بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب قصه‌ی دلبری | طاقچه
تصویر جلد کتاب قصه‌ی دلبری

بریده‌هایی از کتاب قصه‌ی دلبری

امتیاز:
۴.۵از ۱۰۹۴ رأی
۴٫۵
(۱۰۹۴)
«هرکس رو که دوست داری، باید براش آرزوی شهادت کنی!»
ــسیّدحجّتـــ
این تناقض تا ابد شیرین‌ترین مرثیه است/ سرترین آقای دنیا را خدا بی‌سر گذاشت
amir89
روزی موقع خرید جهیزیه، خانم فروشنده به عکسِ صفحهٔ گوشی‌ام اشاره کرد و پرسید: «این عکس کدوم شهیده؟» خندیدم که «این هنوز شهید نشده، شوهرمه!»
mohammad
جملهٔ شهید آوینی را می‌خواند: «شهادت لباس تک‌سایزیه که باید تن آدم به‌اندازهٔ اون دربیاد. هروقت به سایز این لباس تک‌سایز دراومدی، پرواز می‌کنی، مطمئن باش!»
کتابخوان
نشسته بودم گوشهٔ رواق که سخنران گفت: ’اینجا جاییه که می‌تونن چیزی رو که خیر نیست، خیر کنن و بهتون بدن.‘
آلوین (هاجیك) ツ
«درگذشته دنبال چیزی نگردید، بالاترین مقام نزد خدا تسلیم‌بودنه!»
الهه
از آقای قرائتی شنیده بودم: «۵۰ درصد ازدواج تحقیقه و ۵۰ درصدش توسل. نمیشه به تحقیق امید داشت، ولی می‌توان به توسل دل بست.» بین خوف و رجا گیر افتاده بودم. بااینکه به دلم نشسته بود، باز دلهره داشتم. متوسل شدم.
پارسا هژبری
خیالم راحت شد، سر به بدن داشت.
ای که مرا خوانده ای ،راه نشانم بده
گاهی به بهزیستی سرمی‌زد و کمک مالی می‌کرد. وقتی پول نداشت، نصف روز می‌رفت با بچه‌ها بازی می‌کرد
الهه
آدم می‌تواند زخم‌ها و جراحی‌ها را تحمل کند چون خوب می‌شود، اما زخم‌زبان‌ها را نه. زخم‌زبان به این زودی‌ها التیام پیدا نمی‌کند.
ــسیّدحجّتـــ
«دست من و تو نیست اگر نوکرش شدیم/ خیلی حسین زحمت ما را کشیده است!»
یك رهگذر
با شوخی و خنده بهش گفتم: «طوری با ولع داری جمع می‌کنی که داره به سوریه حسودیم می‌شه!» وقتی آمد لباس‌های نظامی و پوتینش را بگذارد داخل کوله، سعی کردم کمی حالت اعتراض به خود بگیرم. بهش گفتم: «اونجا خیلی خوش می‌گذره یا اینجا خیلی بد گذشته که این‌قدر ذوق‌مرگی؟» انگشتانم را فشار داد و شروع کرد به خواندن: «ما بی‌خیال مرقد زینب نمی‌شویم/ روی تمام سینه‌زنانت حساب کن!»
🌸🧕🏻🌸
البته زیاد هیئت دونفری داشتیم. برای هم سخنرانی می‌کردیم و چاشنی‌اش چند خط روضه هم می‌خواندیم، بعد چای، نسکافه یا بستنی می‌خوردیم. می‌گفت: «این خوردنیا الان مال هیئته!» هروقت چای می‌ریختم می‌آوردم، می‌گفت: «بیا دوسه خط روضه بخونیم تا چای روضه خورده باشیم!»
fmaotheammmeahd
«باید بگیم خوش‌به‌حالت هاجر! اون‌قدر که رفتی و اومدی، بالاخره آب برای اسماعیلت پیدا شد، کاش برای رباب هم آب پیدا می‌شد
zsmirghasmy
وقتی نگاهم به خانهٔ کعبه افتاد گفت: «ببین خدا هم مشکی‌پوش حسینه!»
