بریدههایی از کتاب سه دختر حوا
۳٫۷
(۴۶)
وقتی احساس میکنین ناراحت و عصبانی هستین، لطفاً به یاد این جملهٔ برتراند راسل بیفتین: هرچقدر انسان در مورد موضوعی اطلاعات کمتری داشته باشه، به همون اندازه احساسیتر میشه
hiba
گفت: «بترس از اون روزی که جهالت صاحب قدرت شه. دنیا از مقتدران جاهل و جاهلان مقتدر ضررها و مشقتهای زیادی دیده.»
n re
بعضیها با طناب، بعضی با شمشیر کشته و بعضی به زندان انداخته میشدند... عاقبتِ انسانها به مسلک و وضعیتشان بستگی داشت.
ala
«بافضیلتترین عملی که انسان میتواند انجام دهد، آموختنی است که به هدف فهمیدن انجام میشود، زیرا فهمیدن به معنی آزادمنش شدن است.»
kordelia
«بنویس و پاک کن. ایمان و شک. جوابها و سؤالها. هم به دانش اهمیت بده، هم دانستههایت رو مورد نقد قرار بده. هیچوقت برای مدتی طولانی، یک جا نمون. تو این دنیا، به جای نام و نشونیت، تنها جای پات بمونه. ابن عربی گفته: طریقت ما «کاروان عشق» است. آن کاروان به هر طرف که برود، ما هم به دنبالش روان میشویم.
ساکن نشو. ریشه ندوان. فکر نکن به مقصودت رسیدی. به هیچ گروه، جمعیت و قبیلهای وابسته نباش. همهٔ اونها تو رو به اشتباه میندازن؛ سردرگمت میکنن. تو تنها نباش. نرسیدن مهم نیست، مهم رفتنه.»
فاطمه
) اگر تنها کتابهای کسانی را که مثل شما فکر میکنند و حرف میزنند بخوانید، مثل این است که هیچچیز نمیخوانید.
Zohreh Ahmadi
«ببین موش کوچولو، دو نوع مرد وجود داره: اونهایی که میشکنن و اونهایی که تعمیر میکنن. عاشق گروه اول میشیم با گروه دوم ازدواج میکنیم و آشیونه میسازیم.»
نسیم
بعضی آدمها میخواهند دنیا را تغییر دهند، بعضیها هم میخواهند همسرشان یا دوستانشان را عوض کنند، بهندرت آدمهایی پیدا میشوند که بخواهند خودشان را تغییر دهند.
hiba
تو مرام من دروغ گفتن وجود نداره
ala
آدم هرچقدر بخونه و چیز یاد بگیره، باز هم دونستههاش خیلی کم و محدوده. باید مثل همهٔ انسانهای عاقل نسبت به خودش شک کنه.
hiba
انگار «رَب» هزاران تکهٔ رنگارنگ دارد. اگر از بعضیها بپرسی میگویند: رَب، سرشار از عشق، مهربانی و رحمت است و اگر از بعضی دیگر بپرسی میگویند: خشمگین، دور از دسترس و قهار است. بهنظر من خدا مثل لِگوست. انگار هر کسی آن را مطابق با فکر و سلیقهٔ خودش میسازد.
Fateme.m
آزادی هرچقدر هم که خطرناک باشه، زیباست.
Mary gholami
در این دنیا تنها یک چیز بدیهی وجود دارد: تلاش و کوشش از تنبلی و تکاپو از رخوت و سُستی بهتر است
hiba
چیزی به نام «زوال عقلی جمعی» وجود داشت. از دست دادن حافظهٔ همگانی. اگر توهمی را اغلبِ انسانها میدیدند، دیگر به جای توهم، حقیقت به حساب میآمد. اگر بیشتر مردم، به حقیقت تلخی میخندیدند، تلخیاش را از دست میداد و به مزاحی خندهدار تبدیل میشد.
mona-p
هیچگاه فراموش نخواهد کرد. از بچگی همینطوری بود. تکههای پراکندهٔ اندوه زندگی را پیدا میکرد و با نظم و ترتیب نگه میداشت. در حالی که بقیهٔ مردم کلکسیون تمبر، دستمال کاغذی و سکههای قدیمی جمع میکردند، او «کلکسیون اندوه» میساخت.
n re
«وقتی دلت برای خونهت تنگ شده، یعنی جایی خونه داری، یه آشیونه!»
n re
ابن عربی گفته: طریقت ما «کاروان عشق» است. آن کاروان به هر طرف که برود، ما هم به دنبالش روان میشویم.
