بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خونخواهی | طاقچه
تصویر جلد کتاب خونخواهی

بریده‌هایی از کتاب خونخواهی

نویسنده:مایکل کانلی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۳۷ رأی
۴٫۵
(۳۷)
من می‌تونم با قضیهٔ تصادف کنار بیام. تمام اون مدتی که منتظر بودم، می‌دونستم یه نفر باید بمیره تا من زنده بمونم. من خودمو آماده کرده بودم که به عنوان تصادف اینو بپذیرم. تصادف رو می‌شه تقدیر یا یه همچین چیزی به حساب آورد. اما قتل... چیزیه که یه نیت شیطانی همراهشه؛ دیگه یه اتفاق نیست
hamtaf
گفت: "کتاب دنیای متفاوتیه. همه چی نظم و ترتیب داره. خوب و بد به‌وضوح تعریف شده. آدمای بد همیشه به جایی می‌رسن که حقشونه. قهرمان‌ها می‌درخشن. بی‌تکلیف نیستن. این یه پادزهر حیات بخش واسه دنیای واقعیه." "به نظر کسل‌کننده میاد." "نه. دلگرم‌کننده‌س. حالا کجا برم؟"
hamtaf
من حالا شروعی تازه دارم. دقیقآ نمی‌دانم باید چه کار کنم، اما خیلی هم نگران نیستم. چیزهایی دیگر به دست خواهم آورد.
zohreh
یادت میاد راجع به تعادل بین سلامت جسمانی و ذهنی چی به‌ت گفتم؟ یکی دیگری رو تغذیه می‌کنه
hamtaf
گراسیلا سری به نشانهٔ تأیید تکان داد و گفت: "این روش خداس که از یه اتفاق خیلی بد، یه چیز خوب بسازه."
hamtaf
"این روش خداس که از یه اتفاق خیلی بد، یه چیز خوب بسازه."
LeNa
او زنی جذاب و در اوایل سی سالگی بود، در سنی خوب یا به عبارتی بسیار جوان‌تر از مک‌کیلب. به نوعی به نظرش آشنا می‌آمد، اما نتوانست او را به جا بیاورد. حسی به‌اش دست داد انگار او را جایی دیده است. جرقهٔ آشنایی به همان سرعت هم رنگ باخت و او متوجه شد اشتباه کرده است و آن زن را نمی‌شناسد. او چهره‌ها را فراموش نمی‌کرد و چهرهٔ آن زن به حد کافی دلنشین بود که از خاطر نرود.
Clarissa
می‌دونی، همیشه مراقب پشت سرت باش. این چیزی بود که اون در تمام طول رشدم به‌م می‌گفت، حتی وقتی رفتم شهر.
zohreh
به نظر می‌رسید رویدادهای زندگی‌شان فقط با اندوه و حزنی معنا می‌یابد که از لحظهٔ تولد با خود حمل کرده‌اند.
zohreh
در همان حال که پرونده را می‌خواند، وجودش را خشم می‌گرفت و حس انتقام‌جویی در قلبش شعله‌ور می‌شد، و همهٔ اینها در حالی بود که به‌تنهایی در دفتر کوچکش در اداره نشسته بود، کتش به قلاب پشت در آویزان بود و سلاحش در کشوی میزش قرار داشت. او می‌توانست خودش را با هر چیزی وفق دهد، جز با آنچه مقابلش بود.
zohreh
او به‌تجربه دریافته بود که میزان گزارش‌های قتل صرفآ به حجم و گسترهٔ تحقیق بستگی ندارد، بلکه به میزان تعهد کارآگاهان و محققان نیز مربوط است.
zohreh
"ببین گراسیلا... من انقدر چیزای بد و آدمای بدی دیده‌م که دیگر نمی‌تونم به این‌جور چیزها اعتقاد داشته باشم. چطور ممکنه اون بالا فرشته‌ای وجود داشته باشه و آدما این پایین از این جور کارها بکنن؟"
zohreh
"برام سخته منظورم رو در قالب کلمات بیان کنم. فقط می‌دونم چه احساسی دارم. فقط خودم ازش سردرمیارم."
zohreh
اغلب او نقاط ابهام را آشکار می‌کرد. اقدامی که بعضی اوقات باعث اصطکاک پلیس محلی و رؤسای او در کوانتیکو می‌شد؛ اشتباهی همیشگی.
zohreh

حجم

۳۹۹٫۳ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۴۱۶ صفحه

حجم

۳۹۹٫۳ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۴۱۶ صفحه

قیمت:
۱۹,۹۰۰
تومان