بریدههایی از کتاب انتظار (دفتر اول)
۴٫۴
(۸)
تضعیف جنایت است و توجیه حماقت است و تکمیل رسالت ماست.
محمدرضا میرباقری
در نظام خلقت، بیحساب حرکت کردن نابودی است؛ چون در راه پر پیچ و خم و قانونمند جهان، ناهماهنگی مرگ است و عذاب است.
محمدرضا میرباقری
هنگامی که احساس میکنی، بیشتر از این که داری میتوانی به دست بیاوری دیگر آرام نمیگیری، حرکت میکنی.
محمدرضا میرباقری
عمل، میوه درخت معرفت و محبت است.
محمدرضا میرباقری
مادام که تلقی انسان از خودش و بینش او نسبت به خودش دگرگون نشود، بینش او نسبت به جهان و در نتیجه نسبت به تاریخ «که رابطه انسان با جهان است نه فقط با ابزار تولید» و نسبت به طبقات اجتماعی و حکومتها و سیاستها، دگرگون نخواهد شد.
محمدرضا میرباقری
بعثت انبیاء در میان اُمّیها بود... و این نشان میدهد که روش انبیاء، این بینشهای علمی مد روز، نبوده است که فقط در دانشگاه رواج مییابد.
محمدرضا میرباقری
استثمار از لحظهای شروع میشود که ما میخواهیم سهم بیشتری به خاطر استعداد بیشترمان بگیریم. ولی اگر استعداد بیشتر، مسؤولیت زیادتری بیاورد نه افتخار، بهرهکشی از میان خواهد رفت و آنچه میماند همان مسخر شدن انسانها برای یکدیگر خواهد بود.
محمدرضا میرباقری
ما میخواهیم که همراه این تلقی هدف تو از سطح لذت و رفاه و تنوع و خوشی بالاتر بیاید و تو بار سنگین را بر روی شانههایت احساس کنی و بفهمی که تو با تمام هستی و با تمام نسلها مربوط هستی، پس مسؤول هستی...
محمدرضا میرباقری
رفتن باطل، یک ضرورت است. و آوردن حق، یک رسالت.
mani.shokravi
«کفی بِالْمَرْءِ جَهْلاً أَنْ لا یعْرِفَ قَدْرَهُ». شناخت مکتبها و فلسفهها و فکرها، تو را از جهل نمیرهاند و به حکمت پیوند نمیزند. تو با این همه معرفت، اگر اندازه خودت را و قدر خودت را نشناسی، جاهلی. دلیل جهل تو همین بس، که تو معیاری نداری و خودت را نمیشناسی. و این است که حدود و حقوق را نمیشناسی و این است که استثمار را نمیشناسی. و این است که دوست و دشمن را نمیشناسی. به کم قانع میشوی. و برای آن کسی که به تو علف داده تا از شیرت بدوشد، دم تکان میدهی.
mohdiu
باطل رفتنی است. «اِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً». و این مسئلهای نیست، که ما به آن افتخار کنیم. کار ما آوردن حق است.
mohdiu
انتظار پر کردن خانههای ضعف خویش و تقیه سنگر گرفتن در خانههای ضعف دشمن است.
mohdiu
با بینات تمامی راه را ببیند و رابطهها را بشناسد، با کتاب به ضابطهها برسد و دستورها را بشناسد. و هنگام تزاحم دو دستور با میزانها و معیارها از بنبست بیرون بیاید.
