بریدههایی از کتاب راههای برگشتن به خانه
۳٫۶
(۱۳)
دیکتاتوری همینجوری کترهای نمیافته. مبارزه لازم بود.
ایران
یکی از همین روزها این خانه دیگر من را نخواهد پذیرفت.
Mostafa F
از من پرسید آیا فعالیت سیاسی میکنم، گفتم نه. از خانوادهام پرسید. گفتم در دورهی دیکتاتوری سرِ خانوادهام به کار خودشان گرم بود و هوادار هیچ طرف نبودند. معلم با تعجب یا تحقیر به من نگاه کرد. با تعجب نگاه کرد اما متوجه شدم در نگاه خیرهاش تحقیر هم هست.
***
Mostafa F
خیمهنا گفت «نمیدونم چرا میخوای کلائودیا رو ببینی. بعید میدونم هیچوقت بتونی زندگی ما رو درک کنی. اون وقتا مردم دمبال گمشدههاشون بودن، دمبال جسد آدمایی بودن که مفقود شده بودن. شک ندارم تو اون روزا هم مثل حالا دمبال بچهگربه و تولهسگ بودی.»
Mostafa F
پیش از آنکه نام درختان را بفهمیم
پیش از آنکه نام پرندگان را بفهمیم
آن هنگام که ترس فقط ترس بود
عشقِ ترس
ترسِ ترس
نبود
دردْ کتابی بیانتها بود
که زمانی بهاحتیاط تورق کردیم
شاید نام هامان در انتهای این کتاب باشد
Mostafa F
فکر میکردم تنهایی یکجور تنبیه یا بیماری است.
Minoose
در همهی امتحانها یک بخش شناختِ شخصیت بود که فقط شامل شخصیتهای فرعی میشد: هر چه شخصیتی کماهمیتتر بود احتمال اینکه سؤال دربارهی او باشد بیشتر میشد. بنابراین ما بیمیل اسمها را از بر میکردیم اما کنارش این شادی را هم احساس میکردیم که نمرهمان خوب خواهد شد. مهم بود که بدانیم اسم پسرِ پادو ئیپولیتو و اسم دختر خدمتکار فلیسیته است، که اسم دخترِ ئهما، برتا بواری است.
این کار خالی از زیبایی نبود چون آن روزها ما خودمان عیناً شخصیتهایی فرعی بودیم
وحید
عاقبت به محلهای رسیدیم که فقط دو خیابان داشت: نفتالی رهیس باسوآلتو و لوسیلا گودوی آلکایاگا. خندهدار بهنظر میرسد اما راست میگویم. در مایپو خیابانهای زیادی از این اسمهای بیخود داشت و دارد: مثلاً پسرعموهای من در جادهی سنفونی اول، حوالی سنفونی دوم و سنفونی سوم، در تقاطع خیابان کنسرت و نزدیک گذرهای اپوس اول، اپوس دوم، اپوس سوم و... زندگی میکردند. یا مثلاً خانهی ما در خیابان علاءالدین، بین ئودینو رامایانا، موازی لهموریا بود.
ایران
حالا که فکر میکنم میبینم زمانی همه نصیحت میکردند. زمانی زندگی در نصیحت کردن و نصیحت شنیدن خلاصه میشد. اما ناگهان دیگر هیچکس خواهان نصیحت نبود. خیلی دیر شده بود، ما به عشقِ شکستخوردگی گرفتار شده بودیم و زخمها را مثل زمان کودکی، که حین بازی زیر درختان زخمی میشدیم، نشان پیروزی میدانستیم.
منیره
حجم
۹۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۴۵ صفحه
حجم
۹۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۴۵ صفحه
قیمت:
۳۲,۰۰۰
تومان