بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کار | طاقچه
۳٫۸
(۲۶)
«در این دنیا فقط دو تراژدی وجود دارد. یکی نرسیدن به چیزی است که می‌خواهی، و دیگری رسیدن به آن. این دومی خیلی بدتر است؛ تراژدی واقعی همین است!»
MandooS
در واقع داریم به کسالت اجازه می‌دهیم که بر تمام زندگی‌مان مستولی شود، چون عملاً تمام وقتمان را صرف فرار از کسالت می‌کنیم. و اگر توقعمان را زیادی بالا ببریم، همه چیز باعث یأس ما خواهد شد. یأس وقتی به وجود می‌آید که توقعاتی داشته باشیم، و اگر توقعات ما خیلی بالا باشد، احتمال اینکه مأیوس شویم خیلی بیشتر می‌شود. اگر انتظار داشته باشیم که کار معنایی غایی به زندگی ما ببخشد، مأیوس خواهیم شد. همین در مورد عشق، دوستی، هنر و همه چیزهای دیگر هم صدق می‌کند. هیچ معنای غایی وجود ندارد. هیچ چیز فی‌نفسه کامل نیست.
MandooS
ارسطو نیز به‌صراحت تأکید می‌کند که به تاجران نباید اجازه داد هیچ‌گونه نفوذ سیاسی داشته باشند (سیاست ۱۳۲۸ذ۳۵) . تاجر شخصی است که نانش را از ارزش‌های کاذب درمی‌آورد و حتی این اشتباه عظیم را هم مرتکب می‌شود که سود را فی‌نفسه هدف تلقی می‌کند.
1976
ارسطو می‌گوید تاجر، مبتذل و احمق است زیرا نمی‌تواند راجع به مسائلی که به زندگانی خوب منتهی می‌شوند درست استدلال کند.
1976
ظهور فردگرایی به فرد مسئولیت جدیدی در قبال خودش بخشید و تکلیف «خود شدن» را به دوش او گذاشت
گلی فیروزکوهی
اندک افرادی هم هستند که ترجیح می‌دهند بمیرند امّا کاری که لذتی در آن نباشد انجام ندهند: آنها مشکل‌پسندند، راضی کردنشان سخت است، و اگر کار خودش شاهکار نباشد، هیچ فایده‌ای در دستمزد کلانش نمی‌بینند. (۴۲: ۲۰۰۱[ ۱۸۸۲ ]) این نوع نگرش به کار، که نیچه آن را در معدود افراد شریف می‌بیند، در واقع دارد به‌شدت رواج پیدا می‌کند. افرادی که امروزه به نیروی کار می‌پیوندند، انتظاراتی دارند که با انتظارات نسل‌های گذشته فرق می‌کند. ما دنبال پیشه‌های بامعنا هستیم، پیشه‌هایی که در آنها مختار باشیم و هویت ما را شکل دهند و تثبیت کنند. کار و مصرف تنها عرصه‌هایی متفاوت برای آن چیزی هستند که در اصل همان پویش ذاتی ما برای خودیابی است.
گلی فیروزکوهی
اقتصاددانی به نام آلفرد مارشال معتقد است که کار «هر گونه استفاده جزئی یا کلّی از ذهن یا جسم است که در جهت خیری غیر از لذّتی انجام می‌گیرد که مستقیما از خود آن کار به دست می‌آید»
امین
ما اغلب به صورت شهودی می‌فهمیم که چه چیزی کار هست و چه چیزی نیست. پس ظاهرا نیازی به تعریف نیست. من اینجا یاد حکمی در دادگاه بررسی پرونده وقاحتِ نیکو جاکوبلیس در دادگاه عالی اوهایو به سال ۱۹۶۸ می‌افتم، که در آن قاضی پاتر استوارت گفت: «امروز دیگر تلاش نخواهم کرد آن نوع چیزهایی را توضیح دهم که به نظر من در چارچوب تعریف مختصر ما از وهن و وقاحت قرار می‌گیرند؛ و البته شاید اصلاً هیچ‌وقت موفق به تشریح شفاف مسئله نشوم. اما وقتی پرده‌دری و ابتذال را ببینم تشخیصش می‌دهم.» ما معمولاً با مشاهده می‌فهمیم که چه چیزی کار هست و چه چیزی نیست.
Sara Hamedi
وودی آلن می‌گفت «نمی‌خواهم از طریق کارم جاودانه شوم... می‌خواهم از راهی غیر از مُردن به جاودانگی برسم»
MandooS
ما کار می‌کنیم تا زنده بمانیم.
ali mohseni
به قول دانشمندی به نام رابرت بویل در دهه ۱۶۴۰ میلادی، «تنیس ــ که اشراف ما را سرگرم می‌کندــ بسیار خسته‌کننده‌تر از آن چیزی است که دیگران به عنوان کار انجام می‌دهند؛ اما اشراف از این بازی لذت می‌برند و آن دیگران از کار نفرت دارند، چون کار را از روی ناچاری انجام می‌دهیم، اما تنیس را به اختیار خودمان بازی می‌کنیم» .
ali mohseni
کل فلسفه اصیل با تجربه آغاز می‌شود، و به این معنی فلسفه تعمقی است درباره یک تجربه یا مفهومی که از قبل وجود داشته
Sara Hamedi
