بریدههایی از کتاب نویسنده شدن
نویسنده:دروتیا برند
مترجم:آرش محمداولی
انتشارات:بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
دستهبندی:
امتیاز:
۲.۹از ۳۰ رأی
۲٫۹
(۳۰)
برای مدتی دقت کنید و ببینید کدام نویسندگان برای شما غذا هستند و کدام زهر.
کاربر حسن ملائی شاعر
هر نویسنده، نمونهٔ سعادتمندی از شخصیت دوگانه است،
Gisoo
تو شخصیتی را به آرامی و به کمک دیالوگ بسط میدهی. اگر همهٔ زمان و کاغذهای دنیا را در اختیار داشتی، میتوانستی تنها با استفاده از دیالوگ به هدفت برسی، اما باید حساب فضا و کارآیی متن را هم بکنی.
آلوین (هاجیك) ツ
اگر بتوانید کشف کنید چهجور آدمی هستید و بهراستی دربارهٔ موضوعات مهم زندگی چه عقیدهای دارید، آنگاه میتوانید داستانی صادقانه، اصیل و یگانه بنویسید. اما اینها «اگر» های بسیار بزرگی هستند، و برای رسیدن به ریشهٔ عقاید راسخ خود، کندوکاوها لازم است.
محمد تاجیک
با استفاده از یک لیوان یا جسمی دایرهشکل، دایرهای بر روی یک صفحه کاغذ بکشید؛ سپس دو خط عمود متقاطع صلیبشکل وسط آن رسم کنید. نخی به طول حدود چهار اینچ را به یک حلقه یا کلید سنگین گره بزنید. انتهای نخ را با حلقهای که مثل یک آونگ به آن آویزان است، در فاصلهٔ یک اینچی بالای کاغذ روی نقطهٔ تقاطع صلیب نگه دارید. حالا حول دایره فکر کنید، با چشم محیط دایره را دنبال کنید و حلقه و ریسمان را کامل به فراموشی بسپارید.
پس از چند لحظه آونگ کوچک شروع به تاب خوردن در جهتی میکند که شما انتخاب کردهاید. ابتدا در دایرهٔ کوچکی تاب میخورد اما هرچه میگذرد پیوسته دور میگیرد. سپس در ذهن خود، جهت را برعکس کنید و با چشم محیط دایره را در جهت دیگر دنبال کنید...
arash
داستان فراهمآورندهٔ تنها فلسفهای است که بسیاری از خوانندگان میشناسند؛ داستان معیارهای اخلاقی، اجتماعی و مادی آنها را بنا مینهد؛ داستان پیشداوریهای آنها را تثبیت و یا ذهن آنها را به جهانی وسیعتر باز میکند.
°~pinaar~°
تقریبا هیچکس نخواهد گفت که شاگردهای نقاشی سزان، یا شاگردهای پیانوی کورتو، با یک روانشناس باهوش حال و روز بهتری میداشتند، یا اینکه یک مهندس جوان واقعا به مرشدی از بمبئی نیاز دارد
arash
اصالت، نه تقلید
فضیلت نویسندگان اصیل دقیقا این است که از کاری که مقلدانشان با تواضع تمام انجام میدهند امتناع کردهاند. هر نویسندهٔ اصیل تصویری از جهان داشته و شروع به نوشتن آن کرده است، و کارش صراحت و قدرت تمام آثاری را دارد که بدون دور افتادن یا تحریف، از هستهٔ مرکزی شخصیت او برمیآیند.
محمد تاجیک
ارزش یک موضوع به این بستگی دارد که نویسنده در آن چه میبیند و چقدر میتواند در آن عمیق بنگرد.
Ana
معمولا طوری با نهایت حسننیت دست به کار ایجاد عادتی جدید و امحای عادتی قدیمی میشویم که به سنجیدهترین وجه ممکن در مغایرت با اهداف ما قرار دارد. هرگاه در این صفحات به نصیحتی برخوردید، توصیه میکنم ستون فقرات خود را راست نکنید، دندان به هم نسایید، مشت گره نکنید و در پرتو این فکر که یا این کار را انجام میدهید یا هیچ، سراغ این تجارب نروید.
arash
در آنجا مورد مداقه قرار میگیرد،
arash
تن به خطر درماندگی یا مضحک جلوه کردن در چشم شاهد بیاغماض دهید.
arash
ممکن است سالها صرف یافتن کلماتی شود که تنها برای شرح لحظهای به کار بیایند. اشتباه گرفتن کار سخت با نبوغی که آن را برانگیخته درست نیست.
جیغوتو
اولین گام به سوی نویسنده شدن، مهار ناخودآگاه با دست نویسنده است.