ساکن نشو. ریشه ندوان. فکر نکن به مقصودت رسیدی. به هیچ گروه، جمعیت و قبیلهای وابسته نباش. همهٔ اونها تو رو به اشتباه میندازن؛ سردرگمت میکنن. تو تنها نباش. نرسیدن مهم نیست، مهم رفتنه.»
kordelia
در این دنیا، حتی زنان جذاب و پُرزرقوبرق هم وقتی در تنگنا قرار میگیرند، عصبانی میشوند و توفان بهپا میکنند. هیچکس حتی انسانهای عاقل، از این جنون مبرا نیستند.
sharmin yourdshahi
هرچقدر انسان در مورد موضوعی اطلاعات کمتری داشته باشه، به همون اندازه احساسیتر میشه.»
Fateme.m
«سه دختر حوا» بهانهای برای کنکاش تفاوتهای فرهنگی و عقیدتی است. پری (دختر سردرگم) شیرین (دختر لائیک) و مونا (دختر مذهبی) در کِشوقوس داستان، در دانشگاه آکسفورد باهم آشنا میشوند و فضای داستان را به سمت بحثهای پُرتنشی که در کلاسها یا بیرون از محیط دانشگاه رخ میدهد میکشانند. در داستان، به سیاست، فلسفه، عشق، دوگانگیهای شخصیتی و تنشهای اجتماعی پرداخته شده است.
علیرضا
کشور یه آدم اونجاییئه که مادربزرگش اونجاست.»
Mary gholami
«میدونی به قبرستونی که تو ایرونه چی میگن؟ بهشت زهرا. خیلی باشکوهه، نه؟ باید تو اسم همهٔ قبرستونها کلمهٔ «بهشت» باشه. لازم نیست کسی رو درگیر موضوع روز قیامت، دیگهای جوشان و پل صراط باریکتر از مو بکنیم. وقتی بمیری، مستقیم میری بهشت یعنی به قبرستون، والسلام!»
Mary gholami
در کشورهایی مثل ترکیه که مردمش درگیر بحرانهای هویتی بودند، انسانها بیشتر از آنکه به کتابهایی که باید بخوانند بپردازند، راجع به کتابهایی که نباید بخوانند صحبت میکردند.
Mary gholami
چقدر سخت بود شاهد دعواهای خانوادگی بودن.
hiba
انسان همیشه لحظهٔ تسلیمشدنش به عشق را میشناخت.
hiba
«بافضیلتترین عملی که انسان میتواند انجام دهد، آموختنی است که به هدف فهمیدن انجام میشود، زیرا فهمیدن به معنی آزادمنش شدن است.»
میمی
لحظهها جاری میشوند و میگذرند، قلبها سنگ میشوند، بدنها پیر میشوند، سوگندها فراموش میشوند؛ حتی ایمانهای استوار نیز دچار تزلزل میگردند، اما عکسی که حقیقت را به صورت دوبعدی به نمایش میگذارد ـعکسی که عبارت از یک دروغ است ـ، بیهیچ تغییری و با صداقتی بینهایت، میتواند ماندگار شود.
n re
وقتی آدم تنها ـهم غریبه و هم تنها ـمیشود، طرز راه رفتنش عوض میشود، حتی صدایش تغییر مییابد.
n re
در حالی که هوای مرطوبی را که هر لحظه ممکن بود به باران تبدیل شود استنشاق میکرد، به این میاندیشید که انسان هرچقدر هم از سرزمینش دور میبود، باز هم اندوه گذشته را بر دوش میکشید.
kordelia
پری همان شب، توی دفتر روزنگارش اینطور نوشت: بعضی آدمها میخواهند دنیا را تغییر دهند، بعضیها هم میخواهند همسرشان یا دوستانشان را عوض کنند، بهندرت آدمهایی پیدا میشوند که بخواهند خودشان را تغییر دهند. اگر از من بپرسند، به گمانم میخواهم خدا را ـادراک خدا را ـعوض کنم. چقدر باشکوه میشد. این تغییر به درد همه میخورد.
kordelia
حجم
۴۰۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۴۰ صفحه
حجم
۴۰۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۴۰ صفحه
قیمت:
۹۰,۰۰۰
۲۷,۰۰۰۷۰%
تومان