اینها، خطهای کلی مدیریت و رهبری اسلامی است
mohdiu
ما جهلمان را پای حساب استغنایمان گذاشتهایم و حرفهای گنده گنده میزنیم. وگرنه ما از دنیا نگذشتهایم تا چه رسد به حور و قصور، تا چه رسد به أمن حضور، تا چه رسد به امر و رضوان، این کلاهها برای ما گشاد است، بهتر است که اندازهها را بشناسیم و به اندازه، پای دراز کنیم. که اگر خدا ما را به آثار ادعاهایمان مبتلا کند، کافر میشویم و میشوریم.
mohdiu
درک مبهم از نیازها آغازگر جنبش و تلاش توست.
mani.shokravi
آدمی که اندازه خودش را شناخته دیگر به خاطر کمترها طوفان نمیگیرد
mani.shokravi
انقلاب اسلامی بر اساس این بینش از حرکت مستمر انسان استوار است و با هر آنچه انسان را به بند بکشد و سنگ راه او بشود، درگیر است، هر چند که او را به امنیت و رفاه رسانده باشد و بهداشت و تغذیه او را تأمین کرده باشد؛ که این انسان عظیمتر از امروز و گستردهتر از زمان در زندان لحظههای خوش و آرامش محبوس نمیشود، که آرامش او در حرکت و جنبش شکل میگیرد.
mohdiu
محاسبه کنیم مهمترین کارها و ضروریترین آنها کدام است و بر این اساس انتخاب نماییم.
مهم نیست که علاقه داشته باشیم و یا نداشته باشیم که محرک ما دیگر غریزه و علاقههای ما نیست که ما میخواهیم مهمترین کار در هر لحظه را انجام دهیم و چه بسا بهترین و مهمترین کار در یک لحظه پاک کردن بینی یتیمی باشد و یا شمشیر به دست گرفتن و یا ضَرَبَ یضْرِبُ خواندن و یا نخود و لوبیا را به پاکتها ریختن.
پس این که بعد چه کنیم وابسته به این است که در هر لحظه چند کار میتوانیم انجام دهیم، بهترین آن را و ضروریترین آن را انتخاب نماییم.
mohdiu
خلاصه
همراه بینات به انتظار میرسیم.
انتظار، نه احتراز است و نه اعتراض که آماده باش است و این آمادگی به شهادت و تقدیر و تنظیم میرسد و جایگزین تظاهر و تفنّن میشود.
تنظیم فکر، روحیه، طرح و عمل خاصیت انتظار است که انتظار مهمترین عملها است. انتظار عمل است نه حالت.
mohdiu
مدیر باید افراد را با عملشان به ارزش بیشتری و رفعت زیادتری برساند. و باید افراد را به گونهای تجهیز کند که آنها هم بفهمند و با فهم، کار تقسیم شده را عهدهدار شوند. و با دیگران هماهنگ شوند. و هنگام نارسایی مدیریت بتوانند خود، کار را بچرخانند.
mohdiu
رابطه ولایتی، خصلتهایی دارد که آن را از روابط سازمانی جدا میکند. در رابطه ولایتی مطلوب بالا رفتن سطح کار و پیشرفت مقاصد نیست. که مطلوب بالا رفتن آدمها با کارهای خودشان است. در رابطه ولایتی، تنها یک نفر یا یک هیئت مسؤول نیست، که همه مسؤول هستند؛ چون همه در جریان کار هستند. یک نفر یا یک گروه نمیداند که همه میدانند و همه مسؤول کارهای مانده هستند. و این نتیجه بینات و کتاب و میزانی است که هر کس به آن رسیده است.
mohdiu
در هر حال فقهی میخواهی و فهمی که کتاب را بفهمی و آداب را بشناسی و حدود را در دست داشته باشی که خیال نکنی تکلیف همین چند عمل اصلی است، که تو در هر لحظه با هزار حادثه روبرویی و در هر رابطه، ضابطه و آدابی و حدودی هست و کتاب و حسابی هست و تو که میخواهی بر پا ایستاده باشی و به مرحله اِسْتَوی عَلی سُوقِه رسیده باشی، نمیتوانی بدون کتاب و بدون فقه اقدامی بکنی که به جای سرمه کشیدن، کوری بار میآوری.
mohdiu
کسانی هستند که محتاج ثروت تو و یا محتاج محبت تو هستند. پدر و مادر هست، همسر هست، فرزندها هستند، فرزندهای برادرانت هستند که تو عهدهدارشان هستی. به کدام میرسی؟
در این موارد آن که بیظرفیتتر است، شکنندهتر است، خستهتر است، مقدم میشود. و همین است که اگر میان حق الله و حق الناس تزاحمی افتاد، حق الناس مقدم میشود که آنها ضعیفتر هستند.
mohdiu
باید در هنگام تزاحم، ظرفیتها و نیازها و سود و ضررها و جبرانها را در نظر گرفت. و خشک و خشن قدم برنداشت. و اگر به این توجّه و دقت روی آوردیم آن وقت میبینیم که چقدر حکم و دستور و فریضه را زیر پا گذاشتهایم.
mohdiu
با کتاب و سنت به ملاعبه مینشینند و با تحمیلها و تداعی معانیها و استحسانها، کتاب خدا را و سنت معصوم را به هوسهای خودشان گره میزنند. و خیال میکنند که نو آوردهاند.
هر کس که از خودش میگوید، هر که باشد، راهزن است. و آنکس که از وحی میگوید، باید بروحی تسلط داشته باشد و بر تمام احکام نظر داشته باشد و معیارهای استباط را به دست آورده باشد و در هنگام تزاحم و تعارض و تخصیص و تخصّص و حکومت و ورود، چاره را دانسته باشد و گذشته از تمامی اینها نه تنها کلام معصوم را که مقاصد آنها را هم شناخته باشد.
mohdiu
فقیه بهترین کسی است که میتواند زمینه امامت معصوم را فراهم کند و مهرهها را بسازد و جمعآوری کند.
شاید به گرفتاریها و مشکلات اشاره کنی، ولی با توجه مختصری میتوانی بفهمی که این نظامی که امروز با تکیه بر خویش و با توجه به خدا این گونه دارد راه میپیماید، پس از به بنبست نشستن تمام نظامها و تمام زدوبندها با قدرتهای گوناگون، بر سر کار آمده است و دارد با تمام کارشکنیها، کارهایی را انجام میدهد. که آنها با تمام حمایتها از آن کارها افتاده بودند و به بنبست رسیده بودند. و چارهای جز فرار نداشتند.
mohdiu
بدون فقه هر شروعی خطرناک است که انسان ناخواسته به انحراف میافتد. و همان پاکی نیتش و طینتش عامل انحراف زیادترش میشود؛ چون او هر چه در خود میکاود، میبیند که طالب حق است و میبیند، که از ابتذالها و اسارتها رهیده، ولی نمیداند که تنها نیت پاک کافی نیست، که: «لا عَمَلَ اِلّا بِالْنِّیةِ وَ لا نِیه اِلّا بِاِصابَةِ السُنَّة»؛ عمل بدون نیت ارزش ندارد. و نیت پاک، تا هماهنگ با سنت نشود، حقیقتی نخواهد داشت و ارزشی به دست نخواهد آورد.
mohdiu
آشنایی با زمان، آشنایی با کششها و تحملهایی است که در آدمها شکل میگیرد و در آنها میمیرد. که بر اساس آن کششها و تحملها هر سیاست باز و یا رهبری طرح میدهد و یا حرف میزند و یا اقدام میکند و یا برای منحرف کردن آن و خنثی ساختن زمینههایش، برنامه میریزند.
mohdiu
تکلیف تو کارهای گنده و دهان پر کن نیست، که کارهای مانده است و تأمین رابطه میان کارهای انجام شده است، که دستور است: «اِصْبِرُوا وَ صابِرُوا و رابِطُوا...».
mohdiu
به حجم عمل نگاه نکن، عمل را با وسعت و توانایی، نه با مکنت و دارایی و با زمان و جایگاه و با حدود و سنت باید سنجید تا استقلال الخیر و استکثار الشر، ما را از عقم و نازایی برهاند.
سعی و سرعت و اعتدال، سه خصلت عمل هستند که سنت را از بنبست میرهانند و از هرز رفتنها نجات میدهند.
mohdiu
حجم
۱۴۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۲
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۱۴۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۲
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان