بریدههایی از کتاب دو امام مجاهد
۴٫۶
(۱۴۹)
علیبن ابیطالب میداند که همهٔ مسلمانها برابرند و هرکسی تقوا داشت او بالاتر است امّا به همان باتقواها هم پول بیشتری نمیدهند. هر کسی عالمتر است ارزشش بیشتر است، امّا به همان عالمها هم حقوق بیشتری نمیدهند. جامعهٔ اسلامی اینجوری (است) و در بیتالمال برابری و تساوی.
mohamad.kamali
امروز میبینیم تازه دارد حدیثهایش خوانده میشود که اولاد پیغمبر به جهنّم نمیرود؛ پیغمبر به فاطمهٔ زهرا _ که دختر خودش بود، فرزند بلاواسطهاش بود _ گفت: «إنّی لا أغنی عنک من الله شیئا.»؛ ای فاطمه! من در پیش خدا به درد تو نمیخورم؛ برو خودت، خودت را بساز و عمل کن. امروز حالا میخواهند ثابت کنند بنده که سلسلهٔ نسبم با سی واسطه به امام سجّاد میرسد، به جهنّم نمیروم، چون سیّدم و اولاد پیغمبرم! پیغمبر خلاف این را به فاطمه گفت و ائمّه زیاد گفتند.
Zeinab
یکی آنچنان اندوخته و انباشته که حساب از دست خودش (هم) بیرون است، یکی آنچنان ندارد که محتاج یک لقمهنانی است که شکمش را امشب سیر کند. این اختلاف در جامعهٔ اسلامی به وجود آمد. و به شما بگویم که هرجا این اختلاف وجود داشت، اسلام درآنجا نیست
mohamad.kamali
صلح امام حسن تبدیل جبههٔ جنگ از روی زمین بود به زیر زمین
mohamad.kamali
صلح بهمعنای سازش و تسلیم نیست؛ صلح امام حسن بهمعنای متارکهٔ موقّت جنگ است برای آمادگی جهت ضربت زدن قاطعتر.
mohamad.kamali
شهید یعنی آن که میمیرد برای اینکه انسانیّت زنده بماند؛ آن که میمیرد برای اینکه مکتب خدا و اسلام، پایدار و برقرار بماند؛ این است شهید.
مینا
امام حسن حاضر شد خود را و نام خود را و وجههٔ خود را و محبوبیّت خود را در میان دوستان نزدیکش، فدای مصلحت واقعی بکند؛ حاضر شد که او را نشناسند، برای اینکه اسلام را بشناسند و اسلام بماند.
mohamad.kamali
امام را نباید فقط بهمعنای مسئلهگو و حدیثگو بدانیم؛ امام در اصطلاح قرآن و حدیث یعنی رهبر؛ هر کسی که زمام امّت را به دست گرفته است و به سویی میکشد؛ حاکم را میگویند امام
mohamad.kamali
هدف نزدیک اسلام، تشکیل یک جامعهای است به قوارهٔ اسلامی و به شکل اسلامی؛ و هدف بعد از آن، ساختن یک انسان کامل و متعالی است. هدف نزدیک، ساختن مدینهٔ فاضله است، هدف بعد که مترتّب بر این هدف است و هدف نهائی و غائی است، ساختن انسان فاضل، و انسان کامل (است).
Zeinab
پولهای گزاف میداد، پولهای بیتالمال را اصلاً صرف تحکیم موقعیّت خود میکرد. خرج دیگری نداشت معاویه
افرا
ما اگر خودمان را پیرو حسین میدانیم، باید بدانیم که حسین چه کرد؛ بعد از آنکه دانستیم چه کرد، درصدد برآییم که تشیّع خود و پیروی خود را نسبت به آن بزرگوار ثابت کنیم؛ معنای شیعه بودن این است؛ معنای ولایت این است؛ معنای توسّل به حسینبنعلی این است و اثرش همین است. ما اگرچنانچه حسینبنعلی (صلواتاللهعلیه) را و برادرش را و پدرش را و فرزندان معصومش را امام میدانیم، باید راز عمل و زندگی و قیام و قعود و حرکت و سکون اینها را بدانیم؛ باید بفهمیم که اینها چرا حرکت کردند. برای خاطر اینکه همچنانکه روایت امام صادق و حسینبنعلی (علیهالسّلام) و دیگر ائمّه برای ما حجّت است، عمل آنها هم برای ما حجّت است.
مادربزرگ علی💝
امام مجتبیٰ که لشکریان پیرو خود را جمع میکند و برای جنگ عدّهای را به «مَسکِن» میفرستد و عدّهای را با خود به مدائن میبرد، و برای سپاه خطبه میخواند و آنها را بر جنگ تحریض میکند
افرا
در طول دو سالی که میان صلح حدیبیّه در سال ششم و فتح مکّه در سال هشتم واقع شد، عدّهٔ مسلمانها برابر بود با دو مقابلِ تمام مسلمانهایی که از اوّل بعثت تا آن روز مسلمان شده بودند؛ در ظرف دو سال، به برکت صلح؛ یک صلح بسیار پُرمنفعتی. و خلاصهٔ کلام در این صلح همانی (است) که عرض کردم که خدا دربارهٔ این صلح میگوید: «إنّا فتحنا لک فتحًا مبینًا.»
mohamad.kamali
خیلیها که مسلمان نیستند و قرآن را به کتاب آسمانی بودن و بالطّبع حسینبنعلی را هم به امامت و پیشوایی قبول ندارند، بر حسینبنعلی میگریند. پس این گریه کردن یک چیزی نیست که بتواند ما را بهعنوان پیرو حسین مشخّص و ممتاز (کند). ما اگر خودمان را پیرو حسین میدانیم، باید بدانیم که حسین چه کرد
سارا
مسئلهٔ پایبند بودن به اصول یک مسئلهای است که از تمام مصالح موسمی بالاتر است. معنی ندارد آن کسی که معتقد به توحید است، بهعنوان شیوهٔ کار و بهعنوان تاکتیک کار، حتّی یک مورد یک عمل شرکآلود و شرکآمیز را (قرار بدهد)
mohamad.kamali
اگر صلح امام حسن نبود، واقعهٔ کربلا هم نبود، و اگر واقعهٔ کربلا نبود، تمام انقلابهایی که امروز ما سراغ داریم، بهحسب ظاهر موازین تاریخی وقوع پیدا نمیکرد و خدا میداند دنیا به چه شکلی بود؛ و این مطلبی است که امروز باید به آن برسیم انشاءالله.
افرا
خودش فرمود:
الموت خیرٌ من رکوب العار
و العار اولیٰ من دخول النّار.
درست است که مرگ آسانتر از آن است که انسان عار و ننگ را بپذیرد، امّا عار و ننگ خیلی آسانتر از آن است که انسان خود را دستخوش عذاب خدا بکند. برای حسین، مسئلهٔ تکلیف شرعی و تکلیف اسلامی مطرح است؛ عمل و مسئولیّتی از ناحیهٔ مسلمان بودن برای حسین مطرح است و این است که حسین را از جا میکَند و این است که او را از مدینه با شوق تمام به مکّه و از آنجا به کوفه میکشاند و این احساس مسئولیّت است که حسینبنعلی، سختترین و غیرقابل تحمّلترین مصیبتها را تحمّل میکند _ که پریشب گفتم وقتیکه خون گلوی حضرت ششماههاش، آن بچّهٔ کوچک بیزبانش را میگرفت و به آسمان میافشاند، میگفت چون خدا میبیند آسان است _ مسئله این است که حسین میخواهد تکلیف شرعیاش را انجام بدهد؛ مسئلهٔ غیرتمندی نیست.
مادربزرگ علی💝
امام به اشاره میگوید که «علّة مصالحتی لمعاویة علّة مصالحة رسول الله لبنی ضمرة»؛ همان علّتی که موجب شد پیغمبر با کفّار قریش و کفّار مکّه در سال ششم از هجرت عقد صلح _ با همین کلمهٔ صلح _ ببندد و با آنها مصالحه کند، همان علّت موجب شد که من عین همان قرارداد را با معاویه ببندم.
کتابخوان
در آن مهلکهٔ عجیب، این اماننامه به دست اباالفضل العبّاس رسید.
آمد بیرون و گفت خدا لعنت کند تو را و اماننامهات را؛ آن اماندهنده و امان را خدا از رحمت خود دور کند. فرزند پیغمبر، با این رسالت عظیم، با این مسئولیّت بزرگ، ما را در بوتهٔ امتحان قرار داده، حالا او را تنها بگذاریم و بیاییم به امان تو سر ببَریم! به او نمیگفتند بیا داخل لشکر ما، میگفتند تو آزادی، بیا برو؛ برو خانهات و راحت زندگی بکن؛ با تو کاری نداریم
غمگسار
اسلام که با فرد دشمن نیست؛ تشیّع که با فرد نمیجنگد؛ با شکل (باطل) میجنگد، با فکر (باطل) میجنگد.
Wariapk
صلح بهمعنای سازش و تسلیم نیست؛ صلح امام حسن بهمعنای متارکهٔ موقّت جنگ است برای آمادگی جهت ضربت زدن قاطعتر.
خواندن و عمل با هم
امام حسن بصراحت در تاریخ اعلام کرده است که ای مردمی که بعدها خواهید آمد و نام اسلام را خواهید شنید و به زندگی معاویه از دور آشنا خواهید شد و نام معاویه به گوشتان خواهد خورد! بدانید معاویه خلیفه نیست. اگر کسی بخواهد این پیغام را در طول زمان برساند، چه راهی بهتر از این صلحنامه است؟ صلحنامهای که خود دستگاههای اموی آن را حفظ میکنند برای اینکه سند مصالحهٔ معاویه را با امام حسن نگه داشته باشند. و در ضمنِ همین صلحنامه، امام تصریح میکند بر اینکه تو خلیفه نیستی، ما تو را به رسمیّت نمیشناسیم؛ تصریح میکند حق نداری جانشین انتخاب کنی و معاویه که جانشین انتخاب کرده، محکوم شد در تاریخ
ز.م
مردم فراموش کرده بودند که اسلام یعنی تسلیم بیقیدوشرط در مقابل خدا؛ فراموش کرده بودند که اسلام یعنی وحدت طبقات با یکدگر و عدالت در تمام حقوق و مزایای اجتماعی؛ فراموش کرده بودند که اسلام با تبعیض نژادی نمیسازد، با اختلاف طبقاتی نمیسازد، با برخورداری گروهی و محرومیّت گروه دیگری نمیسازد. اینها را فراموش کرده بودند، (در مقابل،) یادشان مانده بود که اسلام نماز دارد، میدیدند نماز هست، میگفتند پس اسلام هست؛ یادشان بود که پیغمبر مردم را به حج میبرد یا به حج میفرستاد _ آن روز هم حج رفتن بود _ دلشان خوش بود که اسلام هست. و این ابتلائی است که در طول تاریخ چهاردهقرنی اسلام، غالباً مسلمانها با این اشکال مواجه بودند؛ دل خوش کرده بودند به یک شعارهای ظاهری از اسلام، شعارهای بیمحتوا، دور از عقل، جسمهای جدا از روح و قشرهای دور از مغز و تهی؛ دلشان به اینها خوش بود. امروز هم قضیّه همینجور است.
گیله مرد
نام کوفیانِ بیچاره هم در تاریخ خیلی بد دررفته. همهٔ غیر کوفیها از کوفی بدترند در دنیا. اسم کوفی به بدنامی دررفته. گمان میکنم این هم جزو کارهایی است که بنیامیّه و بنیعبّاس کردند، برای خاطر اینکه کوفه همیشه مرکز حماسه و شور تشیّع بوده؛ بزرگان اصحاب ائمّه از کوفه بودهاند، شیعیانی که نشر دعوت آل محمّد (علیهمالسّلام) را کردند، همه از کوفه و یا غالباً کوفیاند. همیشه دعوت به قیام از طرف شیعیان، از کوفه انجام گرفته.
shariaty
خیلیها که مسلمان نیستند و قرآن را به کتاب آسمانی بودن و بالطّبع حسینبنعلی را هم به امامت و پیشوایی قبول ندارند، بر حسینبنعلی میگریند. پس این گریه کردن یک چیزی نیست که بتواند ما را بهعنوان پیرو حسین مشخّص و ممتاز (کند). ما اگر خودمان را پیرو حسین میدانیم، باید بدانیم که حسین چه کرد؛ بعد از آنکه دانستیم چه کرد، درصدد برآییم که تشیّع خود و پیروی خود را نسبت به آن بزرگوار ثابت کنیم؛ معنای شیعه بودن این است؛ معنای ولایت این است؛
کتابخوان
صلح امام حسن بهمعنای متارکهٔ موقّت جنگ است برای آمادگی جهت ضربت زدن قاطعتر. صلح امام حسن، برطبق آیهای که تلاوت شد و شنیدید، «تحرّف لقتال» است و «تحیّز الی فئة»؛ اصلاً ماهیّتاً، صلح امام حسن این است
مینا
معاویه صلحنامه را به صورت یک کاغذ سفیدْامضائی فرستاد برای امام حسن و گفت هرچه میخواهی بنویس _ زیرش را هم قبلاً امضا کرده بود _ فقط من حکومت را میخواهم؛
افرا
خوارج جوانههایی بودند که از شجرهٔ خبیثهٔ بنیامیّه زده بودند
زهرا جاویدی
صلح بهمعنای سازش و تسلیم نیست؛ صلح امام حسن بهمعنای متارکهٔ موقّت جنگ است برای آمادگی جهت ضربت زدن قاطعتر.
Wariapk
انقلاب حسینی یک انقلاب صامت نیست، یک انقلاب ناطق است؛ یک قیامی است که بلندگویش کار میکند، بلندگو دارد، حرف میزند. انقلاب حسینی به برکت همین رجزهایی که خوانده شده، به برکت حرفهایی که حسینبنعلی زده و خطبههایی که ایراد کرده و بعد از واقعهٔ عاشورا آنچه زینب کبریٰ (سلاماللهعلیها) و بقیّهٔ زنان خاندان عصمت و طهارت و امام سجّاد (صلواتاللهعلیه) گفتهاند و خواندهاند، به برکت اینهمه، واقعهٔ عاشورا چهرهٔ خودش را مجسّم و روشن میکند.
یمنا
حجم
۲۸۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۳۱ صفحه
حجم
۲۸۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۳۱ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰۵۰%
تومان