خلیفهٔ دوم بارها جملهٔ معروف خود را تکرار کرد که:
اگر علی نبود، عمر هلاک میشد.
.
«قُل لَّا أَسْئلُکمُ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فیِ الْقُرْبی؛
بگو من اجری از شما نمیخواهم؛ مگر مودّت با نزدیکانم.»
.
ما در «جنگ خیبر» دیدیم که چگونه عهدهدار جنگیدن با جنگجوی یهودی شد. مرحبا! که آوازهٔ شجاعت و قدرت و صلابت او در همهٔ آفاق پیچیده بود و با شمشیر خود، به سرعت او را به جهنّم فرستاد و درب قلعهٔ خیبر را کند و آن را پلی برای عبور مسلمانان و اسبهایشان قرار داد و سپس، آنها سعی در حرکت دادن آن نمودند؛ امّا موفّق به تکان دادن آن نشدند؛ مگر هنگامی که تعدادشان به چهل نفر رسید
.
سپس پیامبر (ص) به مکانی رسید که خداوند با او سخن میگفت؛ امّا با کمال تعجّب، با صدا و کلام علی (ع). سؤال کرد:
«پروردگارا! تو با من سخن میگویی یا علی؟»
پروردگار صاحب عزّت پاسخ میدهد:
«من مانند اشیاء نیستم. خدا بر قلب تو اطّلاع یافت و چیزی محبوبتر از او در آن نیافت. پس با زبان او با تو سخن گفت تا دلت آرام گیرد.»
.