بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب وحشی؛ کمدی در چهار پرده | طاقچه
تصویر جلد کتاب وحشی؛ کمدی در چهار پرده

بریده‌هایی از کتاب وحشی؛ کمدی در چهار پرده

نویسنده:آنتوان چخوف
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۶از ۷ رأی
۳٫۶
(۷)
بدبختی از آن‌جا سرچشمه گرفته که زیادی به فکر خوشبختی‌مان بوده‌ایم.
YasmineGh
همه‌چیز در وجود انسان باید زیبا باشد: چهره‌اش، لباس‌هایش، روحش و افکارش. خیلی وقت‌ها به کسانی برمی‌خورم که چهرهٔ دلپذیری دارند و لباس‌شان هم تحسین‌آمیز است. اما روح و افکارشان... خدای بزرگ! بیش‌تر وقت‌ها درون قالبی دلپذیر، روحی سیاه پنهان است که سپیدی برف هم نمی‌تواند آن را بزداید
YasmineGh
اگر زیاد چیز بدانی، زود پیر می‌شوی.
pejman
آدم تا موقعی که زنده است، به فراگرفتن و آموختن ادامه می‌دهد ــ بدبختی هم بزرگ‌ترین آموزگارش است.
پویا پانا
قهرمان نیستم؟ باشد، خواهم شد!
علی دائمی
نه، هرگز کسی را دوست نخواهم داشت... عشق فقط انگیزش خودخواهانهٔ منِ درونی است نسبت به فردی از جنس مخالف...
YasmineGh
هیچ چیزی در دنیا وجود ندارد که امید در آن یافت نشود. عشق نومیدانه، عشق شوربختانه، آه‌ها و افسوس‌ها، همگی دری‌وری‌اند. کافی است آدم بخواهد.
پویا پانا
هر کسی حق دارد چرندیاتی بگوید، اما دوست ندارم آن را خودستایانه ادا کند.
پویا پانا
هوشمندی، دانش و عاطفه در ما فقط به این کار می‌آید که زندگی دیگران را خراب کنیم.
علی دائمی
فکر این‌که زندگی‌ام بدون هیچ امیدی هدر رفته، مانند شبحی بدطینت روز و شب آزارم می‌دهد. گذشته‌ای برایم نمانده، آن را با کارهای بیهوده هدر داده‌ام و زمان حال هم جز ابتذال و پوچی چیز دیگری نیست. این است زندگی و عشقم.
پویا پانا
در هر یک از ما موجودی وحشی نهفته است، همگی در جنگلی تاریک سرگردانید، کورمال کورمال زندگی می‌کنید. هوشمندی، دانش و عاطفه در ما فقط به این کار می‌آید که زندگی دیگران را خراب کنیم.
YasmineGh
بیش‌تر وقت‌ها درون قالبی دلپذیر، روحی سیاه پنهان است که سپیدی برف هم نمی‌تواند آن را بزداید...
پویا پانا
یلنا آندری‌یونا: نامه وسیلهٔ چندان مطمئنی نیست. آن‌ها را دریافت می‌کند، ولی شاید نخواندشان. فیودور: شما این‌طور فکر می‌کنید؟ هوم... سی‌وپنج سال است که در کرهٔ خاکی زندگی می‌کنم، اما هرگز با چنین پدیده‌ای روبه‌رو نشده‌ام؛ منظورم زنی است که جرأت کند نامه‌ای را که دریافت کرده باز نکند.
علی دائمی
من آدمی هستم اهل دانش، یک موش کتابخانه، از زندگی عملی هیچ‌گاه چیزی سردرنیاورده‌ام.
علی دائمی
یولیا: امشب به‌طور حتم شام نخورده‌اید، نه؟ خروشچف: چرا این را می‌پرسید؟ یولیا: آخر خیلی بدجنس شده‌اید.
علی دائمی
خروشچف: درست است... آن‌ها دیوانه نیستند، آن‌هایی که قلبی از سنگ دارند، بی‌رحمی و بی‌عاطفگی‌شان را در پس پردهٔ فضل و دانش پنهان می‌کنند، با همهٔ بی‌تفاوتی و کم‌محبتی‌شان خود را عقل کل می‌دانند،
Elahe Ebrahimi
عشق فقط انگیزش خودخواهانهٔ منِ درونی است نسبت به فردی از جنس مخالف...
پویا پانا
«با روحی آشفته، پیشانی چین‌خورده، می‌نویسیم، می‌نویسیم ـ اما نه خودمان و نه نوشته‌هامان مورد تحسین قرار نمی‌گیریم.»
علی دائمی
روراست و بی‌پرده بگویم، خوشبختی برای شما در هیچ جا وجود ندارد... سرنوشتِ قناری کوچولو این است که در قفسش بماند و شاهد خوشبختی دیگران باشد... خب، پس چاره‌ای ندارد جز این‌که تمام عمرش در قفس سرکند.
علی دائمی
بدبختی از آن‌جا سرچشمه گرفته که زیادی به فکر خوشبختی‌مان بوده‌ایم.
pejman
انسان هوشمند و دارای قدرت خلاقه، آفریده شده تا به وسعت و آبادی محیط زیستش بیفزاید، اما تاکنون نه‌تنها چیزی خلق نکرده، بلکه آن‌چه را هم بوده نابود کرده است. از وسعت جنگل‌ها روزبه‌روز کاسته می‌شود، چشمه‌های آب می‌خشکند، حیوانات از بین می‌روند، آب و هوا رو به خرابی می‌رود و هر روز زمین فقیرتر و زشت‌تر می‌شود.
raha
