عجیب است حکایت باران که اگر نبارد، خشکسالی میشود و اگر ببارد ولی در جویها روان نشود و به محل خود هدایت نگردد، موجب سیل میشود.
و عجیبتر آنکه همه نعمتهایی که خداوند به انسان داده است، حکایتی مشابه حکایت باران دارند.
مهم است در پس هر نعمتی، خدا که عطاکننده آن نعمت است دیده شود و از عطای او شکرگزاری گردد، که اگر چنین نشود، هر نعمتی به هدف خود نرسیده است و با از بین رفتنش که طبیعت این دنیاست، به بقا راه نمییابد.
خداوند به انسان نعمتهای فراوانی عطا کرده که هر کدام نیازی را در او نشانه گرفته است. انسان با هر نیازی میتواند جلوهای از نور خدا را دریافت کند و آن نعمت را برای خود جاودانه سازد.
وقتی با هر نعمتی جلوه نور خدا دریافت شود، چگونگی استفاده صحیح از آن نعمت نیز دانسته شده است. برای اینکه با هر نعمتی خدای آن نعمت هم دیده شود، کافی است فهمیده شود که خدا از آن نعمت چه خواسته است. هدف خداوند در دادن آن نعمت چه بوده است. همین مقدار که فرد متوجه خواست خدا در عطای هر نعمتی بشود، میتواند آن نعمت را در جای خود به کار گیرد.
شقایق خیری
ناگاه به خود آمد. به امید چه کسی! تا کی؟ دیگر نمیتوان در نگاه دیگران به دنبال جایگاه خود گشت. باید کسی باشد که مرا دوست بدارد نه برای رفع نیازش، که همیشه مرا دوست بدارد. کسی که نیازی ندارد و هر چه هست از اوست.
هر چه هستم و دارم از اوست. همو که قدر مرا میداند ودر هیچ ظلماتی مرا گم نمیکند.
هر چه از او مخفی شدم مرا پیدا کرد و هر چه او را شکر نکردم از لطفش کم نکرد. میخواهم دیگر مال ا و باشم. مینشینم برای او، بر میخیزم برای او، لحظه هارا برای او مصرف میکنم. حساب لحظه هایم را دارد.
پارسا هژبری
سهم ما از سوره مبارکه نور، دریافت جلوهای از نور خدا است که بر سر سفرهها و در تکتک روابط و زندگی خانوادگی و اجتماعی ما نازل میشود.
نوری که در اثر رعایت حدّ و حدودها مشاهده میشود و اگر کسی حدّ و حدودها را رعایت نکند، خود را از مشاهده آن نور محروم ساخته است. مشاهده حدّ و حدود الهی برای هر نعمتی، سبب نورانی کردن آن نعمت و جاودان نمودن آن است.
مشاهده نور خدا قداست و پاکی میخواهد، باید در متن پاکیها قرار بگیریم تا بتوانیم نور خدا را مشاهده کنیم.
شقایق خیری