بریدههایی از کتاب کوچه کوچکها
۴٫۵
(۳۰)
من در شرقیترین شَبِ جهان
پنهانم.
همانگونه كه
تو از من
و من
از خود.
✿↝...برکت...↜✿
تنها به یک آرزو میاندیشم
یك رهگذر
میشنوی صدایش را؟
صدای شکستن دلی که شاید بیتقصیر ...؟
دلی که اگر صاف نیست،
لااقل ناصاف نیست
_SOMEONE_
تمام عشاق؛
اسبهای رها شده در باداند
که بیغرض شیهه میکشند
نه بیهدف!
•سآرا •
تنها به پرندۀ بیپرواز میاندیشم؛
که آب و دانۀ این قفسِ پُرهیاهو
پرواز را ز خاطرش
نبُرده است؛
این دانۀ اسارت
و آن آبِ فراموشی!
تنها به یک آرزو میاندیشم؛
که دیگر در تعقیبِ واژههای بِکر نباشم
تا از این گُنبد سکوت
رُخصتِ های و هوی برنخیزد
تنها به یک مرگ میاندیشم
به یک مرگ مُحتاجم
به یک مرگ در زیر آوار حرفهای ناگفتۀ تو
که اگر یک حنجره آزاد میبود
صدای مهربانِ تو
از هزار پنجره
:)
گور من گُم نشود
من به تو دل بستم، یار!
•سآرا •
من به شعر دُچارم
مثل خورشید به تابیدن
مثل شیوا به رقصیدن
مثل من به تو
مثل تو به رؤیا
تو به من دُچاری
مثل مصلوب به صلیب
مثل نیلوفر به مُرداب.
آرام
تنها به یک آرزو میاندیشم
_SOMEONE_
تمام عشاق؛
اسبهای رها شده در باداند
که بیغرض شیهه میکشند
نه بیهدف!
دختر دریا
گفتم به غبار چشم تو
سجده كنم؟
گفتی نه
و من
غبار شدم.
Friba
نخند!
باور كن.
به سرعت نور
تُف میشی
بَر غباری
كه از یاد دست
رفته.
.zhr.
گور من گُم نشود
من به تو دل بستم، یار!
دختر دریا
قلبت را به من بِدِه
maryam
راه تو راه من نیست!
maryam
كجایی؟
نیستم!
من در شرقیترین شَبِ جهان
پنهانم.
همانگونه كه
تو از من
و من
از خود.
من ساكن هیچ كجای جهانم
در برزخ هیچ وقت تو
از بهشت
سرشارم.
Maryam Bagheri
نشئۀ لطف تو و
دست نوازشگر دوست
هرچه از سقفِ لطافت
به سَرَم ریخت
نکوست.
ماهی
گفتم به غبار چشم تو
سجده كنم؟
گفتی نه
و من
غبار شدم.
Maryam Bagheri
میشنوی صدایش را؟
صدای شکستن دلی که شاید بیتقصیر ...؟
دلی که اگر صاف نیست،
لااقل ناصاف نیست؛
که نمیترسد از دروغ نگفتن
و میترسد از مهربانیهای توخالی.
که نمیترسد از سکوتی که شرافتمندانه تلخ است
و میترسد از هق هِق گریههای طولانی.
من معشوق انزوایم
که دیگر هیچ بعید نیست؛
بد بودن کسی که آنچنان بد نیست، یا
خوب بودن کسی که آنچنان خوب، نه!
nikroo
كجایی؟
نیستم!
من در شرقیترین شَبِ جهان
پنهانم.
همانگونه كه
تو از من
و من
از خود.
من ساكن هیچ كجای جهانم
azita_hoseinzehi
تقدیم به فرشتهای
که در واژههای شعر من
پرسه میزند!
آترین🍃
آب نمیخورد
زكوزۀ شكسته
كوزهگر، دیگر.
شكاف بسته
لبهای كوزۀ تَنِ
كوزهگر، دیگر.
زكوزۀ شكسته آب میخورد
«شكستِ» كوزهگر،
دیگر.
كه كوزۀ تَنِ كوزهگر
شكسته دگر، دیگر.
Maryam Bagheri
چشمانم را
جُز به وقتِ رؤیتِ رؤیا
نخواهم گشود
m.gh.t
رو به دیوارِ بیپنجره؛
كُلاه بر سَرِ شیطان هم بگذارم
باز تنهایم
m.gh.t
نخند!
باور كن.
به سرعت نور
تُف میشی
بَر غباری
كه از یاد دست
رفته.
zohrehch
كودكیام رفت
و عطر كوچه هایی كه در آنها
سر ساعت، نسیم می وزید
تا من زیبا تر شوم
چقدر به حس شكفتن دچار بودم من
چقدر به بوی شكوفه در ابتدای بهار
چقدر به رنگ پرنده
به لمس طراوت !
چه شد كه كوچه كوچك ها رفت
و من كه به مقدار خودم بودم ؟!
و حال كه بر می گردم
به قدر همه آنچه ندارم
بزرگ شدهام.
zohrehch
تنها به پرندۀ بیپرواز میاندیشم؛
که آب و دانۀ این قفسِ پُرهیاهو
پرواز را ز خاطرش
نبُرده است؛
min
چشمانم را
جُز به وقتِ رؤیتِ رؤیا
نخواهم گشود،
nia
قلبت را به من بِدِه
تا
ستارههای مُرده را
در شب بیچراغ
زنده كنم
شباَت را به من بده
تا به نوایِ های و نای
دِلَم را بَر دَردهای تو
بتابانم
درداَت را به من بده
تا با تو
با خود باشم.
دختر دریا
چه شد كه كوچه كوچك ها رفت
و من كه به مقدار خودم بودم ؟!
و حال كه بر می گردم
به قدر همه آنچه ندارم
بزرگ شدهام.
Elahe
نفس مزن
در میان این حصار در حصار زندگی
دست مهربان مرگ را
پس مزن.
_SOMEONE_
حجم
۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۴۸ صفحه
حجم
۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۴۸ صفحه
قیمت:
رایگان