بریدههایی از کتاب صدای افتادن اشیا
۴٫۲
(۱۷)
تجربه، یا آنچه تجربه مینامیم، مجموعهٔ دردهای ما نیست بلکه همدلی عاقلانهای است که به دردهای دیگران روا میداریم.
Sylvain
فهمیدم کسی از قصههای قهرمانی خوشش نمیآد و همه دوس دارن بدبختیای بقیه رو بدونن.»
AS4438
دنیا خطرناکتر از آن است که تنها پرسه بزنیم بیاینکه کسی در خانه منتظرمان باشد، کسی که وقتی نمیآییم نگرانمان شود و بلکه به جستوجومان بیاید؟
Nilch
میدانم اندیشیدن در تاریکی مصلحت نیست. در تاریکی همهچیز بزرگتر و جدیتر بهنظر میرسد. بیماری کاریتر، حضور شر نزدیکتر، بیتوجهی و بیخیالی شدیدتر و تنهایی ژرفتر میشود. به همین خاطر انسانها به تنهایی علاقهای ندارند و به همین خاطر هیچچیز نمیتوانست موجب شود او را تنها بگذارم.
منیره
هیچچیز مستهجنتر از مخفیانه خبردار شدن از آخرین ثانیههای زندگی یک انسان نیست. این لحظهها رازی پرحرمت است و باید با آن کس که میمیرد بمیرد.
Nilch
تنها خاطرات واقعیم همیناس. بقیه ساختگیه آنتونیو! خاطرات جعلی و خیالیه. بدترین چیزی که برای آدم اتفاق میافته اینه که بفهمه خاطراتش دروغه.
Sylvain
هیچچیز مستهجنتر از مخفیانه خبردار شدن از آخرین ثانیههای زندگی یک انسان نیست. این لحظهها رازی پرحرمت است و باید با آن کس که میمیرد بمیرد
Mahla V.KiyAN
(شعر در پیشبینینشدهترین لحظهها سراغ ما میآید).
siavash fouladi
شازده کوچولو از خلبان راوی داستان پرسید: «تو هم از آسمان افتادهای؟» و من به خود گفتم بله! من هم از آسمان افتادهام، اما هیچ گواهی بر سقوط من نبود، هیچ جعبهٔ سیاهی نبود که کسی صداهاش را بشنود،
Negin
دچار غمی شد که ما آن را تحمل میکنیم چون در لحظههای شادی سراغمان میآید
Nilch
در تاریکی اتاق خواب به اینها فکر میکردم هر چند میدانم اندیشیدن در تاریکی مصلحت نیست. در تاریکی همهچیز بزرگتر و جدیتر بهنظر میرسد. بیماری کاریتر، حضور شر نزدیکتر، بیتوجهی و بیخیالی شدیدتر و تنهایی ژرفتر میشود.
Negin
راحت نمیشه با یه نفر که قهرمان جنگ بوده مخالفت کرد. البته جنگش کوچیک بود و نسبت به جنگ جهانی اول و دوم، که قبل و بعدش بوده، بازی بود. اما جنگ جنگه دیگه و هر جنگی قهرمانی داره. بابابزرگم میگه ارزش بازیگر به اندازهٔ تالار نمایش نیس.
Sylvain
ما بلوغ را به استقلال، حق مطلق تعیین آنچه برای ما رخ میدهد، ربط میدهیم. دیر یا زود اما ناگزیر از خواب غفلت بیدار میشویم، این توهم همیشه روزی نقش بر آب میشود، همیشه. ما این بیداری را بدون حیرت فراوان میپذیریم چون هر کس آنقدر که باید زندگی کرده باشد حیرت نمیکند از اینکه مسیر زندگیاش را وقایع دور و ارادهٔ دیگران، بدون تأثیر چندانِ تصمیمگیریهای خود او، تعیین میکند.
Sylvain
هیچکس نپرسید چرا او را کشتهاند یا کی او را کشته است چون اینجور پرسشها در شهر من معنای خود را از دست داده بود و اگر هم کسی میپرسید استفهامی در پرسیدن نبود و تنها واکنشی خودکار از سر غافلگیر شدن بود.
Sylvain
خودم را مجبور میکردم دقیقترین جزئیات را به یاد بیاورم و وقتی میدیدم تکتک کلمههایی که گفته یا شنیده بودم، آنچه دیده بودم و دردی که کشیده بودم و از سر گذرانده بودم، چهقدر راحت و بیدردسر به ذهنم بازمیگردد حیرت میکردم. حیرت میکردم از این چابکی و سرسختی که ما وقفِ کارِ ویرانگر یادآوری میکنیم که هیچ فایدهای به حالمان ندارد و فقط، مثل کیسههای شن که ورزشکاران هنگام تمرین به ساق پاشان میبندند، رفتار معمولمان را کُند میکند
Nilch
هدفون را برداشتم و با حس عبور از زندگی حقیقی یا نزدیکتر شدن به زندگی حقیقی، حس آغاز زندگی در بُعدی دیگر، آن را بر گوشم گذاشتم.
Nilch
(شعر در پیشبینینشدهترین لحظهها سراغ ما میآید)
Nilch
اگر چشم مدت زیادی بسته بماند ممکن است وقت باز شدن به دنیایی دیگر باز شود
Nilch
جنایت جانشین جنایت میشد و قبلی را از رو میبرد،
Nilch
در کشور ایلین معلوم نبود وقت بیدار شدن میبایست با چه خبری روبهرو شد و معلوم نبود امروز زمانه چه طنز تلخی تدارک دیده است و چه چیز را به صورت ایلین تف میکند.
Nilch
بعد فهمیدم کسی از قصههای قهرمانی خوشش نمیآد و همه دوس دارن بدبختیای بقیه رو بدونن
Nilch
ما بلوغ را به استقلال، حق مطلق تعیین آنچه برای ما رخ میدهد، ربط میدهیم. دیر یا زود اما ناگزیر از خواب غفلت بیدار میشویم،
AS4438
آئورهلیو آرتورو در شعری میگوید: بشنو از من که روزی / شهری مجنون، مغرور و پرجمعیت دیدم / که در دل شب میسوخت. پلک نزدم و فرو ریختن شهر را / سقوطش را به چشم دیدم / بهسان گلبرگی به ضربهٔ سم چارپایی.
منیره
حجم
۲۳۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۴۳ صفحه
حجم
۲۳۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۴۳ صفحه
قیمت:
۵۴,۰۰۰
۲۷,۰۰۰۵۰%
تومان