بریدههایی از کتاب تطهیر با جاری قرآن؛ تفسیر سوره بقره (جلد دوم)
۳٫۱
(۸)
منافق، مذبذب است، با هیچ کس نیست تا با همه کس و در همه جا باشد.
باران
اگر پردهها کنار برود چیزی بر آنها زیاد نمیشود
باران
اگر چشم، آیهها را نخواست و ندید و اگر گوش، دعوتها و هدایتها را نشنید و اگر دل، از تحول نعمتها و از منع و بخشش دیگران در خود آنها نشست و به مدح و ذمّ آنها مشغول شد و از رفت و آمدها و از قبض و بسطها و از فسخ عزیمتها و نقض همّتها نیاموخت، خود بر عذاب خود اقدام کرده و خود خواسته است
باران
انسان بیهویت و بیشخصیت فقط نردبان دیگران است و آلت دست این و آن.
باران
هنگام سرگردانی و تمرکز و جستوجو و دقت، تو دلالتها و هدایتها و دعوتها و نشانهها را میبینی و میشنوی و احساس میکنی.
باران
نمیتوان غربت آدمی را با علم جواب گفت
باران
از مردم کسانی میگویند به خدا و به روز دیگر ایمان آوردهایم در حالی که هیچ مؤمن نیستند. اینها ادعای ایمان دارند و به هیچ ایمان ندارند و هیچ حدی از ایمان را ندارند. برای آنها ایمان و کفر مسأله نیست. مشکل آنها در اعتقادات نیست. اینها منفعتطلب، فرصتطلب هستند.
باران
صبر در برابر نفس و خلق و دنیا و شیطان، و ذکر و یادآوری از اندازهها و خدای مهیمن و مسلط، آدمی را مدد میرساند.
باران
که شکر حتی در کنار رنج و بلاء، امن و راحت میآورد و مع العسر یسر و یسار میسازد و کفر و چشمپوشی همراه امکانات و نعمتها بحران میآورد و با راحتی رنج میآفریند.
باران
غیر او از او آشکارتر نیست تا آشکار کنندهٔ او باشد، که ظهور و نورانیت آثار هم از اوست.
باران
پس آدمی به اندازه رنجی که میبرد، کافر است!!
باران
صالح بودن عمل چیزی بالاتر از خوب بودن و نیکو بودن عمل است. صالح بودن، خالص بودن را میخواهد و هیچ گونه شرک و آلودگی را برنمیتابد
باران
اگر ما خود را در حوزهٔ خطاب این آیات بیاوریم ودخل و تصرف آیات را در خود اندازه بگیریم وقبض و بسط آیات و اخذ و طرد و اقبال و ادبار و التفات و غیبت آیات را با خودمان در نظر بگیریم، چه بسا که به اعجاز قرآن و هدایت زنده آن آشناتر و نزدیکتر شویم.
باران
نعمتها ملاک ارزش نیست بل ملاک مسؤولیت و تکلیف است و قرب و رضا و رضوان وابسته به سعی و عبودیت هر صاحب نعمتی است.
باران
فقط و فقط، تنها و تنها مرا اطاعت کنید و از من بر حذر باشید، که سود و زیان در دستهای من است و با من تمامی ضررها سود است و بیمن تمامی سودها زیان است
باران
که بلاء هم تعلّقها را میبرد و هم نقطههای ضعف را مشخص میکند و هم بتها را میشکند و محدودیتها را برمیدارد و شما با همین بلاء و صبوری دریا را شکافتید و فرعون را وارث شدید.
باران
دل بیمار، رشد و توسعه ندارد. دل بیمار، ظرفیت و وسعت ندارد. دل بیمار، نمیتواند تحول نعمتها و فرصتها را با دو پای شکر و صبر درمان کند. دل بیمار فقط به نعمتها و فرصتها، به منافع و بهرهمندیها میاندیشد و طبیعی است که این بیماری از دلها به شخصیتها و نفسها و به شعورها و سنجشها و به روابط و برخوردها سرایت کند
باران
آدمی در متن رفاه، رنج تحول را دارد
باران
کسی که به حق و ثبات رسید دیگر از تحولها ترسی ندارد.
باران
آنجا که آدمی نیروهای غضب و شهوت و ترس و طمع را به حال خود بگذارد و با عشق بزرگتر مهار نزند و به سوی جهت عالیتر، راه نیندازد، ناچار این ترکیب طوفانی نیروها، تنوع طلبی و بیشتر طلبی و قتل موانع و کفر به نشانهها را میآورد و عصیان و تجاوز را به دنبال میکشد.
