کتاب چگونه در هر کاری شکست بخوریم و باز هم برنده باشیم
۳٫۶
(۷)
اهداف از آنِ بازندههاست. این عقیده بهطور معمول درست از آب درمیآید. فرض کنید هدف شما کم کردن پنج کیلوگرم از وزنتان باشد. به احتمال زیاد عمده وقتتان را در این فکر هستید که ضعیفتر از آن هستید که بتوانید به هدفتان برسید. انسانهای هدفمحور در وضعیتی به سر میبرند که پیوسته در حال شکست خوردناند؛ البته امیدوارند شکستها موقتی باشند. بهمرور سنگینی بار این شکستها تحملنکردنی میشود و در بدترین حالت حتی امکان دارد از بازی حذف شوند.
Armin
در زیر فهرست مهارتهای مورد نیاز برای هر شغلی را آوردهام. اصلاً پیشنهاد نمیکنم که در آنها بهترین شوید، زیرا لزومی برای بهترینشدن وجود ندارد. موفقیت این شانس را دارد که پیدایتان کند، فقط کافی است در هرکدام از اینها به سطح معقول برسید.
-سخنرانی در جمع
-روانشناسی
-نگارش تجاری و بازرگانی (قراردادها و...)
-حسابداری
-طراحی (مبانی)
-گفتوگو
-مقابله با کمرویی
-زبان دوم
Armin
مارک زاکربرگ، مؤسس فیسبوک، ازجمله کسانی است که سیستممحور است. نیاز به گفتن نیست که تمام مواردی که ذکر میکنم هم ملاک اعتقاد زاکربرگ به سیستم است، یعنی سخت درس خواندن، کسب نمرات عالی، ورود به یکی از بهترین کالجها ـ هاروارد ـ و تقویت مهارتهای مربوط به تکنولوژی. ثروتمند شدن او پس از رشد سریع فیسبوک ممکن شد؛ اما حتی اگر فیسبوک هم وجود نداشت، او بدون شک از طریق استارتآپی دیگر یا استخدام در یک شرکت رده بالای فناوری در مقام نابغهای متخصص، میلیونر میشد. سیستم زاکربرگ از آن دسته سیستمهایی است که اجرایی بودنش تقریباً ضمانت شده است.
Armin
فرضیه من این است که احتمال درگیری انسانهای علاقهمند و پرشور در خطرهای بزرگ بیشتر است و درنتیجه احتمال شکستهای بیشتر و موفقیتهای بزرگتر هم وجود دارد. انسانهای پرشور و اشتیاق زمانی که شکست میخورند برای نصیحت ما حوصلهای ندارند؛ اما همین افراد زمانی که به موفقیت میرسند، شروع به نوشتن کتاب و شرکت در مصاحبههای گوناگون میکنند تا رازهای موفقیتشان را برملا کنند.
Armin
روش ساده کشف استعداد ذاتیتان، رجوع به چیزهایی است که پیش از دهسالگیتان بیشتر اوقات مشغول آنها بودید. بین کارهایی که مورد علاقه شما هستند و کارهایی که در آنها مهارت دارید، رابطه عمیق وجود دارد. مردم عموماً بهسمت چیزهایی سوق داده میشوند که احساس خوبی به آنها میدهد و این احساس، نمایانکننده استعداد است.
Armin
نظریه سیستم در برابر هدف را میتوان به تمام چیزها تعمیم داد. مثلاً کم کردن ده کیلوگرم یک هدف به شمار میآید؛ اما درست غذا خوردن سیستم محسوب میشود. دوی ماراتن در کمتر از چهار ساعت هدف به حساب میآید؛ اما تمرینهای ورزشی روزانه یک سیستم است. در تجارت تأمین یکمیلیون دلار هدف است؛ اما یک کارآفرین سریالی بودن، سیستم است.
Armin
هدفها و سیستمها دو مسیر کاملاً متفاوت را پیش پای شما میگذارند. افراد هدفمحور در بهترین حالت، در چرخه شکستهای پیوسته گیر میکنند و در بدترین حالت اگر هیچ چیزی آنطور که انتظار میرفت پیش نرود، برای همیشه به شکست محکوم میشوند. افراد سیستممحور به این دلیل میتوانند پیروز شوند که در چهارچوب یک سیستم تعریفشده جلو میروند و آنچه را در نظر دارند انجام میدهند.
Armin
اگر زندگی افراد موفق را مطالعه کنید، خواهید دید که اغلب آنها از سیستمها تبعیت میکنند نه هدفها.
Armin
علاقه و اشتیاق پرتوپلای محض است
حتماً شنیدهاید که افراد موفق مردم را با این جمله تحریک میکنند «دنبال چیزی بروید که هیجانتان را برمیانگیزد.» بار اول که این جمله را میشنوید، به نظر حرف حسابی میآید. بهطور قطع شور، هیجان و علاقه انرژی را مضاعف و شما را در برابر شکست مقاوم میکنند و به شما اراده پولادین میدهند.
اما الان وقت مخالفت با استدلال بالاست: وقتی در بانکی بزرگ در سانفرانسیسکو مسئول پرداخت وام به کسبوکارهای مختلف بودم، رئیس از ما خواست این نکته را آویزه گوش خود کنیم که «به کسی که دنبال علاقه و اشتیاقش است، وام پرداخت نکنید.» بهعنوان مثال، آیا حاضر هستید به کسی که صددرصد مشتاق ورزش است و مایل است فروشگاه لوازم ورزشی تأسیس کند، پول بدهید؟ اعتماد به این آدم شما را بیچاره میکند، فقط شور و هیجان؟! همین؟ او میخواهد کسبوکاری را راه بیندازد که اشتباه انتخابش کرده است.
M Nourbakhsh
روانشناسی
تقریباً تمام تصمیماتی که میگیرید در بطن این قضیه جا میگیرند که سایرین راجع به شما چگونه قضاوت خواهند کرد. تجارت همه ما، فروش نسخهای از خودمان است. روانشناسی در هرآنچه انجام میدهیم حضور دارد.
سمانه
حجم
۳۰۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۳۰۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
قیمت:
۶۵,۹۰۰
تومان