ما هیچگاه به پایان نمیرسیم. حتی اگر شما دکترا بگیرید یا برنده جایزه نوبل شوید، نباید آنجا متوقف شوید. هر محتوای مثبتی که به شما دادهاند یا خودتان آن را تولیدکردهاید نه پایان راه، بلکه باید یک آغاز باشد
رئوف
غیریت اصطلاح هگل است و از نظر من به این معنا است که دیگری را به رسمیت بشناسیم تا او را وارد پیوند با خود کنیم. عشق یک پیوند است که به معنای بهرسمیتشناختن دیگربودگی است.
رئوف
ازاینرو بخشایش اغلب میتواند باعث دگرگونی متعاقب درون شده و به این طریق به استحاله شخصی منجر شود. تفاوت کلیدی میان دو جنبه این بحث در تعاریفشان نهفته است. برای دریدا، تنها امر غیرقابلبخشش را میتوان بخشید و هیچ جنایتی چنان بزرگ نیست که از دایره این امکان بیرون بماند. برای مورین، مواردی وجود دارد که بخشایش را ناممکن میکنند. از نظر من، این نقد مورین که دریدا نمیتواند بحث خود درباب بخشایش را زمینهیابی کند، بیپایه به نظر میرسد: دریدا مستقیما درباب مواضع سیاسی کنونی صحبتکرده و تأمل میکند و به این وسیله برای تأیید مباحث خود نمونههایی عینی ارائه میکند.
Ghazal