پویا پانا
تصویر هنرمند به منزلهٔ اعجوبهای که بخشی از آن را کودکی خودپسند، بخشی دیگر را شهیدی رنجور، و بخشی را مرد خوشپوش اهل حالی میسازد، میراثی است که از قرن قبل به ما رسیده، و این ارثیهای است بسیار مشکلآفرین. تصوری قدیمیتر و سالمتر از هنرمند به نسبت این تصویر وجود دارد، تصوری از یک نابغه که در مقام انسان، چندوجهیتر، دلسوزتر و از همپالکیهایش کتابخوانتر است، سلایق متنوعتری دارد، و کمتر دستخوش نظر جماعت اطرافش قرار میگیرد.
محمد تاجیک
بهترین شیوه این است که نیم یا یک ساعت، زودتر از معمول از خواب برخیزید. هرچقدر که میتوانید زود شروع به نوشتن کنید ــ بدون حرف زدن، بدون خواندن روزنامهٔ صبح و بدون دست گرفتن کتابی که دیشب کنار گذاشتید. هر چه را به ذهنتان میرسد بنویسید: اگر میتوانید به یاد بیاورید، رویای شب قبل را بنویسید؛ کارهای دیروز را بنویسید؛ یک گفتگوی واقعی یا خیالی بنویسید؛ یک سئوال و جواب وجدانی را بنویسید، هرجور خواب و خیال دم صبح را به سرعت و بدون دخالت قوهٔ انتقادیتان بنویسید. در اینجا کمال و ارزش نهایی آنچه مینویسید، اهمیتی ندارد. درواقع، شما در این مصالح، ارزشی بیش از آنچه انتظار داشتید مییابید، اما هدف اولیهتان این نیست که کلماتی جاودان خلق کنید؛ غرض، نوشتن هر نوع کلمهای است که خزعبلات محض نباشد.
محمد تاجیک
به یاد داشته باشید: شما باید قبل از آنکه به هر شکل چیزی بخوانید، شروع به نوشتن کنید. هدف این ممنوعیت بعدا روشن میشود. فعلا تنها چیزی که نیاز دارید، اجرای صرف این تمرین است.
محمد تاجیک
«به نظر میرسد کاربرد دیالوگ در داستان یکی از معدود چیزهایی است که میتوان برایش قانونی نسبتا قطعی گذاشت. دیالوگ را باید برای لحظههای اوج گذاشت و بهمنزلهٔ قطرههای کوچک آبی قلمداد کرد که شکسته شدن موج بزرگ روایت که رو به ساحل پیچ میخورد، بهصورت تماشاگر ایستاده در ساحل میپاشد. بالا آمدن و پراکنده شدن موج، تلألو قطرات ریز آب ــ حتی صرف ظاهر صفحهای که به پاراگرافهای کوتاه و نامتوازن تقسیم شده ــ همگی کمک میکنند تا تضاد بین این نقاط اوج و حرکت نرم و محو فواصل روایی تقویت شود؛ این تضاد همان حس گذر زمان را تقویت میکند که نویسنده برای ایجادش باید بر روایت میانی خود تکیه کند. بر این اساس، استفادهٔ مقتصدانه از دیالوگ نهتنها در خدمت تاکید بر نقطهعطفهای یک قصه است، بلکه در قصه، به عنوان یک کل، حالت بسط مداوم را ایجاد میکند.»
محمد تاجیک
تنها پس از انجام دادن هر کاری که از دستتان برمیآید، به مشورت بیرونی رو بیاورید. در درازمدت، این سلیقه و رای خودتان است که باید شما را از فراز دامها بگذراند
محمد تاجیک
حسادت، افسردگی و انزجار، چشمههایی که کار شما از آنها نشئت میگیرد را مسموم خواهند کرد. هر چه زودتر ردهای ناپیدای حسادت، افسردگی و انزجار را محو کنید، برای نوشتنتان بهتر خواهد بود.
محمد تاجیک
نکات بااهمیت
انگیزه و کمکی که میتوانید از «خواندن با دقت نقادانه» بگیرید، حد و حساب ندارد. درحالیکه تمام قوای ذهنیتان گوش به زنگ است، بخوانید. به ریتم کتاب توجه کنید و به اینکه آیا وقتی نویسنده مایل است بر نکتهای تاکید کند ریتم کارش تند میشود یا کند. بهدنبال شیوههای نوشتاری نویسنده یا کلمات مورد علاقهتان بگردید و تصمیم بگیرید آیا ارزش دارد آنها را تمرین کنید یا اینکه آنها بیش از حد مال خود نویسنده هستند که یادگرفتن ساختارشان بتواند پاداشی برای شما دربر داشته باشد. نویسنده چطور شخصیتها را از صحنهای به صحنهٔ دیگر میبرد یا گذشت زمان را مشخص میکند؟ آیا وقتی توجهاش را ابتدا روی یک شخصیت و بعد روی شخصیت دیگر متمرکز میکند، تغییری در کلمات و تاکیدهایش میدهد؟
محمد تاجیک
انسان نابغه کسی است که از روی عادت ـ و اغلب، با موفقیت ـ دست به اعمالی میزند که افراد کمتر مستعد، به ندرت آنها را انجام میدهند. انسان نابغه نهتنها درون یک رویداد دست به عمل میزند، بلکه رویداد را خلق میکند، و گزارش خود را از یک لحظه روی کاغذ، پردهٔ نقاشی، یا سنگ ثبت میکند. میشود گفت، او موقعیت اضطراری خود را میسازد و در آن دست به عمل میزند، و رغبتش به فراهم آوردن اسباب یک موقعیت و نیز عمل در آن، چیزی است که او را از رفقای سستتر و کمشهامتترش متمایز میکند.