یك رهگذر
روزی موقع خرید جهیزیه، خانم فروشنده به عکسِ صفحهٔ گوشی‌ام اشاره کرد و پرسید: «این عکس کدوم شهیده؟» خندیدم که «این هنوز شهید نشده، شوهرمه!»
さくら
بار اول که دیدمت چنان بی‌مقدمه زیبا بودی که چند روز بعد یادم افتاد باید عاشقت می‌شدم.
Melikathe3D
داخل صحن، کفش‌هایش را درمی‌آورد. توجیهش این بود که «وقتی حضرت موسی (ع) به وادی طور نزدیک می‌شد، خدا بهش گفت: (فَاخْلَعْ نَعْلَیْک) !» صحن امام‌رضا (ع) را وادی طور می‌پنداشت.
الهه
اولین زیارت مشترکمان را از باب‌الجواد (ع) شروع کردیم. این شعر را خواند: «صحنتان را می‌زنم بر هم جوابم را بده این گدا گاهی اگر دیوانه باشد بهتر است جان من آقا مرا سرگرم کاشی‌ها نکن میهمان مشغول صاحب‌خانه باشد بهتر است گنبدت مال همه، باب‌الجوادت مال من جای من پشت در میخانه باشد بهتر است»
حسین
این حاجت نگفته گشته روا می‌کشد مرا
ای که مرا خوانده ای ،راه نشانم بده
پرسید: «چی بخونم؟» گفتم: «هرچی به زبونتون اومد!» گفت: «خودت بگو!» نفسم بالا نمی‌آمد. انگار یکی چنگ انداخته بود و گلویم را فشار می‌داد. خیلی زور زدم تا نفس عمیق بکشم، گفتم: «از حرم تا قتلگه زینب صدا می‌زد حسین/ دست‌وپا می‌زد حسین / زینب صدا می‌زد حسین!»
zarzar
«ما مکلف به وظیفه‌ایم نه نتیجه!»
کاربر ۱۰۶۰۹۰۹
«لطفی که کرده‌ای تو به من، مادرم نکرد ای مهربان‌تر از پدر و مادرم حسین»
fatemeh bgh
«صحنتان را می‌زنم بر هم جوابم را بده این گدا گاهی اگر دیوانه باشد بهتر است جان من آقا مرا سرگرم کاشی‌ها نکن میهمان مشغول صاحب‌خانه باشد بهتر است گنبدت مال همه، باب‌الجوادت مال من جای من پشت در میخانه باشد بهتر است»
.me.
جملهٔ شهید آوینی را می‌خواند: «شهادت لباس تک‌سایزیه که باید تن آدم به‌اندازهٔ اون دربیاد. هروقت به سایز این لباس تک‌سایز دراومدی، پرواز می‌کنی، مطمئن باش!»
𝓐𝓵𝓻𝓪𝓱𝓲𝓵
«تو همونی که دلم می‌خواست، کاش منم همونی شم که تو دلت می‌خواد!»
Elahe
روزی موقع خرید جهیزیه، خانم فروشنده به عکسِ صفحهٔ گوشی‌ام اشاره کرد و پرسید: «این عکس کدوم شهیده؟» خندیدم که «این هنوز شهید نشده، شوهرمه!»
Mhmd313
نشسته بودم گوشهٔ رواق که سخنران گفت: ’اینجا جاییه که می‌تونن چیزی رو که خیر نیست، خیر کنن و بهتون بدن.‘
هدهد
«هرکس رو که دوست داری، باید براش آرزوی شهادت کنی!»
Elahe
اگه بیدار شدی و دیدی هنوز اذان نگفته‌ن و فقط یه سجدهٔ شکر به جا بیاری که سحر رو بیدار شدی، همونم خوبه!»
zeynab

حجم

۹٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۴۶ صفحه

حجم

۹٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۴۶ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان