ابلیس اطلاق مالکیت خدا و حکمت او را قبول نداشته و این همان اصل و ریشهای است که تمامی گناهان و عصیانها از آن سرچشمه میگیرد
re8za8
تمامی اشیایی که متعلق خلق و ایجاد قرار گرفته و یا ممکن است قرار بگیرد وجود نفسیشان (وجودشان بدون اینکه اضافه به چیزی داشته باشد) خیر است. به طوری که اگر به فرض محال فرض کنیم شری از شرور متعلق خلقت و ایجاد قرار گرفته و موجود شود پس از موجود شدنش حالش حال سایر موجودات خواهد بود، یعنی دیگر اثری از شر و قبح در آن نخواهد بود، مگر اینکه وجودش اضافه و ارتباط به چیز دیگری داشته باشد، و در اثر این ارتباط نظامی از نظامهای عادلانه عالم وجود را فاسد و مختل سازد، و یا باعث شود عدهای دیگر از موجودات از خیر و سعادت خود محروم شوند، اینجاست که شرهایی در عالم پدید میآید.
re8za8
پس اگر جایز باشد برای چیزی در عالم هستی عملی به عنوان عبادت انجام داد، عملی که عبودیت و خضوع آدمی را مجسم سازد، همان عمل عبادت خدای سبحان است، چون هر چیز دیگری به غیر از او فرض شود، مقهور و خاضع برای اوست
re8za8
چون عبادت عملی است که عبودیت و مملوکیت عابد را در برابر معبود و مالک خود مجسم میسازد و نیز تصرف مالک، و افاضه نعمت به مملوک و دفع نقمت از او را ممثل میکند
re8za8
«خشیت» عبارت است از تأثر قلب، تأثری که به دنبالش اضطراب و نگرانی باشد و این خود یکی از رذایل اخلاقی و مذموم است، مگر در مورد خدای تعالی که خشیت از او از فضایل است و به همین جهت است که انبیا علیهمالسلام به جز از خدا از کس دیگری خشیت ندارند و خدای تعالی دربارهشان فرموده: «وَ لا یخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ»
re8za8