از آنجا که لذت خواندن به شگفتیها، اسرار و افشاگریهایی است که در هر رمانی وجود دارد، به شما توصیه میکنیم که قبل از مراجعه به دیباچهٔ اصلی از خودِ داستان لذت ببرید.
Zeinab J
وایتهال را نگاه میکنید، آقا؟ ــ جای قشنگیست ــ پنجرهٔ کوچک ــ سر فردی دیگر نیز آنجا قطع شده، نیست؟ ــ او هم به اندازهٔ کافی مراقب خودش نبود ــ اینطور نیست، آقا؟ هان؟"
آقای پیکویک گفت: " من به تغییرپذیری روابط انسانی فکر میکنم."
" آه! میفهمم ــ یک روز ورود از در قصر و روز دیگر خروج از پنجره ــ شما فیلسوف هستید، آقا؟"
آقای پیکویک گفت: " نظارهگر طبیعت انسانی، آقا."
" آه، من هم همینطور. بیشتر آدمها زمانی که کاری برای انجام و یا چیزی برای به دست آوردن ندارند، همینطورند.
Zeinab J
آقای تریسی تاپمن با چهرهای که از وقار و متانتی بالا حکایت میکرد، او را همراهی مینمود (همانگونه که بسیاری میرقصند)؛ گویی یک کوادریل نه چیزی مضحک بلکه آزمایشی سخت برای احساسات است که به عزم و ارادهای استوار برای رویارویی با آن نیاز است.
Zeinab J
او به هر پیشنهاد ارائهشده تن درداده بود، زیرا چیزی در اینباره نمیدانست.
Zeinab J
به معنای کسانی است که آن زیورآلات را در فراموشی و گمنامی میسازند؛ کسانی که به حال خود رها شدهاند تا در آب فرو روند و یا شنا کنند، گرسنگی بکشند و زندگی کنند؛ آنگونه که بخت و اقبال اراده کند."
Zeinab J
نیاز و بیماری در مراحل بسیاری از زندگی به اندازهای فراوان هستند که توجهی بیشتر را از آنچه که معمولاً به فرازونشیبهای سرشت انسانی میشود، طلب نمیکنند.
Zeinab J