بریدههایی از کتاب جود گمنام
۳٫۳
(۱۸)
جان استوارت میل میگوید زن یا مردی که اجازه میدهد جهان، یا آن بخش از جهان که او بدان تعلق دارد، نقشه زندگیاش را برایش انتخاب کند، به استعداد دیگری جز استعداد تقلید بوزینه نیازی ندارد."
Hamidy
بیگمان نقشهاش باید این باشد که در هر شرایطی، خوب یا بد، به پیش برود و با وجود زشتیهایی که در این جهان میبیند از تسلیم شدن به غم و ناراحتی پرهیز کند
شراره
اما این احساس چیزی گذرا بود و چندی که گذشت آرابلا در روحش اظهار وجود کرد. چنان راه میرفت که گویی احساس میکند با جود دیروزی فرق دارد.
طلا در مس
این جوانان هنگامی که از او میگذشتند حتی او را نمیدیدند، یا سخنانش را نمیشنیدند. از او طوری میگذشتند که انگار از کنار جام پنجرهای میگذرند و از پشت شیشه اشیاءِ آشنا را میبینند. آنها در نظر او هر چه بودند، او در نظر آنها و برای آنها وجود نداشت.
طلا در مس
کمکم میدید که حیات شهر همچون کتابی است درباره بشریت؛ چیزی بسیار تپندهتر و متنوعتر و مجملتر از حیات روحانی.
طلا در مس
سو، من آدم بسیار بدی هستم...
بکلی فاسد شدهام... زندگی را به صورتی که بود نتوانستم تحمل کنم!
برای همین رفتم مشروب خوردم، و به مقدسات بیحرمتی کردم... یا چیزهایی در این حدود... و چیزهای مقدس را در جاهای بدنام تکرار کردم... کلماتی را که باید به احترام ادا کرد با لاف و گزاف ادا کردم! اوه سو، هر کار که میخواهی با من بکنی بکن... مرا بکش... مهم نیست! ولی
مثل بقیه مردم از من متنفر نباش و تحقیرم نکن!”
طلا در مس
به نظر من دیدن دست مردی که شکل کارش را گرفته لذتبخش است...
طلا در مس
اما افسوس که میل به تصنع در خمیره و سرشت بعضیهاست، و به اولین نگاه شیفته تقلید میشوند. بههرحال، شاید هم این عیب بزرگی نباشد که زنی بخواهد گیسوانش را بیشتر از آنچه هستند جلوه دهد، و تصمیم گرفت دیگر به این موضوع نیندیشد.
alireza atighehchi
من علاقهای به چالک گونه ندارم، فکر هم نمیکنم چیزی به زن اضافه کنند... بخصوص به یک زن شوهردار، و زنی به بنیه و قد و قواره تو.”
" بیشتر مردها بعکس این فکر میکنند.”
" به من ربطی نداره که بیشتر مردها چه فکر میکنند... تازه، اگه اونطور هم که تو میگی فکر کنند... تو از کجا میدونی؟”
alireza atighehchi
شهرت وی بیشتر مدیون رمانهایی نظیر تس دوربرویل، جودگمنام، به دور از مردم شوریده و اشعاری نظیر توکای سیاه و نرّهگاوان است.
شراره
دید که بزرگ شدن مسئولیتهایی بهدنبال دارد. وقایع آنطور که او میپنداشتبهطرز معقول و منظمی پیش نمیآیند؛ منطق طبیعت خشنتر و دهشتناکتر از آن است که وی بخواهد به آن اعتنایی کند یا که در بند آن باشد: این امر که رحم و شفقت نسبت به گروهی از مخلوقات مستلزم جور و خشونت نسبت به گروهی دیگر است، احساس سازگاری وجودش را سخت میآشفت.
Farzan
حجم
۱۶٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۳۲ صفحه
حجم
۱۶٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۳۲ صفحه
قیمت:
۲۸۰,۰۰۰
۱۹۶,۰۰۰۳۰%
تومان