بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شب چراغ | طاقچه
تصویر جلد کتاب شب چراغ

بریده‌هایی از کتاب شب چراغ

انتشارات:انتشارات سخن
امتیاز:
۳.۴از ۱۹۸ رأی
۳٫۴
(۱۹۸)
اگه در مانده‌ای خدا را بخواند، اجابتش می‌کنه و بدی و ناخوشی‌هاشو برطرف می‌کنه.
najmeh_ri
چوب خدا صدا نداره، وقتی هم بزنه دوا نداره!
najmeh_ri
ــ آرزو می‌کنم هیچ وقت به جایگاهی نرسم که دیگران رو به چشم حقارت ببینم!
Yasi
هیچ‌وقت احساس بیهودگی و بطالت نمی‌کنی؟ هیچ وقت حس نکردی که داری با تموم قوا می‌دوی در حالی که حتی یک متر هم از جات تکون نخوردی؟ تا حالا نفست از اون همه دویدن و در جا زدن نگرفته؟!
ARASTEH
ــ یه دوست مثل تو، کار یه فوج دشمنو برام می‌کنه!
Yasi
طبیعت همیشه زنده ست، روحتو از این مردگی نجات بده رفیق!
najmeh_ri
خود شهریار گفته بود که از روز اول می‌دانسته قسمت هم هستند اما کاش شهریار می‌دانست که بعضی از قسمت‌ها هیچ وقت به دست صاحب قسمت نمی‌رسند!
najmeh_ri
اولین بار همیشه توی خاطرت می‌مونه و هیچ وقت فراموش نمی‌شه ولی چه قدر خوبه که تجربهٔ اول همون آخریت بشه وگرنه... آخه اصلا بهت نمیاد مرد تحمل کردن درد فراق باشی!
ARASTEH
اما روزگار خیلی دوست نداشت که همه چیز را راحت به او ببخشد. انگار برای به دست آوردن هرچیزی باید کلی خون به دلش می‌کرد و در آخر هم آیا آن را بدهد آیا ندهد!
Yasi
تک فرزند بودن او را به دنیای رقابت عاطفی راه نمی‌داد.
Yasi
کاش جای این همه حرف کشیدن از زبونت، یه کمی از مخت کار می‌کشیدی.
Yasi
به نظرش می‌رسید که مردهای ایرانی برای‌خودشان روایتی دارند، نا گفتنی و خود او هم از قاعدهٔ بازی‌های آن‌ها چندان دور نبود؛ قاعده‌هایی که گاه بی‌اندازه خود خواهانه می‌شد!
najmeh_ri
روزگار خیلی دوست نداشت که همه چیز را راحت به او ببخشد. انگار برای به دست آوردن هرچیزی باید کلی خون به دلش می‌کرد و در آخر هم آیا آن را بدهد آیا ندهد
ARASTEH
دنیا تنها محل دویدن و باز هم دویدن نبود و همیشه به خود می‌گفت گه گاهی باید موقع دویدن ایستاد تا هم نفسی تازه کرد و هم نگاهی به اطراف‌انداخت
صابره نوری حسینی
حالا که تا رسیدن به هدفت راهی نمونده می‌خوای همه چیز رو فراموش کنی؟
Yasi
قبول حرف‌های دروغ حتی سخت‌تر از گفتن آن دروغ‌هاست.
Yasi
کمی سرش را بالا گرفت و دستش میان موهایش چنگ شد. زیر لب با خدایش زمزمه کرد: ــ یه کاری کن این حس و حال خراب دست از سرم برداره!
Yasi
با آدم‌های سست عنصری مخالف بود که همهٔ کوتاهی‌های خود، گرفتاری‌های زندگیاشان و کمبودهایی را که داشتند، بر سر خدا می‌شکستند تا خیالشان راحت شود.
Yasi
اگه اونم پی یللی تللی گشتن می‌رفت، محال بود به چنین مقامی دست پیدا کنه!
Yasi
باید بیشتر و محکم‌تر از قبل به خودت مسلط باشی و با همت رو به جلو حرکت کنی.
Yasi
جمعیتی که جلوی نگاهش بود، از هشت نه نفر تجاوز نمی‌کرد اما مسلما سر و صدای‌شان می‌توانست با گردانی سرباز برابری کند که در حال مانوری جنگی بودند.
Yasi
شوخی که نیست، وقتی تعهدی بدی، باید تا ته خط رو بری.
Yasi
زن گرفتن چهارتا بدی داره در عوض ده تا حسن و خوبی!
Yasi
ــ خیلی ممنون، من اگه تو رو نداشتم، دیگه واقعآ با لوک خوش شانس که همیشه غیر از اسب و سگش تنهای تنها بود، هیچ فرقی نمی‌کردم! کبلایی درحینی که دنبال او از سوئیت بیرون می‌آمد، پرسید: ــ بندهٔ خدا، توکه وضعت از اونم بدتره، این جور که می‌گی طرف هم اسب داشته، هم سگ اما تو همینارو هم نداری!
Yasi
حالا که ما نداریم و کفگیر به ته دیگ خورده، بذار این هزار تومن رو هم نداشته باشیم!
Yasi
حس بدی بود؛ این که ندانی چرا وقتی از کسی بدت می‌آید، بازهم ناخواسته به جانبش جذب می‌شوی!
Yasi
بهترین ترفندی که به ذهنش می‌رسید تا از بروز هر حادثه‌ای جلوگیری کند، همان راهی بود که در مقابل هرکسی که نظرش را جلب می‌کرد به کار می‌بست و آن هم چیزی نبود جز بدخلقی و تند خویی!
Yasi
تند خویی‌هایش با او، فقط نتیجهٔ درگیری‌های خودش با خودش است.
Yasi
اگه در مانده‌ای خدا را بخواند، اجابتش می‌کنه و بدی و ناخوشی‌هاشو برطرف می‌کنه.
Yasi
ــ أمن یجیبُ المضطر اذادعاهُ و یکشف السوئ و یجعلکم خُلفاء الارض أله مع الله قلیلا ما تذکرون!
Yasi

حجم

۹۷۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۳۰۲ صفحه

حجم

۹۷۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۳۰۲ صفحه

قیمت:
۱۳۰,۰۰۰
تومان