آقایان، هرگز به زن‌های شوهردار دل نبندید. ترجیح دارد آدم مثل این حقیر، گلوله‌ای به شانه یا به پایش بخورد ولی عاشق زن شوهردار نشود... چنان بدبختی بزرگی است که... سونیا: یعنی هیچ امیدی در آن نیست؟ فیودور: از آن حرف‌هاست! بدون هیچ امیدی! هیچ چیزی در دنیا وجود ندارد که امید در آن یافت نشود. عشق نومیدانه، عشق شوربختانه، آه‌ها و افسوس‌ها، همگی دری‌وری‌اند. کافی است آدم بخواهد. وقتی می‌خواهم تفنگم خطا نکند، از من اطاعت می‌کند. وقتی اراده می‌کنم زنی عاشقم شود، سرپیچی نمی‌کند. اوضاع از این قرار است، سونیا جان.
raha
امروز چهل‌وهفت ساله‌ام. تا سال پیش، مثل همهٔ شما دست به هر کاری زدم تا آگاهانه با این تئوری‌های ذهنی و افکار قرون وسطایی خودم را گیج کنم و به خیال خودم به زندگی واقعی پی ببرم، فکر هم می‌کردم کار درستی می‌کنم... و حالا اگر بدانید چقدر از این‌که وقتم را بیهوده تلف کرده‌ام، وقتی که طی آن می‌توانستم به همهٔ چیزهایی که حالا در سن پیری از درکش عاجزم پی ببرم، تأسف می‌خورم و کارم را چقدر احمقانه می‌یابم.
raha
البته درست است که خیانت کردن به شوهری اگرچه پیر که آدم هیچ احساسی نسبت به او ندارد، غیراخلاقی است، اما هدر دادن جوانی و هرگونه احساس واقعی هم، کاری است مطلقاً بی‌جا و غیراخلاقی.
YasmineGh
چه اهمیتی دارد من کی و چه‌گونه آدمی هستم، باید بدون هرگونه پیش‌داوری به چشمانم نگاه کنید و وجود انسانی را در آن‌ها بجویید ــ وگرنه هیچ‌وقت نمی‌توانید با دیگران روابط دوستانه‌ای داشته باشید.
YasmineGh
ماریا: نمی‌دانم چرا از حرف زدنم بدت می‌آید. معذرت می‌خواهم ژرژ، ولی تو از یک سال پیش تا به حال خیلی عوض شده‌ای، آن‌چنان که دیگر به‌جا نمی‌آورمت. تو عقاید پایداری داشتی، دارای شخصیتی حقیقت‌بین... وینی‌تسکی: خب، البته! شخصیتی حقیقت‌بین و روشنگرا بودم که هیچ چیزی و هیچ‌کسی را روشن نمی‌کردم. اجازه بدهید از جایم بلند شوم... شخصیتی روشنگرا! از این سنگدلانه‌تر می‌شود مسخره‌ام کرد؟ امروز چهل‌وهفت ساله‌ام. تا سال پیش، مثل همهٔ شما دست به هر کاری زدم تا آگاهانه با این تئوری‌های ذهنی و افکار قرون وسطایی خودم را گیج کنم و به خیال خودم به زندگی واقعی پی ببرم، فکر هم می‌کردم کار درستی می‌کنم... و حالا اگر بدانید چقدر از این‌که وقتم را بیهوده تلف کرده‌ام، وقتی که طی آن می‌توانستم به همهٔ چیزهایی که حالا در سن پیری از درکش عاجزم پی ببرم، تأسف می‌خورم و کارم را چقدر احمقانه می‌یابم.
Elahe Ebrahimi
فیودور: اطاعت، قربان. [چند قدمی دور می‌شود و بعد دوباره برمی‌گردد.] تحت تأثیر قرار گرفتم. بیایید با آرامش با هم حرف بزنیم. ببینید... در این دنیا، هر چیزی را چشیده‌ام، حتا دو بار سوپی را که با ماهی قرمز درست شده بود خورده‌ام... بالون سوار شدن و پرواز کردن، و ربودن همسر پروفسوری دانشمند تنها کارهایی هستند که تا به حال نکرده‌ام و باید انجام بدهم. یلنا آندری‌یونا: گفتم از این‌جا بروید بیرون. فیودور: الساعه. بنابراین همه چیز را تجربه کرده‌ام... و از این کارها چنان گستاخ شده‌ام که نمی‌دانم چه بکنم. چرا این حرف را به شما می‌زنم؟ برای این‌که بدانید، هر وقت به دوستی یا سگی وفادار نیاز پیدا کردید، می‌توانید به سراغ من بیایید... تحت تأثیر قرار گرفتم. یلنا آندری‌یونا: به هیچ سگ وفاداری احتیاج ندارم. بروید پی کارتان.
Elahe Ebrahimi
سونیا: بدبختی از آن‌جا سرچشمه گرفته که زیادی به فکر خوشبختی‌مان بوده‌ایم. خروشچف: عجب! سونیا: هیچ بدی‌ای که به خوبی ختم نشود وجود ندارد. اندوه، چیزهایی به من آموخته. آدم باید به خوشبختی خودش فکر نکند و به فکر خوشبختی دیگران باشد، میخائیل لوویچ. زندگی‌مان را باید صرف ایثار کنیم.
Elahe Ebrahimi
آدم پاک‌طینت در این دنیا زیاد است، اما این موضوع به نظر مشکوک می‌آید! پاک‌طینتند، چون به هیچ چیز اهمیت نمی‌دهند.
کاربر ۱۴۴۸۲۲۷
به‌زودی روی زمین نه وفاداری وجود خواهد داشت، نه خلوص و نه روحیهٔ فداکاری.
pejman

حجم

۱۲۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۱۲۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۶۶,۰۰۰
۱۹,۸۰۰
۷۰%
تومان