
بریدههایی از کتاب بهار رویش
۳٫۹
(۲۹)
«وَ لاَنُسْرِعَ بِأَبْصَارِنَا إِلَی لَهْوٍ»، با چشممان نه تنها به حرام، که حتی به بیفایدهها هم نگاه نکنیم. این نگاه و این سرمایههای ما در جایی باید به جریان بیفتند که سود بدهند و زیاد بشوند، نه اینکه راکد بمانند.
mohaddese
کاسههای ما واژگون است
نون صات
خیلی خدا خداست. همیشه او خدایی کرده و جداً بهتر از او، ما هیچ خدایی پیدا نمیکنیم؛
mohaddese
در روایت آمده است که اگر به مقدار کمی کینه مؤمنی در دل تو باشد، به اندازه سالهای نوری، بوی بهشت را نخواهی شنید و نخواهی یافت.
یارئوف
آنچه جز او در ما موج ایجاد کند ذنب ماست
رضا نون
مذهب در جایی ضرورت پیدا میکند که راه انسان طولانی باشد، نه فقط تا توالت و آشپزخانه؛ که برای اینها به این همه استعداد نیازی نیست. با غریزه زنبور و بزغاله هم میشود این مسیر را طی کرد. با غرایز فردی و یا اوج آن، غرایز اجتماعی هم میشود این راه را پیمود که در این صورت دیگر انسان نه به فکر احتیاج دارد و نه به مذهب. ولی اگر راه طولانی شد، نه تنها فکر به جایی نمیرسد که نوبت مذهب و کمک ربّ است.
mohaddese
در این ماه رمضان باید دلهایمان را مطالعهای بکنیم
نون صات
کاری کن همان گونه که روزها و لباس روز از تن ما جدا و کنده میشود، گناهان ما هم از ما جدا بشود. و این پوستهایی که سخت کلفت و غلیظ و خشن شده است را از ما بکن؛
mohaddese
کسانی که میدانند ذنوب چقدر دقیق است ـ که حتی عبادات ما جزء ذنوب ماست ـ آنها هستند که باید حتی از عبادتهایشان هم استغفار کنند.
راستی که چارهای نیست جز اینکه بگوییم: تو از اطاعتهای ما بگذر، خودت میدانی با عصیانهای ما...
farkhonde
طلب دیگر انسان این است که مفت زنده نباشد و مفت نمیرد. انسان بعد از اینکه محاسبه کرد و فهمید که یک عمر باخت داده، خواستهاش این است که از این به بعد فقط برای او باشد و حتی از مرگش هم بهره بگیرد.
ما که آخر در این عالم میمیریم؛ حالا یا در قبرستانها یا در بیمارستانها یا زیر ماشینها و یا زیر آوارها و زیر سُم اسبها، پس بگذار برای او بمیریم و زندگی و مرگ ما برای او باشد.
mohaddese
واقعش این است که ما هیچ چیز نداریم جز اینکه بگوییم: خدایا! تو به خودت نگاه کردی و به ما دادی، حالا هم به خودت نگاه کن و ادامه بده.
فانوس
در رمضان اگر کسی دعایی میکند، طلب عافیت بکند. عافیت یعنی بهره برداری از نعمتها؛ یعنی به گونهای از نعمتها بهرهبرداری کنی که رنج و شقاوت و حرمان تو را به دنبال نداشته باشد.
mohaddese
ببینیم چه چیزهایی در دل ما بزرگ شده و چه چیزهایی باید بزرگ میشدند؟
نون صات
بیایید تا همگی فخر خدا باشیم و خدا در برابر ملائکهاش به ما افتخار کند
لیلا زمانی
«حَتَّی لاَنُصْغِی بِأَسْمَاعِنَا إِلَی لَغْوٍ»، تا با گوشمان نه تنها گناه، که درنگ هم نکنیم
نون صات
«خدایا! تو کینهها را ببر، مگر آن کینه و غِلّی که به خاطر تو باشد».
reza.nedari
کاری کن که جز تو مرادی نداشته باشیم و مرید جز تو هم نباشیم؛ که هر چه جز تو را خواسته باشیم، کم خواستهایم و ضرر کردهایم و چیزی به دست نیاوردهایم.
vahid_ml
ماه رمضان؛ شهر انابه، شهر توبه، شهر مغفرت و رحمت، شهر آزادی از آتش و شهر دستیابی به بهشت است.