نظریه شکل‌گیری هویت مارکس این بود که کارِ سودمند و سازنده «من» انسان را می‌سازد: ما همان چیزی هستیم که تولید می‌کنیم. در جامعه مصرفی، ما همانی هستیم که مصرف می‌کنیم. جی. دبلیو. اف. هگل این احتمال را حدس زده بود. بر اساس نظریات هگل، ما خودمان را از طریق کار ابراز می‌کنیم زیرا که اراده‌مان را به اشیاءِ خارجی ضمیمه می‌کنیم و بنابراین به خودیابی می‌رسیم. هگل به این هم باور داشت که با کسب مالکیت هم می‌توان به این هدف دست یافت. خرید یک شی‌ء نیز شکلی از تصاحب جهان خارج است ــ ما مدعی مالکیت بر جهان خارج، به عنوان امتداد شخصیت خودمان، می‌شویم (ff۴۴: ۱۹۸۶ ]۱۸۲۱ ]هگل) . ما با خریدن یک چیزی داریم می‌گوییم: «من این هستم» .
گلی فیروزکوهی
ظهور فردگرایی به فرد مسئولیت جدیدی در قبال خودش بخشید و تکلیف «خود شدن» را به دوش او گذاشت. ما همه رمانتیکیم و بنابراین طرفدار پرشور خویشتن‌کاوی هستیم، یعنی مسئله‌مان یافتن خودی نیست که از قبل وجود داشته است، بلکه ساختن آن خود است. یک «من» معتبر، «من» خودساخته است.
moji
اقتصاددانی به نام آلفرد مارشال معتقد است که کار «هر گونه استفاده جزئی یا کلّی از ذهن یا جسم است که در جهت خیری غیر از لذّتی انجام می‌گیرد که مستقیما از خود آن کار به دست می‌آید»
Sara Hamedi
کمتر کسی می‌تواند از کار احتراز کند. حتی آنهایی هم که آنقدر پولدار هستند که مجبور به کارکردن نیستند باز معمولاً کار می‌کنند. این همگانی‌بودن می‌تواند درعین‌حال غلط‌انداز هم باشد؛ چون کار پدیده بسیار متنوعی هم هست. یک استاد نروژی فلسفه، یک مدیرعامل آمریکایی و یک کشاورز قهوه‌کار کلمبیایی همگی کار می‌کنند، اما تفاوت‌های میان تجربیات کاری آنها احتمالاً خیلی بیشتر از شباهت‌هایشان است. بنابراین با هر «گزاره کلی درباره کار» باید با احتیاط برخورد کرد. از سوی دیگر، برای درک نسبی این پدیده، چاره‌ای نیست جز آنکه از تعمیم‌ها و ساده‌سازی‌های کلی استفاده کنیم.
ali mohseni
در این گفتگو سقراط می‌گوید: در واقع جوامع مشاغل به‌اصطلاح «دنیوی» را هم پست می‌دانند و هم به‌حق کم‌ارزش تلقی می‌کنند. چون این کارها جسم کارگران و همچنین ناظران را کاملاً فرسوده می‌کنند، به این شکل که آنها را به یک زندگی کم‌تحرک و ماندن در فضای بسته وادار می‌کنند و بعضی از آنها را حتی وامی‌دارند که کل روز را کنار آتش بگذرانند. وقتی جسم آنها بی‌رمق می‌شود، روح آنها هم بسیار ضعیف‌تر می‌شود. به‌علاوه، مشاغل به‌اصطلاح «دنیوی» هیچ وقتِ آزادی برای آنکه انسان به دوستان و شهرش بیندیشد باقی نمی‌گذارند. در نتیجه، از قرار معلوم چنین مردمانی با دوستانشان بدرفتاری می‌کنند و از کشورشان هم آنطور که باید و شاید دفاع نمی‌کنند. در واقع، در بعضی شهرها به‌خصوص در آنهایی که به برتری در جنگ شهره‌اند، به هیچ‌یک از شهروندان اجازه اشتغال به کارهای دنیوی داده نمی‌شود. (۱۹۹۴: ۱۲۱-۲)
ali mohseni
با تصویری که ارسطو از زندگی خوب ترسیم می‌کند کمتر کسی می‌تواند زندگی کاملاً خوبی داشته باشد. آنطور که ارسطو می‌گوید تمامی هدف هستی انسان آن است که به سعادت دست یابد، که همان «خوب زیستن» است. (اخلاق نیکوماخوسی Bk۱) . سعادت و خوب زیستن یکسان هستند. تنها چیزی که فی‌نفسه یک هدف است همان سعادت است و هر چیز دیگری ابزاری برای رسیدن به آن هدف است. ارسطو بر آن است که تاجر کسب سود را ــ که هرگز چیزی بیشتر از یک ابزار نیست‌ــ با هدف اشتباه می‌گیرد. بنابراین او یک زندگی کاملاً یک‌بعدی را در پیش می‌گیرد و از پرورش اکثر صفات انسانی‌اش بازمی‌ماند. ارسطو می‌گوید تاجر، مبتذل و احمق است زیرا نمی‌تواند راجع به مسائلی که به زندگانی خوب منتهی می‌شوند درست استدلال کند.
ali mohseni

حجم

۱۴۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۲۵ صفحه

حجم

۱۴۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۲۵ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
تومان