راهب لورنس: آرام باش. جهان بزرگتر از آن چیزی است که گمان میکنی.
mahboob
لذت شدید، پایانی شدید به همراه دارد. مانند باروت و آتش که در لحظهای که با یکدیگر همراه میشوند، با هم یکی میشوند و سپس در زمان کوتاهی نابود میشوند.
هنرمند هنردوست
رومئو: راه نفس کشیدنم تنگ شده است. با اشک من دریایی سیراب میشود. از چشمان من آتش میبارد. احساس خفگی میکنم. دیگر باید بروم. من اینجا حضور ندارم. من جای دیگری هستم.
k.m.27
رومئو: تو عشق را چیز لطیفی میدانی؟ عشق دشوار و خشن است و دائما تو را مانند خاری میخراشد.
Elahe Ebrahimi
مرکشیو: رومئو تو عاشق هستی. بالهای کوپید را قرض بگیر با آنها از بالای دروازه پرواز کن و به داخل برو.
رومئو: آنقدر سنگین عشق هستم که پرهای سبک کوپید نمیتواند مرا از جا تکان دهد.
Elahe Ebrahimi
ژولیت: تو اینجا چه میکنی؟ چگونه تا اینجا آمدهای؟ دیوار عمارت بسیار بلند است.
رومئو: دیوار سنگی نمیتواند عشق را بیرون نگه دارد.
Elahe Ebrahimi
راهب لورنس: لذت شدید، پایانی شدید به همراه دارد.
MSD
رومئو: او از تیر کوپید مصون است. او هوش دایان را دارد. تیر کودکانه عشق، آسیبی به او وارد نمیکند. او تا دندان مسلح است. او با قدرت در برابر عشق مقاومت میکند و نمیخواهد ردی از زیباییاش در نسلهای بعدی او نمایان شود.
GяєуSαмυєℓ
راهب لورنس: لذت شدید، پایانی شدید به همراه دارد.
MSD