بریدههایی از کتاب مغزتان را رام کنید
۴٫۴
(۸)
آیا پروانهها روی شانهتان مینشینند؟
هدف راهکارهای این کتاب کسب آرامش است تا دمی بیاساییم. امیدواریم که چنین شود. مطمئن باشید که با به کارگیری مستمر این تمرینها به آرامش خواهید رسید. مهم پیگیری و پشتکار است.
آیا پروانهها روی شانهتان مینشینند؟ آیا میتوانید بدون اینکه مزاحم حیوانات شوید، در میانشان قدم بزنید؟ آیا به محض ورودتان به اتاق، بچهها دست از گریه کردن برمیدارند؟
میتوانید حدس بزنید که هدف از مطرح کردن این سؤالات چیست؟
اینکه آیا شما در صلح و صفا و آرامش به سرمیبرید یا نه. ترس، ترس را جذب می کند، نفرت، نفرت را، و آرامش و صلح نیز آرامش و صلح را.
سپیده
رفتهرفته شروع کردم به تجسم صحنهی دلخواهم. و روزی از روزها که کوری دوباره همان سؤال را از من پرسید، پاسخ دادم: «دخترم را میبینم که دارد به خانه برمیگردد.» کوری پرسید: «کی؟» گفتم: «امشب.» کوری گفت: «من هم همین صحنه را میبینم، درست مثل تو.»
و دخترم آن شب به خانه بازگشت. و این شروع آشنایی من با مقولهی فکر و ذهن بود. رفتهرفته زندگی من عوض شد و صلح و آرامشی زیبا در درون من و دنیای اطرافم پدیدار شد. یاد گرفتم که بگویم، زندگی بسیار زیبا و شگفتانگیز است. و واقعاً هم زیبا و شگفتانگیز بوده و هست. کتابهای آنتونی رابینز خیلی به من کمک کرد. مدتی نزد آنتونی رابینز و ریچارد بَندلِر تعلیم دیدم. من موفقیت را به زندگیام آوردم، شما هم اگر مشکلاتی دارید، از قوهی تجسم و تصورتان استفاده کنید تا تغییراتی پایدار در زندگیتان به وجود آورید. راهکارهای این کتاب میتواند کمکتان کند. هر کاری که از دستتان برمیآید، انجام دهید تا به زندگی دلخواهتان دست یابید
سپیده
مقدمهای به قلم نویسنده
اسم من جَن تینچِر است و شغلم هیپنوتیزمدرمانی است. ساکن فارِست سیتی، آیووا (اِمریکا) هستم. در شاخهای از زبانشناسی که به رابطهی میان مغز و زبان (language) میپردازد، نیز فعالیت دارم و برنامهریزی موفقی را در این زمینه ارایه دادهام (neurolinguistics). سیزده سال است که در این زمینهها مشغول به کار هستم.
چندین سال پیش که دخترم نوجوان بود، مشکلات زیادی داشتیم. در آن دوران کتابهای آنتونی رابینز را میخواندم. قدرت بینهایت. به دفتر او تلفن کردم و با مردی به نام کوری حرف زدم. مدام گریه میکردم و حالم خیلی بد بود. کوری از من پرسید: «چه چیزی میبینی؟» و من گفتم: «دخترم را میبینم که چمدان به دست از خانه رفته.» او دبیرستانی بود. ما دعوای شدیدی با هم کردیم و او هم خانه را ترک کرد. تمام اینها را به کوری گفتم، و کوری فقط میپرسید: «چه چیزی میبینی؟»
و سپس در مورد قدرت ذهن و قوهی تجسم و تصور با من حرف زد
سپیده
آیا احساساتی و هیجانی میشوید؟
آیا خیلی زیاد صحبت میکنید، خیلی بلند میخندید، خیلی سریع فحش میدهید؟ آیا احساس و هیجانی در وجودتان هست که چندان خوشایندتان نباشد؟
ممکن است این سؤال خیلی خشک و جدی بهنظر برسد، اما وقتی این کارها را میکنید، بهنظرتان سعی دارید چه چیزی را به انجام برسانید؟ هدفتان از این کارها چیست؟
شاید سعی دارید جلبتوجه کنید، اما به روشی اشتباه. یا اینکه سعی دارید احساساتتان را تخلیه کنید، اما باز هم به روشی اشتباه. شاید هم سعی دارید، آدم خوب و باحالی باشید، اما به روشی اشتباه. اینها فقط چند پیشنهاد بود. مطمئنام، خودتان پاسخ درست و مناسب خودتان را میدانید.
وقتی دریافتید که سعی دارید چه چیزی را به انجام برسانید، و وقتی هدفتان را از کارتان فهمیدید، حداقل پنج شیوهی دیگرِ ابراز این احساس را پیدا کنید تا بتوانید جایگزین آن روشی کنید که دوستش ندارید.
deniro
اگر مدام سیگار میکشید، یا زیاد میخورید، دفعهی بعد که چیزی در دهانتان گذاشتید، نیازتان را بررسی و تجزیه و تحلیل کنید، و سپس در ذهن رهایش کنید. در واقع اگر قبل، درحین، و بعد از گذاشتن چیزی در دهانتان این کار را انجام دهید و نیازتان را رها کنید، در راستای آزادسازی خود قدم بزرگی برداشتهاید، بهطوریکه دفعهی بعد اصلاً آن نیاز را احساس نمیکنید و آن کار را هم انجام نمیدهید.
deniro
آیا پروانهها روی شانهتان مینشینند؟ آیا میتوانید بدون اینکه مزاحم حیوانات شوید، در میانشان قدم بزنید؟ آیا به محض ورودتان به اتاق، بچهها دست از گریه کردن برمیدارند؟
میتوانید حدس بزنید که هدف از مطرح کردن این سؤالات چیست؟
اینکه آیا شما در صلح و صفا و آرامش به سرمیبرید یا نه. ترس، ترس را جذب می کند، نفرت، نفرت را، و آرامش و صلح نیز آرامش و صلح را.
احسان رضاپور
برای هر شیوهی جدید، فیلمی ذهنی بسازید، و خودتان را ببینید که آن هیجان را احساس میکنید، و به یکی از پنج شیوهی درست ابرازش میکنید.
بعد از انجام این کار، تصمیم بگیرید که کدام شیوه یا شیوههای ابراز برایتان مناسب است.
deniro
نکتهی مهمی که باید درک شود این است که جملههای منفی راهی را در مغزتان بهوجود میآورند. و وقتی خیلی به آنها فکر کنید، بهطور خودکار عمل خواهند کرد.
deniro
فقط چند دقیقه زمان بگذارید و این جملات را تکرار کنید: من در صلح و صفا و آرامشام. من عشق میورزم. من دوست میدارم. من دوستداشتنیام. امروز روز زیبایی است.
محسن
یکی از روشهای جلوگیری از خشم این است که بنشینید و نامهای خطاب به خودتان بنویسید، نامهای فقط و فقط برای خود خودتان.
محسن
حجم
۳۰۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۳۰۱ صفحه
حجم
۳۰۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۳۰۱ صفحه
قیمت:
۲۴۰,۰۰۰
تومان