اسکروج را مدتهاست که خسیس یا بیانصاف نامیدهاند. من معتقدم که آن لقب، سرزنش نابجایی است. آخر چه چیز سخاوتمندانهتر از خاموش کردن لامپها ) ی اضافی(و پر نکردن بشقاب غذاست تا شاید سوخت و غذای بیشتری برای سوزاندن و خوردن دیگران مهیا شود؟ چه کسی از آن همسایه نیکوکارتر است که مستخدم نمیگیرد و او را آزاد میگذارد که برای شخص دیگری کار کند؟
شاید این بحث کمی پیچیده باشد. وقتی اسکروج ذغال کمتری برای بخاری خود تقاضا میکند، شاید معدنکاران کمتر حفاری کنند و دل زمین را بشکافند. اما همین هم خیلی خوب است. حال به جای حفر معدن برای اسکروج، کسی که قرار بود معدنکار شود، آزاد است تا خدمت دیگری برای خود یا شخصی دیگر انجام دهد.
mohadese sadat sedighi