- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب کلبه
- بریدهها
بریدههایی از کتاب کلبه
۳٫۹
(۲۲)
- «قضاوت لازمهاش اینه که خودت رو برتر از کسی که قضاوت میکنی بدونی.
فاطمه
حدس میزنم چون اکثر صدمات را در روابط خود میبینیم بسیاری از التیامها را نیز در همین روابط به دست میآوریم؛
رز
اگر خدا تماما قدرتمند و پر از عشق است، پس چرا هیچ کاری برای این همه درد و بدی در دنیا نمیکند؟ این کتاب به این سوال کهنه با خلاقیتی تکان دهنده و وضوحی مسحور کننده پاسخ میدهد.
فاطمه
غیرممکنه اگر بخوای کنترل آینده را به دست بگیری، چون آینده هنوز واقعیت نداره و هرگز هم نخواهد داشت. شما سعی میکنید نقش خدا را بازی کنید، و تصور میکنید که آن شری که ازش وحشت دارین اتفاق خواهد افتاد و بعد وقتتان را صرف میکنید تا طرح بریزید و پیشبینی کنید تا از آن وحشت فرار کنید.»
فاطمه
پیچیده شده در نبوغی خلاقانه، کلبه از نظر معنوی بسیار عمیق و از منظر الهیات روشنگر و تاثیر گذار بر زندگی هر فردی است. برترین توصیهها را بر این کتاب دارم. از صمیم قلب این کتاب را میان دیگران پخش میکنیم.
- استیو برگر، کشیش کلیسای گریس چپل لایپرز فورک
کاوه
نمیتونی اصل ذات منرو درک کنی چیز خوبیه. کی دلش میخواد خداییرو بپرستد که کاملاً قابل فهمه، ها؟ اگه این اتفاق بیفته دیگه خیلی رازورمزی باقی نمیمونه.»
فاطمه
- «خدایی که من باشم، نمیتواند بدون عشق عمل کند.»
فاطمه
ما روزانه، مدارکی را رد صلاحیت میکنیم که بار جرممان را تخفیف خواهند داد. یعنی، به قدری به صلاحیت قضاوتمان اعتقاد داریم که شواهدی که ما را در خود تایید نکنند باطل اعلام میکنیم. با چنین رویکردی هرگز با چیزی به نام حقیقت روبرو نخواهیم شد.
مریلین رابینسون، مرگ آدم
mortaza nazari
خداوند ما را در تلاطم ناراحتیها و از میان چنگال ناامیدیها و مغلوب فرضیاتمان پیدا میکند. او هیچگاه ما را آنجا که هستیم رها نمیکند مگر آنکه خودمان بخواهیم.
رز
من فقط قسمتی از تو و قسمتی از زندگیت رو نمیخوام حتی اگر هم میتونستی، که نمیتونی بزرگترین قسمت زندگیت را به من اختصاص بدی، این چیزی نیست که من میخوام. من تمام وجودت و تمام بخشهای زندگی شب و روزت رو میخوام.»
نوبت مسیح بود که صحبت کنه.
- «مک، من نمیخوام که توی لیست چیزهای باارزش، شماره یک باشم، بلکه میخوام که مرکز همه چیز باشم. وقتی در تو زندگی کنم، آن وقت با هم میتوانیم از هر آنچه برایت اتفاق میافته عبو کنیم. به جای رأس هرم بودن، میخواهم که مرکز ثقل زندگیات باشم، جایی که هر آنچه در زندگیت، دوستانت، خانوادهات، شغلت افکارت و فعالیتهایت، هست، به من متصل شود و با باد جابهجا شود. عقب و جلو، بالا و پایین، رقصی شگفتآور از موجودیت.»
Mina Moghanni
هنگام خواندن کلبه دریافتم که سوالات مطرح شده در این کتاب تسخیر کننده در واقع سوالاتی هستند که من در اعماق وجودم از خود دارم. زیبایی این کتاب به این نیست که به سوالات جان فرسا پاسخهای روان میدهد، بلکه به آن است که شما را دعوت میکند که به خدای رحمت و عشق نزدیک شوید، خدایی در او امید و درمان را پیدا میکنیم.
- جیم پالمر، نویسنده هیچکسهای الهی
کاوه
برای هر مخلوقی، خودمختاری عین حماقت است.
فاطمه
نه باور میکنید من خیر هستم و نه از ته دل باور میکنید که عاشقشون هستم. ازش میخونید و حرف میزنید اما نمیشناسیدش.»
فاطمه
برف یا تگرگ خیلی ناگهانی شما را از توقعات، مطالبات و اجبار قرار ملاقاتها و برنامهها جدا میکند، و بر خلاف بیماری، یک اتفاق همه گیر هستند و نه یک تجربه فردی
Aa
کلبه یک دعوت منحصر به فرد به سفری به خود قلب خداوند است. همراه اشکها و شادی هایم، با رحمت لطیفی که ویلیام پل یانگ با آن حجابی را کنار زد که اغلب من را از خداوند و از خودم جدا میکرد، دگرگون شدم. با هر صفحه تمام بایدها و نبایدهایی را که باعث انحراف دوستی از دین میشد میشستم و کنار میگذاشتم زمانی که پدر، پسر و روحالقدس را برای اولین بار در عمرم میشناختم.
- پاتریک م.رادی، تهیهکننده برنده جایزه امی برای اخبار ای.بی.سی.
کاوه
نسانها با محدودیتهایشان شناخته نمیشوند، بلکه با اهدافی که من برایشان دارم تعریف میشوند. انسانها با آنچه که به نظر میآیند تعریف نمیشوند، بلکه با هر آنچه که به نظر میرسد از تصویر من خلق شده، تعریف میشوند.»
فاطمه
«تلاش نومیدانهات برای به دست گرفتن کنترل و به دست آوردن چیزی که نمیتونی اونو به دست بیاری. غیرممکنه اگر بخوای کنترل آینده را به دست بگیری، چون آینده هنوز واقعیت نداره و هرگز هم نخواهد داشت. شما سعی میکنید نقش خدا را بازی کنید، و تصور میکنید که آن شری که ازش وحشت دارین اتفاق خواهد افتاد و بعد وقتتان را صرف میکنید تا طرح بریزید و پیشبینی کنید تا از آن وحشت فرار کنید.»
فاطمه مهدوی
وقتی همه چیزی که توجهت رو جلب میکنه درد و رنج خودت است، ممکنه حواست از من پرت بشه
amirrezadr
«مک رنج میتونه بالهای تو رو ببنده و قابلیت پرواز رو ازت بگیره.» مکثی کرد تا حرفش اثر خودشو بذاره و بعد ادامه داد: «و اگر به این رنج نرسی و حلش نکنی، ممکنه روزی برسه که فراموش کنی اصلاً پرواز کردن بلد بودی.»
کاربر ۳۷۳۶۸۵۸
حجم
۲۵۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
حجم
۲۵۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
تومان