وجود دستاوردهای اجتماعی بسیار چشمگیرشان، از زمان دایناسورها تاکنون تغییر چندانی نکرده‌اند. و نیز به همین دلیل هم ممکن است بیش از گونه کج‌خلق و بی‌حوصله ما روی زمین دوام بیاورند.
Parvane
فرهنگ عمیقا ریشه در زیست‌شناسی دارد. قواعد وراژنتیک تکوین ذهن هستند که تکامل فرهنگ را هدایت می‌کنند، قواعدی که به نوبه خود از طریق ژنتیک تعیین می‌شوند. می‌توان کل این زنجیره علت‌ها را از تعیین ژنتیکی تا تشکیل فرهنگ و بالعکس از طریق انتخاب طبیعی برای تغییر در فراوانی ژن‌ها تصور کرد. تکامل همراه ژن-فرهنگ، نامی که این فرایند متقابل به آن شناخته می‌شود، در بخشی از این چرخه مستند شده و بعضی از مراحل کلیدی و تعیین‌کننده آن از طریق مدل‌های تحلیلی تبیین شده‌اند. به نظر می‌رسد که کاوش بیشتر درباره این موضوع برای پژوهش‌های آینده درباره فرهنگ بسیار نویدبخش باشد.
Parvane
انسان نیز همچون پرنده بهشتی در انتظار بررسی ما به شیوه‌ای تحلیلی-تلفیقی است. احساس و اسطوره را می‌توان در زمان فیزیولوژیک، و به‌نحوی غیرمتعارف به شیوه هنر سنتی، از دور نگریست. اما در عین حال اکنون می‌توان عمیق‌تر از هر زمانی که در دوران پیش از علم امکان‌پذیر بوده به درون آنها نفوذ کرد، و به بنیاد فیزیکی‌شان در فرایندهای رشد ذهنی، ساختار مغز، و درواقع خود ژن‌ها راه یافت. حتا ممکن است بتوان آنها را فراتر از تشکیل فرهنگ‌ها تا خاستگاه تکاملی طبیعت انسان ردیابی کرد.
Parvane
زیست‌گرایی به طرزفکر ما درباره طبیعت، درباره چشم‌انداز، هنر، و افسانه‌سازی مربوط است و ما را دعوت می‌کند که نگاه تازه‌ای به اخلاق محیط زیست بیندازیم.
Parvane
تاثیر انسان، از دوران پیش از تاریخ تا عصر کنونی، و همچنین تاثیر پیش‌بینی‌شده آن ظرف چند دهه آینده، می‌تواند به بزرگ‌ترین انقباض انقراضی از پایان دوران مزوزوئیک در ۶۵ میلیون سال پیش تاکنون تبدیل شود.
Parvane

حجم

۲٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۰ صفحه

حجم

۲٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۰ صفحه

قیمت:
۹۸,۰۰۰
۶۸,۶۰۰
۳۰%
تومان