باران
هدایت ربّ در هر لحظه و در هر انتخاب حضور دارد و همراه هر تحول و هر خطور و وسواسی دستگیر است و سالک را مدد میرساند و کسانی که پایبند این هدایت باشند، فتوحات مستمر و جامهای پیاپی خواهند داشت
باران
الحاد در اسماء الهی از محدودیت ما برخاسته و شروع محدود، مشکل اساسی ماست وقتی که ما میخواهیم وسعت خدا و یا زمین و آسمان را با دستهامان نشان بدهیم گرفتار مشکل شدهایم و دیگر هر چه قدر دستها را باز کنیم این وسعت را نمیتوانیم با این حد نهایی در این محدود نشان بدهیم. باید این محدودیت را کنار بگذاریم. باید تشبیه و تعطیل را کنار بگذاریم، باید اسم و مسمی را، وصف و موصوف را و ذات و صفات را در نظر نگیریم وگرنه به الحاد مبتلا میشویم و از توحید دور میمانیم و احاطهٔ ربوبی و حضور تمامی هستی در نور او را نمیفهمیم و تحقق حضوری و تنزیل و انزال پدیدهها و آیهها را نمیفهمیم و چه بسا گرفتار تعارض و تناقض شویم و اول و آخر و ظاهر و باطن و معیت حق را درک نکنیم، در حالی که او با وجود همه همراه است و از حدود آنها جداست، " داخل فی الأشیاء لا بممازجة وخارج عنها لا بمفارقة".
باران
آدمی با این ترکیب حس و وهم و خیال و فکر و عقل و غریزه و احساس، آدمی با نقد و سنجش اهداف و راههای گوناگون به آزادی میرسد و گسترده میشود و این وجود گسترده در محدودها و محدودیتها و دیوارها رنج میبرد و سر از پنجره هستی بیرون میآورد و به غیب و به روز دیگر روی میآورد و با این احساس از تنگنا و غربت حتی همراه قدرت علم و رفاه صنعت، به وحی روی میآورد؛ که دل آدمی را غم غربت و رنج دیوارها و حصارها، برقرار نمیگذارد و همین غربت او را به انس و امن و ابتهاج دعوت میکند وحی، نیاز این وجود گسترده و غریب است و خاستگاه وحی همین وسعت و غربت آدمی است
باران
نعمت و تمامی بلاء و مصیبت، شکر میخواهد؛ که میفرمودند: " اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لک علی مصابهم"
ناسور
آنچه مطلوب است اطاعت است و توجه به امر است، نه توجه به مأموربه، و آنچه بنی اسرائیل میخواستند عظمت و کیفیت مأموریت و عنوان مأمور به بود. موسی میگفت: " فافعلوا ما تؤمرون"؛ همین، و آنچه بنی اسرائیل از آن دور بودند همین روح امتثال و عمل بود. " ما کادوا یفعلون"؛ نزدیک نبودند به عمل ... و آنها را این سطح سادهٔ تشریع ارضاء نمیکرد و اقناع نمینمود.
علیرضا
و به جای حطّة و آمرزش به حنطه و گندم دنیا روی آوردند.
mohdiu
خیر و شر: خوبی و بدی. با خوشی و ناخوشی تفاوت دارد. در خوبی و بدی نیاز و اندازهٔ وجودی انسان مطرح است. در خوشی و ناخوشی، هوس و هوای آدمی.
mohdiu
آدمی ناچار بر مداری میچرخد. یا بر مدار علم و صنعت و یا قدرت و نعمت و یا نفسانیت و انانیت و این همه مداری نیست که آدمی بهرهمند شود و سامان بگیرد مگر آن که به مدار الوهیت روی بیاورد و در سبیل او مال و جان بگذارد و با این بخشش به وسعت و زیادتی و تضاعف و رضایت و تثبیت و مغفرت و فضل خداوند راه بیابد.
mohdiu
انسان در برابر جلوهٔ نعمتها و یا سطوت تهدیدها و هیبت قدرتها که او را به فراموشی عهد و یا چشم پوشی از پیمان و از حق و از ثابت میکشانند، نیاز به ذکر دارد و صلوة، ذکر است
باران
آنها برای عظمت مأموربه، به دنبال اوصاف و صفاتی بودند که به عمل رنگ و آبی بدهد و این تشریع را توجیهی و آبرویی باشد. آنها پس از مطرح شدن خصوصیات بسیار، گفتند: " الآن جئت بالحق فذبحوها"؛ اکنون حق و راستی را آوردی. در حالی که آنچه مطلوب است اطاعت است و توجه به امر است، نه توجه به مأموربه، و آنچه بنی اسرائیل میخواستند عظمت و کیفیت مأموریت و عنوان مأمور به بود. موسی میگفت: " فافعلوا ما تؤمرون"؛ همین، و آنچه بنی اسرائیل از آن دور بودند همین روح امتثال و عمل بود. " ما کادوا یفعلون"؛ نزدیک نبودند به عمل ... و آنها را این سطح سادهٔ تشریع ارضاء نمیکرد و اقناع نمینمود.
ناسور
حجم
۳۸۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۰
تعداد صفحهها
۵۱۶ صفحه
حجم
۳۸۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۰
تعداد صفحهها
۵۱۶ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان