جملات زیبای کتاب سیصد و بیست و پنج | طاقچه
تصویر جلد کتاب سیصد و بیست و پنج

بریده‌هایی از کتاب سیصد و بیست و پنج

نویسنده:حمیدرضا صدر
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز
۳.۷از ۱۴ رأی
۳٫۷
(۱۴)
تو می‌دانی فکر کردن بر ترس غلبه نخواهد کرد. می‌دانی عمل بر ترس غلبه خواهد کرد؛ فقط عمل.
Mithrandir
«طوطی و کلاغ هر دو زشت آفریده شده بودند. طوطی فریاد زد، می‌خواهم زیبا شوم و پرهایش رنگین شدند. کلاغ گفت، به همین که هستم راضی‌ام. طوطی را درون قفس انداختند و کلاغ پر کشید و رفت.» تو
غلام رضا
تشویش، قدیمی‌ترین و قوی‌ترین احساس بشر بوده.
Mithrandir
فرجام سیاست‌پیشگان این مرزوبوم بیشتر سیاه بوده تا سفید
حسین ایمانی
تو می‌دانی فکر کردن بر ترس غلبه نخواهد کرد. می‌دانی عمل بر ترس غلبه خواهد کرد؛ فقط عمل.
میرزا
تو حسنعلی منصور هستی، نخست‌وزیر ایران. تو می‌دانی تشویش، قدیمی‌ترین و قوی‌ترین احساس بشر بوده. می‌دانی قدیمی‌ترین و قوی‌ترین نوع ترس، ترس از ناشناخته‌هاست.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
شوخ‌طبع نیستی و نمی‌توانی لطیفه تعریف کنی، ولی اعتقاد داری سنجیده حرف می‌زنی.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
تو به استخوان‌خردکرده‌های لعنتی فکر می‌کنی که رهایت نمی‌کنند. به آن‌هایی که علناً به تو نیش می‌زنند و نیش. دوباره و دوباره. تو به همهٔ مخالفانت فکر می‌کنی. به همه جز یکی. یکی از خودت خیلی جوان‌تر. پسر نوزده‌سالهٔ بلندبالایی که شب‌ها در آموزشگاه خزائلی در رشتهٔ ادبی تحصیل می‌کند. پسری که فکروذکرش شده مخالفت با شاه و مردان شاه. پسری که تو را خواهد کشت. تو را از بین خواهد برد. حسنعلی منصور را.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
مجید عدل، نمایندهٔ دشت مغان، حین یکی از جلسات مجلس مُرده و پس از آقامحمد وکیل‌التجار یزدی، نمایندهٔ بندر پهلوی، دومین نمایندهٔ مجلس بوده که در صحن بهارستان درگذشته. وقتی مجید عدل حین بحث‌وجدل بوده، اجل بر ناصیهٔ آمالش دست کشیده و بساط حیاتش را برچیده. پیش از پایان جلسه رنگ از رخسارش پریده، برخاسته و نشسته و برابر چشمان مبهوت نمایندگان، بی‌سروصدا مُرده و به پیکری بی‌جان بدل شده. مجید عدل پنجاه و سه‌ساله بوده.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
وقتی مجید عدل حین بحث‌وجدل بوده، اجل بر ناصیهٔ آمالش دست کشیده و بساط حیاتش را برچیده. پیش از پایان جلسه رنگ از رخسارش پریده، برخاسته و نشسته و برابر چشمان مبهوت نمایندگان، بی‌سروصدا مُرده و به پیکری بی‌جان بدل شده.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
«می‌توان در این چند روز مانده، در این یک هفتهٔ مانده، به اندازهٔ صدها سال عمر کرد. از زندگی بهره برد. خواند، پای‌کوبی کرد، کتاب خواند، خورد و نوشید. چه فرق می‌کند؟ اگر صدها سال هم زنده باشید همین کارها را خواهید کرد. کیفیت مهم است، نه کمیت. عاقلان کارهای یکنواخت و همیشگی را سال‌های سال تکرار نمی‌کنند. حتا یک هفته زندگی در این جهان کافی است، به این شرط که آدم از تاریخ مرگ خود آگاه باشد.»
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
برادرت دو سال از تو کوچک‌تر است. برادرت هشتاد و هشت سال عمر خواهد کرد. تو چهل و دو سال عمر خواهی کرد. فقط چهل و دو سال. او بیش از دو برابر تو عمر خواهد کرد. او در ایالات متحده امریکا خواهد مُرد و تو در ایران. او در اورنج کانتی جان خواهد داد و تو در تهران.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
احمد نفیسی محاکمه خواهد شد. به انفصال از خدمات دولتی محکوم خواهد شد. او ایران را ترک خواهد کرد. تو با گلوله‌های محمد بخارایی جان خواهی داد. زمان سپری خواهد شد و احمد نفیسی، بعدها، خیلی بعدها، زمانی که تو سال‌هاست مُرده‌ای، خاطراتش را خواهد نوشت. اگر می‌بودی احتمالاً عنوان کتابش را نمی‌پسندیدی: برنده‌ها هم بازنده‌اند.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
امیرعباس هویدا با لیلی، خواهر همسر تو ازدواج خواهد کرد و زمانی که مُرده‌ای باجناقت خواهد شد.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
تو به پنج سال زمان نیاز داری. ولی چنین زمانی در اختیار نخواهی داشت. نه، نخواهی داشت. پنج سال دیگر که بیاید تو چهار سال است مُرده‌ای و مرگ، پندار نیست، خیال نیست، حقیقت محض است.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
تو سیصد و بیست و پنج روز نخست‌وزیر ایران خواهی بود. چهل و شش هفته و سه روز. ده ماه و نوزده روز. هفت هزار و هشتصد ساعت. چهارصد و شصت و هشت هزار دقیقه. تو در چهل و دوسالگی جان‌خواهی داد. با شلیک تپانچه. با دو گلوله.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
«طوطی و کلاغ هر دو زشت آفریده شده بودند. طوطی فریاد زد، می‌خواهم زیبا شوم و پرهایش رنگین شدند. کلاغ گفت، به همین که هستم راضی‌ام. طوطی را درون قفس انداختند و کلاغ پر کشید و رفت.»
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
همسرت و دختر و پسرت در اروپا زندگی خواهند کرد. همسرت خیلی زود درخواهد گذشت، پیش از پنجاه‌سالگی. دخترت فاطمه ژورنالیست خواهد شد. پسرت احمدعلی منصور از سیاست دور خواهد ماند و راه پدر و پدربزرگش را ادامه نخواهد داد. او شباهتی با پدر و پدربزرگش پیدا نخواهد کرد و در دنیای موسیقی، گیتاریست معرکه‌ای خواهد شد. احمدعلی هم خیلی زود درخواهد گذشت. در پنجاه و یک‌سالگی. تبار سیاسی منصورالملک که قرار بود تا سال‌ها آن بالا بماند، به پایان راه خواهد رسید. زود. خیلی زود.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
همسرت فریده و فرزندانت راهی ژنو خواهند شد. همسرت فریده و پدرت بر سر تصاحب حساب شخصی‌ات در سویس، حدود شش تا چهل میلیون دلار، درگیر خواهند شد. مهین آهی که عقدش کرده‌ای، مدعی‌السهم خواهد بود و سهم‌الارث خواهد خواست. همسرت فریده در سویس وکیلی خواهد گرفت. خواهند گفت مهین آهی یک میلیون تومان دریافت خواهد کرد تا از سهم‌الارث صرف‌نظر کند.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷

حجم

۲۸۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۰۷ صفحه

حجم

۲۸۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۰۷ صفحه

قیمت:
۲۰۸,۰۰۰
۱۰۴,۰۰۰
۵۰%
تومان