ALI...
نوعی سِحر نویسندگی وجود دارد
zeinab.ghl
ریشهٔ نبوغ
ریشهٔ نبوغ در ناخودآگاه است، نه ذهنِ خودآگاه. با سبک و سنگین کردن، متوازن کردن، پیراستن و بسط اثر همسو با مقاصد آگاهانه نیست که یک اثر هنری ممتاز متولد میشود. اثر هنری ممتاز خارج از قلمرو خرد خودآگاه شکل میگیرد و خاستگاهش بیرون از آن است. ذهن خودآگاه کارهای زیادی میتواند انجام دهد اما نمیتواند برای شما نبوغ و استعدادی را که خویشاوند نبوغ است به بار آورد.
حسین حایز
عادتهای قدیمی قوی و حسودند. اگر هشداری مبنی بر نقشههای تازه دریافت کنند، به راحتی کنار نخواهند رفت؛ آنها با ظرافت و قدرتِ ترغیب بالا برای بقا خواهند جنگید. و اگر کاملاً از بیخ و بن به آنها حمله شود، زهر خود را خواهند ریخت.
Vaniya
هر نویسنده، نمونهٔ سعادتمندی از شخصیت دوگانه است، و همین واقعیت است که از او چنین موجود گیجکننده، وسوسهکننده و کلافهآوری در قیاس با یک آدم معمولی میسازد که به خاطر اینکه دستکم یکپارچه است، خود را بزرگ میبیند
soleymani
اینکه یک اثر چقدر خوب از کار درآید، به شما و زندگیتان بستگی دارد: به اینکه چقدر حساس و تیزبین هستید، به اینکه تجربهٔ داستانیتان تا چه حد بازتابدهندهٔ تجربهٔ خوانندههاست، به اینکه چقدر عناصر یک نثر خوب را تمام و کمال به خود آموختهاید، و به اینکه چقدر گوشتان به ضرباهنگ داستان حساس است.
soleymani
هر کتابی، هر ویراستاری و هر معلمی به شما خواهد گفت که کلید بزرگ موفقیت در نویسندگی، اصالت است. آنها به ندرت از این فراتر میروند. بعضی وقتها، اگر پرسشگر مصر باشد، کسانی را نشانش میدهند که کارشان «اصالت» لازم را در خود دارد، و این مثالهای رایگان اغلب مسبب برخی از هولناکترین اشتباهاتی است که نویسندگان جوان را گرفتار میکند. ویراستاری میگوید، «اصیل باش، مثل ویلیام فاکنر»[۲۰] و منظورش فقط این است که توصیهاش را با مثالی تقویت کند؛ یا میگوید، «به خانم باک [۲۱] نگاه کن؛ اگر میتوانی چیزی مثل آن تحویلم بده!» و پرسشگر مصمم ما، نکتهٔ نصیحت را کاملا اشتباه میگیرد، به خانه میرود و با تمام توانش تلاش میکند چیزی از خود بتراود که قبلا از آن گله کردهام: یک «داستان فوقالعادهٔ فاکنری» یا یک «رمان بینقص پرل باکی.»
جیغوتو
اولین واکنش ما باید این باشد که با خشونت از عبارت «گسستگی شخصیت» پرهیز کنیم. برای خوانندهای که تصوری ناپخته دربارهٔ ساختمان ذهن دارد، فردی با شخصیت دوگانه، آدم بدشانسی است که باید در بخش بیماران روانرنجور باشد، یا در بهترین حالت یک موجود دمدمی و هیستریک است. با وجود این، هر نویسنده، نمونهٔ سعادتمندی از شخصیت دوگانه است، و همین واقعیت است که از او چنین موجود گیجکننده، وسوسهکننده و کلافهآوری در قیاس با یک آدم معمولی میسازد که به خاطر اینکه دستکم یکپارچه است، خود را بزرگ میبیند. اما تشخیص اینکه شخصیت شما بیش از یک وجه دارد، هیچ رسوایی یا خطری در پی ندارد. نامهها و یادداشتهای روزانهٔ نوابغ، مملو از اقرارها به پذیرش حس دوگانه یا چندگانه بودن در سرشت شان است: همیشه آدمی معمولی هست که راه میرود، و نابغهای که پرواز میکند.
پویا پانا
شخصیت دوگانهٔ نابغه تقریبا چیزی عادی است.
پویا پانا
حجم
۱۲۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱۲۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
قیمت:
۶۴,۰۰۰
۱۹,۲۰۰۷۰%
تومان