mohaddese
سپاس حق را گفتن تنها به این نیست که بگوییم «أَلْحَمْدُ لِلّهِ»، بل به این است آنچه که او داده در مسیر خود او به جریان بیندازیم و برای او از آن بهرهبرداری کنیم
نون صات
تو همان گونه هستی که ما میخواهیم، ما را هم همان گونه قرار بده که خودت دوست داری: «اَنْتَ کما اُحِبّْ فَجَعَلْنا کما تُحِّبَ وَ تَرْضی
نون صات
سال به سال که میشود، یک خانه تکانی ای میکنیم، پردهها را برمیداریم و میشوییم، چرکهایش را پاک میکنیم. فرش، گلیم، زیر و زبر، همه را شست و شو میدهیم. واقع قضیه این است که ما خودمان را جزء موجودیها نمیدانیم. یک پارچه و گلیم پارهای را مواظبیم، به یک فرش دقت داریم ولی خود ما پر از کدورت و رنجایم و پر از ضعفایم.
این ضعفها چه بسا هزار بحران در ما ایجاد کنند، هزار درگیری بیاورند و با خدا درگیر شویم؛ اما بیخیالیم. دلهایمان پر از کینه و سوء ظن نسبت به یکدیگر شده است.
mohaddese
اگر از راه معینی به من رزق برسد، به آن راه بسته و اسیر میشوم و متوجه آن میمانم، ولی وقتی که حساب نشده به من رسید تکیه من بر حق و توکل من بر او زیادتر میشود؛ لذا برای اینکه ما در حجابها و پردهها گیریم و اسیر رزقها میمانیم، باید رزقهایمان حساب نشده به ما برسد.
کاربر
از همه ما عمری رفته است. من گاهی به خودم نگاه میکنم، میبینم فاصله زیاد گرفتهایم...
شاید ده یا بیست سال پیش بود که از همین زُشک شما ـ در مشهد ـ رد میشدم. بهاری بود و درختهای گیلاس دو طرفِ رودخانه، همه سفید شده و شکوفههای عجیبی داده بودند. من در یک لحظه با خودم فکر کردم که یک بهار بر این چوبها گذشته و این همه شکوفه گرفته و سفید شدهاند؛ اما بهارهایی بر ما گذشته است که برای یک بار، یک شکوفه هم ندادهایم! یک میوه هم نداشتهایم و دل صاحبمان را خوشحال نکردهایم.
رضا نون
خدایا! در این بهار رویش و عنایت، تو ما را بهرهمند کن و از بدیهای ما بگذر
نون صات
عباد او کسانی هستند که قضای محکم او را بر خودشان هموار کردهاند
نون صات
کسی که دوست دارد با بزرگان همدم باشد، کارهای کوچک نمیکند
نون صات
«أَنْ تَجْعَلَ أَوْقَاتَی مِنَ اللَّیلِ وَ النَّهارِ بِذِکرِک مَعْمُورَةً»؛ خدایا! لحظهها و وقتهای ما را در شب و روز، با یاد خودت آباد کن؛ چون کسی که به یاد او باشد بیکار نیست و تمام بار خلق و رزقهای مختلف خلق هم به عهده اوست. او مسئول است که:
شکمها را از غذا، بدنها را از لباس، فکرها را از تدبرها و توجهها، عقلها را از شناختها و یقینها، قلبها را از عشقها و محبتها و روحها را از قرب و نزدیکی حق، رزق بدهد.
نون صات
کسانی که ذنوب را تا این حد گسترده میدانند و میکوشند تا خودشان را از غیر او آزاد و پاک کنند، هر حرکتشان که برای غیر او باشد، حتی هر ترسی و هر عشقی که از غیر او در دلشان بیاید، برای آنها ذنب است و هر امیدی که از غیر او در دلشان بیاید برای آنها ذنب است. آنها هستند که این گونه مجبورند ناله کنند و به عجز برسند و به او تمسک پیدا کنند.
راستی! چه شده که غیر او، ما را میترساند؟
farkhonde
درست است که ریا در خون ما خانه دارد، ولی ما باید خودمان را به کسی نشان بدهیم که عظمت داشته باشد.
Razieh
«حَتّی تَکونَ اَعْمَالِی وَ اَوْرَادِی کلُّها وِرْدآ وَاحِدآ وَ حَالِی فِی خِدْمَتِک سَرْمَدآ؛ از تو میخواهم که تمام کارهای من یک کار بشود، حتی تخلّی من با نماز خواندنم در یک سطح قرار بگیرد. مهمان آوردن و مهمان بردنم، ازدواج و طلاقم، زندگی و مرگم، همه عبادت و نُسک تو باشد؛
Razieh
حجم
۱۲۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۸۲ صفحه
حجم
۱۲۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۸۲ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان